این مقاله را به اشتراک بگذارید
گفتوگو با ابوالحسن داوودی، داور جشنواره فجر
سینمای ایران، مقهور نامها
فرانک آرتا
هرچند داوریهای این دوره جشنواره فیلم فجر کمی دور از انتظار بود، اما برایند نگاه داوران این دوره به نفع جوانان خلاق عرصه فیلمسازی تمام شد. بااینحال، سؤالاتی درباره اینکه چرا فیلم برخی از فیلمسازان ازجمله «بادیگارد» ابراهیم حاتمیکیا، «اژدها وارد میشود» مانی حقیقی و «سیانور» بهروز شعیبی مورد توجه واقع نشده، همچنان ذهنها را قلقلک میدهد. به این بهانه با ابوالحسن داوودی، یکی از اعضای هیأت داوران، گفتوگو کردیم تا با رویکرد این داور و همکارانش بیشتر آشنا شویم:
اصولا در این دوره جشنواره، این هیأت هفتنفره داوری چه معیاری را برای انتخاب فیلمها در نظر گرفتند؟ آیا نظرات خارج از این گروه روی داوریها تأثیر گذاشت؟ حتی گفته میشود آرا در آخرین ساعات تغییر کردند، آیا شما تأیید میکنید؟
من ابتدا سؤال آخری شما را پاسخ میدهم. اگر قرار بود اعمالنظری صورت بگیرد، قطعا از همان ابتدا این گروه هفتنفره واکنش جدى و قاطع نشان میدادند. خوشبختانه من در دو، سه دوره که داور جشنواره فیلم فجر بودم، با قاطعیت میگویم هیچکس در هیچ دورهاى هیچ سفارشی به من نکرده است. چون اگر چنین میشد، قطعا با واکنش صریح من روبهرو میشد. حتی ندیدم که مدیری یا دبیری به صورت تلویحی بخواهد که از کسی یا فیلمی حمایت کنیم. پس اگر کسی چنین نظری دارد که اعمالنظری صورت گرفته، قطعا از تئوری توهم توطئهاى که متأسفانه بر تفکر بعضى حاکمیت یافته، نشئت گرفته است! داوری این دوره هم مثل همه جشنوارههای مشابه دیگر طبعا از دانش، تجربه و سلیقه تکتک اعضای هیأت داوران میآید. هر یک از اعضا، افراد شناختهشده سینمای ایران هستند که سینما را میشناسند. بدون اغراق باید بگویم که ترکیب هیأت داوران از بااخلاقترین و حرفهایترینها بودند که با وجود تفاوت سلیقه، با کمال احترام در کنار یکدیگر توانستیم درباره فیلمها نظر بدهیم. ضمن اینکه بههیچوجه نمىتوان این طیف را به جناح و جریان خاصى چسباند. من با قاطعیت میگویم که در مدت این یک هفته ندیدم کسی کینهای یا عداوتی با کسی یا فیلمی داشته باشد که بخواهد روی داوریها تأثیر بگذارد. شکل داوری هم به این صورت بود که بحثهای مفصلی صورت میگرفت که در نهایت به اتفاق آرا میرسیدیم و اگر گاهی درباره فیلمی اتفاق آرا وجود نداشت، در نهایت رأیگیری میکردیم. در نهایت هم وقتی زیر برگه را امضا میکردیم، دیگر کسی نمیگفت که رأی من چیز دیگری بود.
هیأت داوران، فیلمها را در چه شرایطی دیدند؟
ما هفتنفر در یک هفته در کنار هم، فیلمها را روی پرده دیدیم. حتى در مورد بعضى از فیلمهایى که ابهاماتى داشتیم آنها را دوباره و باز هم روى پرده مىدیدیم.
یکی از اعتراضاتی که به داوریها صورت گرفت، نامزدنشدن فیلم «بادیگارد» در دو بخش بهترین فیلم و کارگردانی بود. چرا اینطوری شد؟ اصلا داستان چه بود؟
اصولا من معتقدم هر کسی به اندازه خودش بر گردن سینمای ایران حق دارد ازجمله آقای حاتمیکیا با آثارشان در سینماى ایران جای مشخص خود را دارند. اما واقعا نباید با توهم توطئه یا بر مبنای سهمخواهی به سینما نگاه کنیم. بهعنوانمثال من بهعنوان فیلمساز میدانم که در مدت حضور ٣٠ سالهام در سینما و با ۶٠ سال سن، هم فیلم خوب ساختهام و هم فیلم بد. طبعا دلیل نمیشود برخورد آدمها با همه فیلمهایم یکجور باشد.
داوری جشنوارهاى اغلب اوقات در دنیا قواعد و چارچوب مشخصی دارد. اما در مورد جشنواره فیلم فجر که محصولات یکساله سینمای ایران بر گردهاش تلنبار میشود، تعریف و معیار مشخصى براى داورى در جشنواره جاری نیست. بههمیندلیل بعد از داوریها عدهای مخالفند و ناراحت، و عدهاى دیگر راضى و خوشحال، چون متر و معیاری وجود ندارد و اصلا این خاصیت جشنواره فیلم فجر است. در این شرایط بىمعیارى، هر گروه داوری متر و سلیقه حرفهای خودش را دارد و البته با حضور فیلمسازان شاخصى همچون ابراهیم حاتمیکیا قضیه جدیتر میشود.
فیلم «بادیگارد» از جمله مواردی بود که مجبور شدیم رأیگیری کنیم و در این رأیگیری با جابهجاشدن یک رأی، فیلمی حذف و فیلمی جایگزین میشد. این نوع حذف از جرگه کاندیداها هم بههیچعنوان به معنای کمارزشبودن مطلق فیلمی نیست و همینطور اضافهشدن فیلمی بهمعنای ارزشمندبودن مطلق آن نیست. ضمن اینکه همانطور که گفتم عنادی وجود نداشت و همه ما فقط درباره فیلمها نظر میدادیم و نه افراد.
آقای داوودی چطور میشود به فیلم «ابد و یک روز» که دو جایزه بهترین فیلمنامه و کارگردانی اهدا میشود، امادر نهایت در بهترین فیلم رأی نمیآورد. آنوقت جایزه بهترین فیلم به «ایستاده در غبار» تعلق میگیرد؟ کلا اینگونه است که هر فیلمی آن دو جایزه اصلی را بگیرد، خودبهخود بهترین فیلم محسوب میشود؟ این نکته به نظر میرسد ایراد فنی داشته باشد!
شاید این مورد فرض خلافش درست باشد! یعنی اگر فیلمی در دو بخش فیلمنامه و کارگردانی نامزد نشود ولی بعد جایزه بهترین فیلم را بگیرد، مىتواند یک اشکال بزرگ محسوب شود، اما وقتی منتخب بهترین فیلم در رشتههای اصلی و از جمله بهترین فیلمنامه و کارگردانی هم کاندیدا شده، طبعا میتواند بهترین فیلم هم باشد. ببینید جشنواره محدودیتهایی دارد. ما نمیتوانستیم دو فیلم را بهعنوان منتخب بهترین فیلم معرفی کنیم. طبعا «ابد و یک روز» به دلیل دریافت جایزه بهترین فیلمنامه و کارگردانی، بهترین فیلم هم محسوب مىشد. اما اگر این جایزه را به «ایستاده در غبار» نمیدادیم، حقش ضایع میشد. چون این فیلم هم واجد ارزش بسیاری بود.
این دوره جشنواره خرقعادت کرد. با وجود فیلمهای فیلمسازان بزرگ، به دو جوان خوشفکر و نوجو جایزه داد. تحلیلتان از این مسئله چیست؟
واقعیت این است که سالهاست سینمای ایران مقهور نامها شده و این نامها رفتهرفته به تابوهایی تبدیل شدهاند که انگار هر نوع داورى به آثار آنها خطاست. بنابراین ما فیلمها را جدا از تیتراژشان دیدیم. خودمان را درگیر حاشیهها و اسمها نکردیم و البته در این مسیر با استعدادهاى غالبا جوانى مواجه شدیم که تصور مىکنیم آینده سینمای ایران را رقم خواهند زد.