این مقاله را به اشتراک بگذارید
ملاحظاتی در باب داوری بدون ملاحظه
جواد طوسی
داوری جشنواره فیلم فجر امسال، طبق روال سالهای گذشته، حرف و حدیث خودش را داشت. اینبار بیش از همیشه به «جوانگرایی» بها داده شده بود. دو فیلم «ابد و یک روز» سعید روستایی و «ایستاده در غبار» محمدحسین مهدویان، بیشترین و اصلیترین جوایز را تصاحب کردند. حضور چشمگیر فیلمسازان جوان را نمیتوان نادیده گرفت، حتی اگر «ابد و یک روز» را پدیده جشنواره امسال بدانیم، باز نمایش توأمش در دو بخش «نگاه نو» و «سودای سیمرغ» و تعلق جایزه بهترین کارگردانی به آن از هر دو بخش یادشده، سؤالبرانگیز و در تعارض با روح عدالت است. ای کاش با نگاهی سنجیدهتر و کارشناسانهتر فضا و چرخه رقابت را برای دیگر فیلمها و سازندگانشان نیز فراهم میکردیم. جدا از این، میزان ظرفیتپذیری کارگردان جوان و خوشفکر فیلم با این حجم وسیع تقدیر و خوشامدگویی و هوایینشدن و نیفتادنش در دستانداز، نکتهای قابلتأمل است. امیدوارم این شائبه پیش نیاید که نگاهی تنگنظرانه دارم و مخالف دیدهشدن جوانها هستم. اتفاقا خودم «ابد و یک روز» را فیلم خوبی (نه در حد شاهکار) میدانم که جزء سه فیلم برتر در این دوره از جشنواره بوده است. منتها باید ببینیم که سیاستها و سمتوسوی جشنوارهای با قدمت ٣۴ ساله، کدام سینما و مخاطب است؟ قاعدتا این فیلم سعید روستایی در حیطه سینمای اجتماعی فضا و مناسبات جدیدی را پیشنهاد میکند که میتواند با تماشاگر این زمانه ارتباط خوبی داشته باشد. آیا نیاز سینما و مخاطب ما و سلیقه جاری در آن فقط «ابد و یک روز» و «ایستاده در غبار» است، یا باید به سینمای متکی بر قصه و روایت و کار با مایههای عاطفی و ملودرام در اندازههای «بادیگارد» حاتمیکیا و «کفشهایم کو؟» کیومرث پوراحمد و آثار دیگری که با نگاهی متفاوت همچون «لانتوری» رضا درمیشیان و «مالاریا»ی پرویز شهبازی به جامعه ملتهب کنونی و آدمهایش میپردازند، نیز اهمیت بدهیم؟
جشنواره فیلم فجر در شرایطی اینبار در حوزه داوری، خرق عادت کرده که عمدتا در دورههای قبل نگاهی متکثر را دستور کار خود قرار میداده و از طریق انتخابهایش برای فضای فرهنگی و چرخه سیاستگذاری پیشنهاددهنده بوده است. این بار فارغ از این مصلحتاندیشیها صرفا نگاهی سلیقهای و درعینحال تخصصی را مدنظر قرار داده است. این واقعیت را باید بپذیریم که رونق و حیات طبیعی سینمای ایران در گرو حضور و رقابت سالم و سازنده نسلهای مختلف فیلمساز در کنار یکدیگر است. پس بدون آنکه بخواهیم الکی باج بدهیم یا مانع از رشد و شکوفایی استعدادهای جدید شویم، بد نیست تعادل و توازن را رعایت کنیم و در کنار حمایت از افکار و اندیشههای نو و پویا و شیوههای بیانی متفاوتشان، مشوق فیلمسازان شناختهشده و تأثیرگذار دیگر نسلها باشیم تا مسیر بعدیشان را با انگیزه و خلاقیت بیشتر شناسایی و دنبال کنند. دیدهنشدن کارگردانی فیلمهای «مالاریا»، «لانتوری»، «بادیگارد»، «کفشهایم کو؟» و بازی «پانتهآ پناهیها» در نفس و «مریم پالیزبان» در «لانتوری» و فیلمنامه «مالاریا» و «لانتوری» (در حد کاندیدا)، حکایتی جداگانه دارد.
شرق