این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
بزرگ علوی یکی از پیشتازان ادبیات داستانی معاصر ایران است که از او به عنوان پایهگذار ادبیات زندان در ایران یاد شده است. بهمنماه نوزدهمین سالگرد درگذشت «بزرگ علوی» مرد مبارزهجوی داستان است.
به گزارش مد و مه به نقل از ایسنا، سیدمجتبی بزرگ علوی که همه او را با نام «بزرگ علوی» میشناسند، داستاننویس معاصر است که در بهمنماه به دنیا آمد و در همین ماه جهان را ترک کرد. او ۱۳ بهمن سال ۱۲۸۲ متولد شد و ۲۸ بهمنماه سال ۱۳۷۵ در سن ۹۴ سالگی در شهر برلین آلمان بر اثر سکته قلبی درگذشت.
در کودکی همراه با پدرش، حاج سیدابوالحسن و برادرش مرتضی علوی که از فعالان سیاسی بودند٬ به آلمان رفت. در ۱۵سالگی برای تحصیل به اروپا نقل مکان کرد و در رشته تعلیم و تربیت فارغالتحصیل شد. همچنین در سال ۱۳۰۷ در مدرسه صنعتی آلمانیها مشغول تدریس شد.
او از بنیانگذاران داستاننویسی سیاسی ایران است که به زندان رضاشاه هم افتاده بود. بعد از شهریور ۲۰ و سقوط رضاشاه از زندان درآمد و ماجرای ۵۳ تن را نگاشت. بزرگ علوی در زمان حکومت محمدرضا پهلوی و پس از سقوط دولت مصدق، بار دیگر به اروپا رفت و در آلمان ساکن شد. گفته میشود از این سال تا پیروزی انقلاب اسلامی آثار او در ایران اجازه انتشار نداشت. بزرگ علوی در سال ۱۳۵۷ پس از پیروزی انقلاب به ایران آمد، ولی بار دیگر به آلمان بازگشت.
او در سالهای قبل در یکی از نقل مکانها با صادق هدایت آشنا شد که در ادامه در سال ۱۳۱۳ به انتشار نخستین اثرش به نام «چمدان» انجامید. سالها به همراه صادق هدایت، مجتبی مینوی، مسعود فرزاد، عبدالحسین نوشین و پرویز ناتل خانلری در گروهی به نام «ربعه» فعالیت ادبی خود را دنبال میکرد.
مشهورترین اثر بزرگ علوی، رمان «چشمهایش» است که آن را در سال ۱۳۳۱ نوشته است. او در این اثر، داستان استاد ماکان نقاش را نقل میکند و حرفهای خود را از زبان او میزند. به طور کلی میتوان گفت مضمون اغلب داستانهای این نویسنده از آرمانهای سیاسی او الهام گرفته که این مضمون در داستان کوتاه «گیلهمرد» به خوبی مشخص است.
از بزرگ علوی داستانها و ترجمههایی به جای مانده است. از نوشتههایش در عرصه داستاننویسی میتوان از دیو!…دیو!، چمدان، قربانی، تاریخچه اتاق من، سرباز سربی، شیکپوش، داستان رقص مرگ، ورقپارههای زندان، نامهها، گیلهمرد، اجارهخانه، دزآشوب، یک زن خوشخبت، خائن، پنج دقیقه پس از دوازده، چشمهایش، یاد دوست، پس از دوازه، صفی علیشاه، یکه و تنها، میرزا، سالاریها و موریانه نام برد. همچنین حماسه ملی ایران، دوشیزه اورلئان، سفرنامه ازبکها، نخستین عشق، باغ آلبالو و دوازده ماه و کسب و کار میسیز وارن ترجمههای علوی هستند.
آثار بزرگ علوی بهجز ایران در سایر کشورها نیز ترجمه و منتشر شده است. ترجمه عربی «گیلهمرد» در مصر و کتاب «ورقپارههای زندان» با حمایت وابستگی فرهنگی سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در استانبول منتشر شده است. این کتاب یاداشتهای نویسنده از دوران حبس است که گویای وضعیت اسفبار زندانهای دوران حکومت دیکتاتوری و اختناق سالهای ۱۳۱۷ و ۱۳۱۸ در ایران است.
جمال میرصادقی درباره آثار بزرگ علوی میگوید: علوی نویسندهای است مبارز، پرخاشجو و آرمانگرا که در داستانهایش از جهانبینی خاصی پیروی میکند. او اولین نویسندهای است که پایه ادبیات زندان را گذاشت؛ پیش از او از این نوع داستان در ادبیات داستانی ایران وجود ندارد.
محمود دولتآبادی نیز درباره او بیان میکند: یکی دو تا از داستانهای خوبی را که من در ادبیات معاصر فارسی خواندهام، علوی نوشته است. اما سوال من این است که این نویسندگان چرا بعد از اینکه فوت میشوند، آثارشان با خودشان محو میشود.
عنایت سمیعی درباره این نویسنده اظهار میکند: بزرگ علوی گام بزرگی در داستاننویسی از حیث فن داستاننویسی برداشته است. نثر علوی، بیخون و رمق است؛ ولی فضای داستانهای او پرکشش، جستوجوگرانه و رازآمیز است. علوی در کنار صادق هدایت و صادق چوبک از پیشکسوتان داستاننویسی ما به شمار میرود و البته حق زحمات او به دلایل گوناگون چنانچه بایسته است ادا نشده است.
او در ادامه میافزاید: امتیاز بزرگ علوی در داستاننویسی، قریحه قصهگویی اوست. مهمترین داستانی که بزرگ علوی نوشته، داستان «چشمهایش» است. این داستان چه از حیث فوت و فن داستاننویسی و چه موضوع، شاهکار بزرگ علوی محسوب میشود و هنوز با گذشت نیم قرن میتوان از آن لذت برد. بزرگ علوی گام بزرگی در داستاننویسی از حیث فن داستاننویسی برداشته است و از این جهت آثار او برای ما همچنان باارزش و خواندنی است.
هوشنگ اتحاد، بزرگ علوی را از مطرحترین چهرههای ادبیات معاصر ایران میداند و دربارهاش میگوید: او به همراه صادق هدایت در تحول داستاننویسی ایران اثر گذاشت و در دیار غربت هم از یاد ایران غافل نبود؛ بهطوریکه در دانشگاههای برلین به کار تدریس و پژوهش زبان فارسی مشغول بود.
مجتبی مینوی نیز در مقایسه نثر او با هدایت مینویسد: نثر هدایت معیوب است، در صورتیکه نثر علوی نقص ندارد، یا کمتر دارد، و نیز علوی دارنده اصالتی است که هدایت فاقد آن است.
همچنین محمدعلی سپانلو میگوید: بزرگ علوی همپای هدایت در تحول داستاننویسی ایران تأثیر داشته است. او همانند هدایت به رئالیسم گرایش دارد، اما هر دو صاحب دو سبک متمایز هستند. بزرگ علوی در طرحریزی داستانهایش شیوهای مخصوص به خود دارد و در اغلب داستانهای او ابتدا با یک مجهول روبهروییم.
او نثر بزرگ علوی را نیز به درشتناکی نثر هدایت نمیداند و معتقد است: نثر علوی به شیوه نگارش رمانتیکهای ۱۳۱۰ با سبک گرم و آهنگدار و در عین حال بیتکلفی که مستعان با ترجمه «بینوایان» و رضا کمال شهرزاد با نمایشنامههایش ارائه کرده بود، نزدیکتر است.
‘