این مقاله را به اشتراک بگذارید
در امتداد سکوت
مدتی است که گزینهای از اشعار ناهید کبیری با عنوان «ضیافت شیشه و باران» توسط نشر پوینده منتشر شده است. اولین مجموعه شعری که گزیدههایی از آن در این کتاب آمده، «لحظهها در باد» نام دارد که به سال ١٣۶٣ برمیگردد و آخرین مجموعه هم «بیسرزمین» است که در سال ١٣٩٢ منتشر شده و بهاینترتیب این کتاب درواقع گزینهای است از شعرهایی که کبیری در طول سیسال منتشر کرده است. عناوین دیگر دفترهای شعر حاضر در این کتاب عبارتند از: آرزوهای پاییزی (١٣۶٨)، «غروبیها» (١٣٧٢)، «در ستایش خورشید» (١٣٧۴)، «دلخوشیهای پراکنده» (١٣٧٨)، «طرحی برای سنگ شرحی برای سار» (١٣٨١)، «پنجرهای کافی است تا آفتاب شود» (١٣٨۶) و «دامنم را میتکانم از ابر» (١٣٨٨). کبیری در ابتدای کتاب پیشگفتاری نوشته و در بخشی از آن به شعر مدرن و شعر نیمایی پرداخته: «یکی از ویژگیهای هنر مدرن که شعر امروز را نیز دربرمیگیرد، فردگرایی و فردیت شاعر است که خلاقیت منحصر به فرد او آن را میسازد. خلاقیت نیز از تخیل شاعر آفریده میشود و ترکیبی از اندیشه و احساس اوست و کاراکتر هنری اندیویدوالیستی او را شکل میدهد. از مشکلات شعر کلاسیک چه در ایران و چه در کشورهای دیگر، به غیر از چارچوبهای قواعد عروضی، بیان مفاهیم کلی سوبژکتیو بوده است و مضامینی مهجور و دور از ذهن. گرایش به عینیتگرایی تحولی بود که ابتدا در شعر و ادبیات جهان به وجود آمد و سپس از سوی نیمای خودمان در مازندران». او در ادامه به تحولاتی که با شعر نیما به وجود آمد اشاره کرده: «پس از رنسانس نیما در ایران، شاعران در هوای تازهتر و آزادتری نفس کشیدند و با سبکها و خلاقیتهای متنوع فضای شعر خود را به وجود آوردند و ستارگانی مثل فروغ فرخزاد و احمد شاملو و اخوان و سپهری و دیگران نام خود را در برگهای تاریخ شعر معاصر به ثبت رساندند. از تقسیمبندیها و خطکشیها و نامگذاریهایی مثل موجنو، شعر حجم، فرمالیستهای رادیکال، شعر مدرن، پستمدرن و غیره با همه های و هوی و سروصداهایش که بگذریم، باید بگویم که شعر امروز ایران گرم و پرانرژی و پرحرکت است و با ترجمههای بسیاری از شعرها به زبانهای دیگر به یقین به جامعه شعر جهان نیز راه پیدا خواهد کرد. اگرچه عادت و وفاداری توده مردم را نیز به شعر کلاسیک و شاعران بزرگ آن مثل فردوسی و خیام و مولوی و سعدی و حافظ با حال و هوای حماسی و عرفانی و جادوییشان نباید نادیده گرفت، اما این را هم از یاد نبریم که شعر معاصر ما با همه ابعاد گستردهاش هنوز پس از این همه سال در برنامههای آموزشی و فرهنگی و رسانههای اجتماعی به عنوان یک رسالت ادبی و فرهنگی گنجانیده نشده است. علت نامانوسبودنش هم با بسیاری از مردم به یقین همین است». اولین شعری که در گزینه اشعار ناهید کبیری آمده، «مرگ ماهیها» نام دارد: «بال و پرهای شکسته/ جغد پیر و زشت و خسته/ گوید از طوفان رهایی نیست/ دلم بر مرگ ماهیها میسوزد/ دلم از فکر دیوار بلند شهر میگیرد/ دلم در این شب سنگین/ هوای تازه میخواهد/ طلوع ساده خورشید/ صدای گرم یک باران/ گیاهی سبز در گلدان…/ دلم فریاد میخواهد/ رهایی زندگی پرواز/ میخواهد/ دلم در سینه میگیرد/ دلم در سینه میمیرد/ دلم بر مرگ ماهیها/ به آرامی درون سینه/ میگرید».