این مقاله را به اشتراک بگذارید
سید حسن تقی زاده، ادیب سیاستمدار
مسعود عرفانیان
سیدحسن تقی زاده یکی از شخصیت های برجسته تاریخ معاصر ایران است که زندگی دراز و پرفراز و نشیب او و عملکردش در عرصه سیاسی، داوری هایی را له و یا علیه او موجب شده است. او یکی از رهبران انقلاب مشروطه ایران بود که حضوری پررنگ در رویدادهای آن انقلاب داشت و عملکرد او در آن دوران و چرخش های بعدی اش در پس از انقلاب مشروطه و به ویژه در دوران حکومت پهلوی ها، دستاویز گروهی برای موافقت و گروه دیگری برای مخالفت شدید و آشکار با او شده است.
مخالفاتش او را تا مرز عنصری بیگانه پرست، خائن به وطن، متزلزل و سازشکار پیش برده و با تکیه به دوره هایی از زندگی او، مواضعی در میدان سیاست و دیدگاه هایش درباره مسائل فرهنگی را دستاویز قرار داده و او را آماج حملات تند و تیز خود قرار داده اند. اما واقعیت این است که تا پیش از انتشار تمامی اسناد پیرامون او نمی توان به نتیجه قطعی و روشنی درباره تقی زاده دست یافت و داوری عادلانه ای منطبق بر واقعیات موجود درباره او نمود، چرا که هنوز هم جنبه هایی از زندگانی او کمتر شناخته شده و یا ناشناخته باقی مانده است.
اما بُعددیگری از شخصیت تقی زاده، زندگی علمی و فرهنگی اوست که او را به یکی از پیشگامان برجسته پژوهش های نوین تبدیل کرده است. تا جایی که می توان او و علامه قزوینی را به عنوان دو پیشگام در عرصه تحقیق و تتبع نوین دانست که با به وجود آوردن آثاری، توانستند نظر مثبت و مساعد خاورشناسان غربی را به سوی خود جلب نمایند.
متاسفانه فعالیت های علمی، فرهنگی و ادبی سیدحسن تقی زاده نیز تحت تاثیر داوری هایی پیرامون شخصیت سیاسی او قرار گرفته و داوری ها در این زمینه نیز با ناروایی ها و بی تعادلی هایی همراه شده است، اما میان این دو تفاوت بسیار وجود دارد و دست کم میان با ناروایی و بی تعادلی هایی همراه شده است. اما میان این دو تفاوت بسیار وجود دارد و دست کم میان تقی زاده سیاستمدار و تقی زاده ادیب و پژوهشگر باید مرزی روشن کشید.
سیدحسن تقی زاده در آخر رمضان (ظاهرا بیست و نهم) سال ۱۲۹۵/ ۱۲۵۷ خورشیدی در شهر تبریز به دنیا آمد. او ششمین فرزند از هشت فرزند خانواده بود. پدرش سیدتقی، روحانی و پیش نماز و از اهالی علم بود که همه عمر را به قناعت و زهد به سر برده و در تمام مدت زندگی یک روز هم از به جا آوردن ۵۱ رکعت نماز از فریضه و نافله و نماز شب غافل نگردیده بود. پدر تقی زاده در قریه ای بهنام «ونند» در آن سوی ارس به دنیا آمده بود، اما در فرصتی نام خود را از دفتر نفوس زادگاهش که او را تبعه دولت روس نشان می داد خارج نموده، بنابراین خود را یک ایرانی تمام عیار به شمار می آورد.
تقی زاده از همان جوانی میل شدیدی به تحصیل داشت. به راهنمایی پدر خواندن قرآن را در چهار سالگی آغاز و در پنج سالگی آن را تمام نمود و از هشت سالگی به آموختن مقدمات عربی پرداخت و شروع به خواندن کتاب های معمول آن زمان کرد. گلستان سعدی، جامع عباسی شیخ بهایی، نصاب النصیبان ابونصر فراهی، ترسل و ابواب الجنان، تاریخ نادری میرزا مهدی استرآبادی و… را خواند و سپس شروع به خواندن کتاب های درسی طلاب مانند: تصریف زنجانی، عوامل جرجانی، انموذج، صمدیه شیخ بهایی، شرح سیوطی بر الفیه ابن مالک، حاشیه ملاعبدالله بر تهذیب منطق سعدالدین تفتازانی، شرح لمعه شهید ثانی، فرائد (رسائل) و مکاسب شیخ مرتضی انصاری و… نمود که تا ۲۰ سالگی او ادامه داشت، تقی زاده اصول فقه را نزد رزا محمود اصولی و حاج میرزا حسن فرا گرفت.
او از ۱۴ سالگی هم به علوم عقلی علاقه نشان داد و در این زمینه نیز به خواندن خلاصه الحساب شیخ بهایی، علم هئیت فارسی قوشچی، تشریح الافلاک شیخ بهایی و… پرداخت و هم زمان با علاقه ای که به نجوم و علم رمل و جفر و اعداد پیدا کرده بود، در این زمینه ها هم دست به مطالعه زد و کتاب هایی در این باره خواند. تقی زاده به طب هم علاقه مند بود و به فراگرفتن طب قدیمو طب جدید فرنگی پرداخت و برای کسب مقدمات آن به مطالعه در تشریح، فیزیک و شیمی پرداخت و زبان فرانسه را نیز پنهانی و به دور از چشم پدر آموخت. همه این ها یان سال های ۱۳۰۹- ۱۳۱۵ ق جریان داشت، اما تقی زاده مطالعات خود در طب را از سال ۱۳۱۱ تا ۱۳۱۹ ق ادامه دارد و دو- سه سال نیز نزد دکتر کرمانشاهی معروف به «کفری»، فیزیک، تشریح، فیزیولوژی و پاتولوژی خواند.
تقی زاده از سال ۱۳۱۶ قمری به تدریس در دارالفنون مظفری تبریز که شعبه ای از دارالفنون تهران بود پرداخت. او به همراه دوستانی که نامشان در بالا برده شد- البته به استثنای مشهدی علی اصغر اردوبادی- مدرسه ای به نام «تربیت» برای آموزش زبان های خارجی و ترویج اندیشه های غربی در تبریز دایر نمودند که بر اثر مخالفت برخی از روحانیون کار مدرسه به سامان نرسید و او و دوستانش متواری و پراکنده شدند.
تقی زاده و سه تن از دوستانش همراه با میرزا یوسف خانم آشتیانی اعتصام الملک (پدر پروین اعتصام) کتابخانه (کتابفروشی) «تربیت) را در تبریز تاسیس کردند که کتاب های فرنگی، عربی از مصر و ترکی استانبولی را متناسب با نیازهای روز وارد می نمودند. این کتابخانه که به کانونی برای رفت و آمد تجددخواهان و آزادیخواهان آذربایجانی تبدیل شده بود، پس از به توپ بستن مجلس با حمله اشرار و نیروهای رحیم خان چلبیانلو به تبریز سوزانده شد و به غارت رفت.
در حدود سال ۱۳۱۷ قمری، سیدحسن تقی زاده در مدرسه «لقمانیه» که لقمان الممالک آن را دایر و خود نیز ریاست مدرسه را برعهده داشت، به تدریس پرداخت و در حدود همین سال یا سال ۱۳۱۸ قمری به قصد یادگیری زبان انگلیسی، به مدرسه آمریکایی های تبریز رفت و به مدت دوسال در آن جا مشغول به یادگیری این زبان بود.
با پیشرفت تقی زاده در طب او به همراه میرزا محمدخان تربیت داروخانه ای تاسیس کردند که داروهایی را از آلمان وارد و در آن جا می فروختند. در سال ۱۳۲۰ قمری، تقی زاده به همراه میرزا محمدعلی تربیت، میرزا یوسف خان آشتیانی و میرزا سیدحسن خان، مجله ای به نام «گنجینه فنون» منتشر ساختند که ۱۵ روز یک بار به خط نستعلیق منتشر می شد.
از سال ۱۳۲۲ تا ۱۳۲۳ قمری سید حسن تقی زاده به منظور سیر و سیاحت دیگر نقاط دنیا و آشنایی با روشنفکران و روزنامه نگاران از راه نخجوان به ایروان و تفلیس رفت و در آن جا با چهره های سرشناس فعال در زمینه های روزنامه نگاری و روشنفکری قفقاز مانند محمد آقاشاه تختینسکی که روزنامه «شرق روس» را منتشر می ساخت و جلیل محمدقلی زاده ناشر روزنامه معروف «ملانصرالدین» و زین العابدین مراغه ای آشنا شد و در ادامه سفر در عثمانی، لبنان، سوریه و مصر نیز با جرجی زیدان و کسان دیگری آشنا شد.
تقی زاده در شعبان ۱۳۲۳ به تبریز بازگشت و با دوستان بسیار نزدیکش پنهانی به فعالیت سیاسی پرداختند. آنان علیه استبداد مبارزه و به نفع آزادی تبلیغ می نمودند. پس از آغاز جنبش مشروطه خواهی در تهران که تبریز ادامه دهنده آن و یکی از کانون های اصلی پرجنب و خروش مشروطه بود، تقی زاده در سلک مشروطه خواهان در آمده و در اولین انتخابات مجلس شورای ملی به نمایندگی از طبقه تجار تبریز به مجلس راه یافت.
در مجلس تقی زاده خیلی زود موقعیت خویش و جایگاهش را به عنوان یک آزادی خواه تثبیت نمود و توانست رهبری اقلیت را که از روشنفکران و تجددخواهان بودند به دست گیرد. این ورود رسمی او به عالم سیاست بود که پر از فراز و فرود و همراه با رویدادهای بسیاری بود که سال های آینده زندگی او را پس از انقلاب مشروطه و در دوران پادشاهی پهلوی ها نیز تحت تاثیر قرار داد که خود جای بحث و بررسی جداگانه ای دارد که پرداختن به آن ها در چارچوب نوشتار حاضر که تکیه بر فعالیت های علمی و فرهنگی تقی زاده هدف اصلی آن است، نمی گنجد.
تقی زاده در عرصه های گوناگونی از پژوهش، تالیف، روزنامه نگاری، تدریس، سخنرانی و کارهای دیگری از این قبیل، فعالانه مشارکت داشته و بخش بزرگی از عمر طولانی خود را در کنار کار سیاست به این کارها نیز اختصاص داده است. آثار و تحقیقات بسیار ارزنده ای از سیدحسن تقی زاده بر جای مانده است که پاره ای از آن ها هنوز پس از گذشت ده ها سال از زمان تالیف، ارزش و اعتبار خود را حفظ کرده اند.
از میان این آثار می توان به پژوهش های او درباره گاهشماری و تاریخ تقویم و نجوم در ایران، تاریخ برخی مذاهب کهن در ایران، مانند آئین مانی و پژوهش هایی درباره تاریخ اعراب دوران جاهلیت و تتبعاتش درباره فردوسی و ناصرخسرو و تاریخ ایران اشاره نمود.
در نتیجه همین تحقیقات او و علامه قزوینی، دانشمندان و خاورشناسان اروپایی که به دیده تردید به کار پژوهشگران ایرانی می نگریستند، نگاه خود را به این دو و پژوهش هایشان معطوف کردند. بسیاری از کسانی که تقی زاده را از نزدیک می شناخته اند، بی طرفی، انصاف، وسواس و دقت نظر در تحقیق و داشتن روح علمی، قدرت استنباط و استدلال و گستردگی دانش و آگاهی هایش را ستوده اند.
در زمینه روزنامه نگاری یکی از کارهای مهم تقی زاده انتشار مجله «کاوه» بود. تقی زاده در مدت ۹ سالی که در آلمان زندگی می کرد، مجله «کاوه» را منتشر کرد که در آن مجله از فرهنگ، تمدن و هویت ایرانی به شدت دفاع می شد و این یکی از برجسته ترین و ارزشمندترین کارهای تقی زاده بود. چنان چه سال هایی را که «کاوه» منتشر می شد به یادآوریم که چگونه تمامیت ارضی ایران از سوی دشمنان تهدید می شد، به نقش ارزنده تقی زاده و تاثیری که «کاوه» داشت پی خواهیم برد. «کاوه» درحقیقت به کانون ملی گرایان ایران تبدیل شده بود که به دفاع تمام قد از تاریخ، فرهنگ، تمدن و هویت ایرانیان برخاسته بود.
همان گونه که اشاره شد، تقی زاده بخشی از فعالیت های علمی خود را به کار تدریس اختصاص داده بود. در این زمینه او مدتی در مدرسه السنه شرقیه لندن، دانشگاه کمبریج دانشگاه کلمبیا و دانشگاه معقول و منقول دانشگاه تهران، زبان فارسی، تاریخ و فرهنگ ایران، تاریخ عرب در صدر اسلام، تاریخ ادیان و ملل قدیم و تاریخ علوم اسلامی تدریس می کرد.
تقی زاده به افراد مستعد کمک می کرد تا دانش خود را گسترش دهند. در سال ۱۳۳۴ با معرفی تقی زاده، عباس زریاب خوبی که خود یکی از بزرگ ترین و برجسته ترین استادان تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران و اسلام بود، بورس مطالعات اوقاف هومبولدت آلمان را گرفت. تقی زاده عشق و علاقه عجیبی به کتاب داشت و در این راه مشوق و پشتیبان بسیاری از کسان در کار چاپ و نشر آثارشان بود و از آنان حمایت می کرد. دو کتابخانه مجلس شورای ملی و مجلس سنا با توجه ویژه و دقت نظر تقی زاده غنی تر شدند. تقی زاده افزون بر زبان های فارسی و ترکی آذربایجانی که زبان مادری اش بود، زبان ترکی استانبولی و عربی را خوب می دانست و با زبان فرانسه، انگلیسی و آلمانی نیز آشنایی داشت و مختصری نیز روسی می دانست.
یکی از مخالفت هایی که با تقی زاده صورت گرفته، اندیشه او درباره اصلاح خط فارسی بود که در روزگاری از تغییر و تبدیل آن به لاتین پشتیبانی نمود و به شدت مدافع آن بود که ناشی از عشق و علاقه او به زبان و ادبیات فارسی بود که به گمان او با این کار رشد و گسترش می یافت، اما او بعدها از نظر پیشین خود عدول کرد و با جرات و شهامت بسیار آن را رد نمود. همین موضوع تبدیل خط فارسی به الفبای لاتینی و دیگر مواضع تقی زاده در باب گرایش به غرب و اخذ تمدن و فرهنگ غرب مخالفت هایی را با نگرش های تقی زاده در پی داشت که بیشتر آن ها با تکیه بر پیشینه سیاسی تقی زاده و فراز و فرودهای حیات سیاسی او صورت می گرفت، اما این به این معنی نیست که نگرش او عاری از اشتباه و خطا بوده است.
تقی زاده هر که بود و هرچه کرد، تا پایان زندگی خود، آنی از اندیشه ترقی ایران غافل نماند. دفاع از فرهنگ ایرانی، هویت ایرانی، وحدت ملی و عشق به زبان فارسی از ارکان عمده اندیشه های تقی زاده بود که تا پایان عمر بدان پایبند بود و در راه تحقق آن گام برداشت.
از سیدحسن تقی زاده آثار بسیاری برجای مانده که پاره ای از آن ها به کوشش زنده یاد ایرج افشار چاپ و منتشر شده است. در چند سال اخیر انتشارات توس اقدام به چاپ مجموعه آثار تقی زاده که افزون بر ۲۰ جلد می شود نموده که پاره ای زا مجلدات آن منتشر شده است و انتشار دیگر مجلدات آن هنوز ادامه دارد.
منابع:
۱- آجودانی، ماشاءالله، یا مرگ یا تجدد، دفتری در شعر و ادب مشروطه، چاپ دوم، تهران ۱۳۸۳٫
۲- آذرنگ، عبدالحسین، «تقی زاده، سید حسن»، در: دانشنامه جهان اسلام، ج ۷، تهران ۱۳۸۲٫
۳- افشار، ایرج، «مرگ تقی زاده نه کاری است خرد» در: یادنامه تقی زاده، به کوشش حبیب یغمایی، تهران، ۱۳۴۹٫
۴- تفضلی، احمد، «مختصری از زندگانی استاد عباس زریاب» در: یکی قطره باران، جشن نامه استاد دکتر عباس زریاب خویی، به کوشش احمد تفضلی، تهران، ۱۳۷۰٫
۵- تقی زاده، سید حسن، زندگی طوفانی، خاطرات سیدحسن تقی زاده، به کوشش ایرج افشار، چاپ دوم، ۱۳۷۲٫
۶- زریاب خویی، عباس، «تقی زاده، آن چنان که من شناختم»، در: یادنامه تقی زاده، به کوشش حبیب یغمایی، تهران، ۱۳۴۶٫
کتاب هفته خبر