این مقاله را به اشتراک بگذارید
داوران فستیوال کن علیه منتقدان سینما؟
فیگارو و لوموند فیلم فروشنده را نپسندیدند
آیین فروتن
زمانی که لیست فیلمها و فیلمسازان حاضر در فستیوال فیلم کن، توسط تییری فرمو و پییر لسکور اعلام شد، بارقههایی از رویکردی متفاوتتر نسبت به دورههای پیشین به چشم میخورد. فیلمهایی از پل ورهوفن، مارن اده، برونو دومُن، آلن گیرودی، کلبر مندونسا فیلیو در کنار اسامی آشنا و محبوب این فستیوال نظیر برادران داردن، کریستین مونجیو، پدرو آلمودوار و حتی گزویه دولان جوان قرار گرفتند تا به رقابت بپردازند. پیشبینی اولیه در ظاهر دشوار مینمود، و پاسخ به این سوال که آیا فستیوال کن اینبار رویهای دیگر و تازهنفستر پیش خواهد گرفت، عملا ناممکن به نظر میرسید. با اعلام نتایج اما فستیوال کن همچنان در همان مسیر بیدردسر و آشنای معمولاش به کار خود پایان داد. عجیبترین نکته شاید اینکه این مرتبه نتایج بیش از هر دوره دیگری در تضاد با نظرات و امتیازات کلی منتقدانی بود که این ضیافت پرزرق و برق و پرهیاهو را به مدت چند روز همراهی و پیگیری میکردند. علت چنین رویدادی چیست؟ آیا نقش منتقدان سینمایی در این سالها کمرنگ شدهاند؟ چه چیز باعث میشود تا یک نهاد رسمی هنری، بیتوجه به آرای منتقدان عمل کند؟
نخل طلا
نخل طلای فستیوال کن امسال به فیلم «من، دنیل بلیک» به کارگردانی کن لوچ رسید؛ فیلمساز ٧٩ ساله انگلیسی که فستیوال همواره به او گوشه چشمی داشته است. لوچ برای دومینبار پس از فیلم «بادی که کشتزار را میلرزاند» (٢٠٠۶) نخل طلای کن را تصاحب میکند. سینمای کن لوچ برای سینمادوستان مولفههای آشنایی دارد، درونمایه اجتماعی فیلمهای او، روایتهای ساده و خطیاش با «پیام»ها و «اندرز»هایش در راستای همان مولفههای فیلمهایی است که فستیوال کن به آنها روی خوش نشان میدهد، به طور مثال فیلم «دیپان» از ژاک اودیار که سال پیش (باز هم در غافلگیری منتقدان) جایزه اول این فستیوال را از آن خود کرد. در سوی دیگر ولی سینماگر زن جوان آلمانی، مارن اده (٣٩ ساله) حضور داشت. اده با سومین و تازهترین فیلم بلندش «تونی اردمان» سریعا محبوب منتقدان در کن شد و احتمالا همین امر نیز جایزه فدراسیون جهانی منتقدان فیلم (fipresci) را برایش به ارمغان آورد. تنها نگاهی به لیست امتیازات نشریات فرانسوی یا نشریه اسکرین (با میانگین ٧/٣ از ۴) از جایگاه فیلم مارن اده برای منتقدان خبر میداد، فیلمی که در مجموع بالاترین امتیاز منتقدان را نیز نسبت به فیلمهای دیگر دریافت کرد، که البته نه فقط جایزه نخست که هیچ جایزهای به آن تعلق نگرفت. حتی اگر از فیلم مارن اده چشم بپوشیم، با در نظر آوردن آرای منتقدان گزینههای بعدی بخش رقابتی فیلمهای «او» (ورهوفن)، «پترسون» (جارموش)، «سیرانوادا» (پوییو) در مجموع فیلمهای محبوب منتقدان بودند. حال آنکه بر این مبنای کلی، فیلم کن لوچ رتبه یازدهم در میان ٢١ فیلم بخش اصلی رقابتی از دیدگاه منتقدان را دارا بود، ولی از قرار معلوم کن همچنان موضوعات تکراری را به استتیک خلاقانه و مضامین «مهم» را به رویکردهای فرمال هنری ارجح میداند، در حالیکه منتقدان (دستکم منتقدان رادیکال، مستقل و پیشرو) ارزش و اهمیت یک اثر سینمایی/هنری را خلاف چنین نگاه عافیتطلبانهای جستوجو میکنند.
جایزه بزرگ هیات داوران
گزویه دولان، دیگر بدل به پسرک نورچشمی فستیوال شده است، کسی که ویژگیهای مناسبی هم برای رویکرد کلی کن دارد! این جایزه برای دولان شاید نویدبخش جوانگرایی فستیوال باشد، ولی تماشای فیلمهای پیشین او، احتمال طراوت، تازگی و نوآوری جدی فیلم تازهاش را دچار هالهای از تردید میکند. دولان دو سال پیش، جایزه هیات داوران را مشترکا با ژان- لوکگدار سینماگر کارکشته و رادیکال فرانسوی از آن خود کرد. گدار بیتوجه به کن و هیاهوی آن در فستیوال حاضر نشد و دولان با ریختن اشک شوق دل جین کمپیون را به لرزه درآورد – رویهای که امسال نیز توسط او ادامه یافت. ولی شاید بهترین توصیف تا آن روز برای فیلم دولان گفته گدار در مصاحبه با لوموند باشد، «جوانی که فیلمی کهنه ساخته است.» پس اگر فیلم تازه او همچون فیلمهای پیشیناش باشد، جای تعجب نیست که در کنار کن لوچ پیر و کهنهساز، جوان کهنهساز جایزه دوم را به دست بیاورد. به هر ترتیب، نظر منتقدان نیز به فیلم «فقط پایان دنیا»، این انتخاب را دردسرسازتر نیز میکند آن هم وقتی متوسط امتیازات منتقدان فیلم دولان را در رتبه نوزدهم نشانده باشد! نشریه اسکرین امتیاز ۴/١ به او داد و خب البته اقبال فرانسویها به او کمی بیشتر بود که شاید فرانسویزبان بودن این سینماگر اهل ایالت کبک کانادا در این رویکرد بیتاثیر نباشد.
جایزه بهترین کارگردانی
انتخاب مشترک کریستین مونجیو (رومانی) و اُلیویه آسایاس (فرانسه) به نوبه خود عجیب و غیرقابلپیشبینی بود. فیلم مونجیو را حتی میشد یکی از بختهای نخل طلا بر مبنای فرمول پیشین فستیوال به شمار آورد، کارگردانی که پیشتر نیز نخل طلا را از آن خود کرده بود ولی عجیب آنکه انتخاب محبوب منتقدان فیلم کریستی پوییو هموطن او بود، فیلمی که با در نظر گرفتن امتیازات بخت زیادی برای دستکم یکی از جوایز به شمار میآمد، سینماگری با سبک چالشبرانگیزتری نسبت به مونجیو، که نادیده گرفتنش بار دیگر گواهی بر تمایل کن به فیلمسازهای خاص خود و امتحان پسدادهاش است، فیلمهایی با موضوعات اجتماعی/سیاسی سرراستتر! هرچند از قرار فرانسویها مونجیو را به پوییو ترجیح میدهند.
آسایاس، کارگردان نامآشنایی است ولی فیلم تازهاش اقبال چندانی در فستیوال میان منتقدها نداشت، رتبه کلی برای فیلم مقام چهاردهم بود. نشریه اسکرین در مجموع آن را متوسط دانسته بود، و نشریات خود فرانسه فیلم را چندان دوست نداشتند. مهمترین آنها مجله «کایهدو سینما» و سردبیرش استفان دلرم که فیلم را ضعیف ارزیابی کرده بود، و خب آسایاس از منتقدان دوران پیشین همین نشریه بوده است. به نظر میرسد که انتخاب آسایاس تنها انتخاب جالب توجه امسال کن باشد.
جایزه بهترین فیلمنامه
فیلم «فروشنده» به کارگردانی اصغر فرهادی با این پیروزی، خوشحالی بسیاری از ایرانیها را برانگیخته است. این جایزه برایم تنها پیشبینی بود که درست از آب درآمد! نه فقط از این جهت که فیلمنامههای فرهادی جنبه پررنگ سینمای او را شکل میدهند، بلکه همچنین از این بابت که فستیوال کن فیلمنامههایی با مضامین اجتماعی و رویکرد واقعگرایانه را در این سالها ستوده است. حال آنکه با وجود خشنودی غالب ایرانیان از این انتخاب، امتیاز منتقدان بر امری متفاوت دلالت میکند. مجموع امتیازها، فروشنده را نه در رتبهای چندان بالا که در مرتبه دهم نشاند. اسکرین به فیلم میانگین ۴/٢ داد و نشریات فرانسوی از قبیل «فیگارو» و «لوموند» (به ترتیب دو ستاره و یک ستاره) فیلم را آنقدر نپسندیدند. دعوای اصلی بر سر فیلم فرهادی ولی اختلاف نظر دو نشریه رقیب سینمایی، «کایه» و «پوزتیف» است، «کایه» با رویکرد رادیکال خود به فیلم «بیارزش» و «پوزتیف» (با رویکردش مبتنی بر محتوا!) به فیلم سه ستاره از چهار داده است!
جایزه هیات داوران، و جوایز بهترین بازیگر مرد و زن
فیلم «امریکن هانی» ساخته آندرهآ آرنولد، شاید مخالفان مردسالاری در کن را کمی آرام کند. آن هم در حالی که فیلم خانم مارن اده (محبوبترین انتخاب منتقدان) از برندگان جوایز کنار گذاشته شد؛ انتخاب فیلم شانزدهم منتقدان رویکرد کن را همچنان بحثبرانگیز نگاه میدارد، آن هم وقتی با شش امتیاز «بیارزش» از طرف فرانسویها مواجه شده باشد.
جوایز بازیگری، احتمالا تنها انتخابهایی هستند که بیحرف و حدیث نسبت به آرای منتقدان بهسرمیبرند. هرچند باز هم جای سوال است که چطور در این دو رشته نیز انتخابها از فیلمهای محبوب منتقدین نبوده است؟ و البته فیلم فروشنده این بخت را داشته که برخلاف چند دوره اخیر فستیوال کن، موفق به دریافت دو جایزه جداگانه (فرهادی برای فیلمنامه و شهاب حسینی برای بازی) بشود، اتفاقی که در این فستیوال تا آنجا که حافظه یاری میکند مرسوم نیست و خب این شاید تنها سنتشکنی «غافلگیرکننده»ی شصتونهمین دوره فستیوال کن باشد!
اعتماد