این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
یادداشتی درباره «گذار روزگار» اثر رومن گاری
بلند پروازی های یک نویسنده
حمید رضا امیدی سرور
این اتفاقی فرخنده است که یک مترجم به شکلی تخصصی به مجموعه آثار یک نویسنده بپردازد، کاری که در دیگر کشورها سابقه بسیار دارد و در ایران اگر چه بی سابقه نیست اما به ندرت به اهمیت و تأثیرگذاری کیفی آن توجه شده است.
سمیه نوروزی که او را با ترجمه از ادبیات فرانسه می شناسیم، چندی ست که به شکلی متمرکز به رومن گاری و آثارش میپردازد. شاید برخی بر این عقیده باشند که چرا رومن گاری؟ او که سالهاست نویسنده ای شناخته شده در ایران به شمار می آید و بسیاری از آثار مهم او نیز به فارسی ترجمه شده و مترجمان نامداری هم این آثار را به فارسی برگردانده اند.
نوروزی که به تازگی کتاب گذار روزگار (از رومن گاری) را ترجمه کرده در مقدمه این کتاب اشاره ای کرده برای تصمیم خود برای ترجمه مجموعه آثار این نویسنده؛ با این دلیل که رومن گاری آنچنان که شایسته اش بوده به فارسی زبانان معرفی نشده، آثار ترجمه نشده زیادی هم از او وجود دارد که هنوز به دست فارسی زبانها نرسیده؛ برخی آثار ترجمه شده او نیز از زبان اصلی نبوده اند. شاید به مجموعه این دلایل بتوان این نکته را نیز افزود که ترجمه مجدد آثار ادبی بعد از گذشت چند نسل کم و توجیه پذیر است و از ترجمه اغلب آثار رومن گاری سی و حتی چهل سال می گذرد.
کتاب گذار روزگار که ظاهرا به مناسبت صد سالگی رومن گاری توسط انتشارات معروف گالیمار (ناشر آثار رومن گاری) منتشر شده برای نخستین بار به فارسی برگردانده شده و به همت نشر ماهی به بازار آمده است؛ کتابی که همانقدر که خوش خوان و روان است، خوش دست و شکیل هم منتشر شده است. رومن گاری یکی از آن نویسندگان است که گذشته از وجوه ادبی و ارزش های هنری، آثارش از زبانی بسیار گیرا برخوردارند که واسطه روایت داستانهایی جذاب است. آثار او فرم پیچیده و دشواری ندارند، اتفاقا هنر رون گاری در روایت ساده مضامینی غنی و برخوردار از جزئیات است که گاه با طنزی تاثیر گذار نیز همراه می شوند.
زندگی رومن گاری آنقدر اتفاقات ریز و درشت و فراز و فرود داشته که کافی بوده شروع کند به نوشتن یکی از آنها، از تخیل و هوش سرشارش توشه ای بردارد و آن قصه را رنگ آمیزی کند و سرانجام جلوههایی نیز بواسطه ادبیت نثر و طنازی زبان بدان بیفزاید. به گمانم خداوند همه آنچه رومن گاری برای نویسنده شدن نیاز داشته در اختیارش قرار داده است تا یکی از چند آرزوی دیرینه مادرش را جامهی تحقق بپوشاند (و جالب اینکه در همین کتاب به آرزوهای بلندپروازانه مادرش در مورد او پرداخته که همگی نیز برآورده شده اند). رومن گاری این شانس را داشته که از آن جنس نویسندگان باشد که هم اعتبار ادبی و هنری را بدست آورده و آثارش ماندگار شده اند و هم اینکه آثارش خوانده شده اند و محبوبیت بسیار یافته اند.
خب جز این چه می خواسته که بدست نیاورده است؟ شهرت و محبوبیت و توأم با اعتبار فرهنگی و ادبی، برخورداری از یک پست سیاسی معقول و مقبول (که خود ماجرای جالبی در زندگی اش دارد) و همچنین زندگی با یکی از بازیگران هنرمند و خوش سیمای سینما (جین سیبرگ) که با وجود فاصله سنی بسیار زیادشان به رومن گاری علاقه بسیار داشت. البته سرانجام این آشنایی و رابطه که ابعاد پیچیدهای نیز به خود گرفت (به خصوص بعد از جدایی آنها و ادامه زندگی شان در کنارهم!) به یکی از تلخ ترین اتفاقات زندگی رومن گاری بدل شد، چرا که جین سبیرگ پیش از رومن گاری به دلیل بیماری سرطان درگذشت و رومن گاری نیز سال بعد با شلیک یک گلوله به سرش، نقطه پایان زندگی اش را گذشت.
رومن گاری تنها نویسنده ای بوده که در طول تاریخ دوبار جایزه گنکور را گرفته، جایزه ای که تنها یکبار به هر نویسنده می دهند. رومن گاری بار دوم این جایزه را با اسمی دیگر (امیل آژار) گرفته که کسی نمی دانسته نام مستعار اوست (در این صورت هرچقدر هم استحقاق داشت، جایزه به او داده نمی شد). اما این جایزه دوم از یک جنبه محک خوبی برای او که آنقدر با اعتماد به نفس و بلند پرواز بود که در اوج شهرت و محبوبیت، کتابهایش را با اسامی مستعار ناشناس منتشر کند و مطمئن شود اگر بذل توجهی به آثارش هست و ستایش می شوند، به واسطه قدردانی و تعارف با نویسنده ای با سابقه و معروف نیست بلکه ارزش خود این آثار آنها را مستحق توجه می سازد. تعلق داشتن این نام مستعار (امیل آژار) که دومین جایزه گنکور را برای او به ارمغان آورد، یک سال پس از مرگ او فاش شد. وجالب اینکه در کتاب گذار روزگار که از ناگفته های بسیاری از زندگی اش پرده برمی دارد باز هم به این اشاره نکرده؛ در حالی که ماجرای روایت او از زندگی اش در این کتاب (که در اصل یک گفتگو بوده) به چند ماه از قبل از مرگ خود خواسته اش برمی گردد.
به هر رو شاید بهترین عنوانی که می توان روی این کتاب کوچک و خواندنی گذاشت: «رومن گاری به روایت رومن گاری»؛ عنوانی که شاید تازه نباشد اما بسیار گویاست، چرا که در این کتاب رومن گاری به روایت بیپرده ای از زندگی خود پرداخته است از دوران کودکی خود شروع کرد و پیش آمده است.
ماجرای شکل گیری این کتاب هم در نوع خود جالب بوده است. رومن گاری در شصت و پنج سالگی (۱۹۸۰) در یک گفتگوی تصویری به زندگی خود می پردازد، حال و احوال او از متن گفتگو چندان روبه راه به نظر نمی رسد، با وجود اینکه از بلند پروازی ها و کامیابی هایش سخن میراند اما لحن او گرفته و نومید به نظر می رسد که بی شک پیری و خستگی روحی پس از مرگ جین سیبرگ در آن بی تاثیر نبوده و چنانچه خود نیز اشاره کرده این گفتگو را پذیرفته چون امیدوار نبوده امکان نوشتن زندگی نامه دیگری را داشته باشد. به هر حال در این گفتگو به نکات ناگفته و جالبی از زندگیاش پرداخته است. روژه گرنیه که این گفتگو را انجام داده، از دوستان نزدیک او بوده که اشراف زیادی به زندگی و آثار او داشته، البته شکل تنظیم کتاب سوال و جوابی نیست و نقش او را بیشتر باید در کم و کیف محتوای کتاب جست که بی گمان بدون مدیریت یک گفتگو کننده خوب بدست نمی آمده. به هر حال در شکل فعلی گویی با متنی یکپارچه روبه رو هستیم که در کنار روایتی موجز از زندگی خود از ناگفته و رخداد های کلیدی زندگی رومن گاری رازگشایی می کند، در حکم کامل کننده کتابهای خود زندگی نامه ای او دارد.
گفتیم که رومن گاری نویسنده ای ست که بسیار از رخدادهای زندگی خود وام گرفته است بنابراین نقد آثار او نیازمند رویکردی تکوینی ست که هر چقدر با زندگی او بیشتر آشنا باشیم به نتایج بهتری هم خواهیم رسید. بنابراین کتاب حاضر با توجه به شناختی که از آثار این نویسنده ارائه می کند اثری سودمند برای رسیدن به تحلیل هایی بهتر از آثار اوست.
متن اصلی کتاب خود از چهار فصل تشکیل شده: وعده سپیده دم، از ارتش تا سیاست، از سیاست تا سینما و گذار روزگار. مترجم کتاب به واسطه آشنایی و اشرافش بر زندگی رومن گاری، به این متن که به واسطه پایه شفاهیاش به ماجراها ، آدمهای گوناگون و …. اشاره شده، یادداشتهای کارآمدی به انتهای کتاب افزوده که مخاطبان را برای استفاده بهتر از متن راهنمایی می کند. افزون براین مقدمه ابتدایی کتاب نیز به عنوان مدخلی سودمند برای آن و همچنین سال شمار انتهایی آن نیز به عنوان مکمل کتاب برای آنها که آشنایی کمتری با رومن گاری دارند، همگی دست به دست هم می دهند تا نگاه حرفه ای و تخصصی نویسنده را در این رابطه کامل کنند.
گذار روزگار کتابی است خواندنی، روان و البته موجز که در یک نشست می توان آن را خواند، اما تصویری که از رومن گاری در ذهن خواننده می سازد زنده و جذاب و ماندگار است؛ به خصوص برای آنها که طعم جذاب آثار رومن گاری را نیز چشیده باشند.
نقل از الف کتاب
****
«گذار روزگار» از زبان رومن گاری
محمودرضا حائری
دشواری نویسندگی فراهم کردن ماجرا و قصه های گوناگون برای روایت کردن است؛ رومن گاری با چنین مکافاتی روبرو نبود. این نویسنده ی مشهور و در عین حال ناشناخته در روسیه متولد شد. در لهستان کودکی اش را گذراند. از نوجوانی در فرانسه بالید، در میان سالی ده سالی را در هالیوود گذراند تا این که سرانجام به عنوان یکی از مشهورترین نویسندگان قرن بیستم فرانسه از دنیا رفت. گاری خودش را به آفتاب پرست تشبیه کرده: «این قضیه را برای ژنرال دوگل تعریف می کردم. برایش گفتم به چه تغییر فرهنگ هایی تن داده ام و داستان آفتاب پرست را تعریف کردم. آفتاب پرست را روی کف پوش قرمز می گذارند قرمز می شود و روی کف پوش سبز می گذراند سبز.
اگر روی کف پوش زرد بگذاریدش زرد می شود و روی کف پوش آبی هم آبی. اما تا آفتاب پرست را گذاشتند روی یک تکه پارچه ابریشمی چهارخانه ی رنگ وارنگ، دیوانه شد. ژنرال دوگل کلی خندید و گفت: -البته درباره ی شما باید که گفت که دیوانه نشد، شد یک نویسنده ی فرانسوی» رومن گاری پس از آن که لیسانس حقوق گرفت وارد ارتش شد و آموزش خلبانی دید. به علت روس تبار بودن درجه افسری نگرفت. سپس در آغاز جنگ جهانی دوم به ارتش آزاد فرانسه پیوست. «به جز جنگیدن به چیز دیگری فکر نمی کردیم و حاضر بودیم جانمان را هم پایش بدهیم. وگرنه چیزی جز یک سرباز فرانسوی به حساب نمی آمدیم.»
مادر در زندگی رومن گاری نقش برجسته ای دارد:«هیچ وقت دوباره ازدواج نکرد و از سی و پنج سالگی به بعد، یعنی سال های شکوفایی زنانگی اش، همه چیزش شد ایثار و فداکاری برای آینده ی من. بیش ترین نیروی زندگی ام را مادرم به من داد. در تمام آن مدت، قبل از خبر انتشار «تربیت اروپایی» در انگلستان ار طریق سوییس از مادرم خبر می گرفتم.»
پس از هشت سال خدمت در نیروی هوایی گاری وارد دنیای سیاست می شود تا به یکی دیگر از آرزوهای مادر از دسته رفته اش تحقق بخشد. حدود ۱۷ سال در دستگاه دیپلماسی کار می کند. حاصل این دوران رمان «مردی با کبوتر» است. «رمانی هجوآمیز درباره ی سازمان ملل متحد. در سازمان ملل متحد بود که برای اولین بار دورویی را دیدم، دروغ را، توجیهات و بهانه تراشی ها را و تضاد مطلق میان واقعیت مشکلات تأسف انگیز جهان و راه حل های ساختگی و ریاکارانه ای که برایشان ارائه می شد.»
گاری اواخر دوران زندگی سیاسی اش را به عنوان کنسول فرانسه در لس آنجلس گذراند. «تماشاخانه ی هالیوود در گذار عمر به من فهماند تا چه حد زندگی سیاسی و عقیدتی شبیه صحنه ی نمایش است.»
با ازدواج با جین سیبرگ (ستاره آن دوران هالیوود) رومن گاری به کل فعالیت سیاسی را کنار گذاشت و وارد دنیای هالیوود شد. در همین دوره بود که رمان مشهورش «خداحافظ گاری کوپر» را نوشت. «هدفم از نوشتن خداحافظ گاری کوپر وداع با امریکایی بود که به خودش اطمینان داشت، وداع با سفید، با سیاه، با مفهوم ارزش با مفهوم خائن با مفهوم مثبت اندیش، وداع با شخصیتی که گاری کوپر روی پرده ی سینماها مجسم می کرد، یعنی وداع با امریکایی آرام.»
گاری بزرگ ترین ارزش زندگی اش را عشق به زنانگی می داند: «اگر این حقیقت ساده را در نظر بگیرید که کتاب های من در وهله ی اول آثاری عاشقانه اند و تقریباً پای ثابت همه شان عشق به زنانگی است. حتی اگر کتابی بنویسم که اثری از زنانگی در آن نباشد، درست برای آن است که نبودش را با خلأش نشان دهم. در ساحت فلسفه وجودی، جز زوجیت برای ارزش شخصی دیگری احترام قائل نیستم. اعتراف می کنم در این زمینه شکست خورده ام. با این همه، آدمی زندگی اش را ببازد ذره ای از ارزش هایی که عمرش را صرفشان کرده کم نمی شود.»
«ابتدای این گفت و گو به شما گفتم که آدم زندگی را کم تجربه می کند تا زندگی آدمی را. حس من هم همین است که زندگی ام مرا تجربه کرده؛ گویا بیش تر بازیچه زندگی بوده ام تا انتخابش کرده باشم. به علاوه هرچه مشهورتر باشی، زندگی بیش تر به بازی ات می گیرد. شهرت پدیده عجیبی به همراه دارد، چیزی که همین جا دامن مرا گرفته، یعنی تصویری که به واسطه ی رسانه ها و دوربین های شما در ذهن مردم شکل می گیرد، تصویری بسیار دور از واقعیت آدم…»
سرانجام رومن گاری در دسامبر ۱۹۸۰ گلوله ای را دهانش شلیک کرد زمانی که هنوز عشق به جین سیبرگ در دلش می تپید. گذار روزگار آخرین مصاحبه مفصلی است که از رومن گاری به یادگار مانده این مصاحبه به مناسبت صد سالگی رومن گاری در سال ۲۰۱۴ در فرانسه منتشر شد. ترجمه ی فارسی آن به قلم سمیه نوروزی به همت نشرماهی منتشر شده اشت.
برترین ها
«گذار روزگار»
نوشته: رومن گاری
ترجمه: سمیه نوروزی
ناشر: ماهی، چاپ اول ۱۳۹۵
۹۰صفحه، 8000 تومان
‘