این مقاله را به اشتراک بگذارید
بازگشت فلسفه به متن زندگی
سمیه مهرگان
در ستون کافه کتاب این هفته دو کتاب مهم و تاثیرگذار را پیشنهاد میدهیم که سعی دارند شمایی از انسان و زندگی انسان را نشان دهند، آنهم از منظر تاریخ طبیعی و فلسفه. به این ترتیب، دو نویسنده کتاب میکوشند فلسفه را به متن زندگی انسان بازگردانند، چراکه داستان فلسفه، تاریخ خودآگاهی بشر و تامل در دنیا است. در یک کلام شور فردی و جمعی برای خرد است. فلسفه بیگمان یکی از موارد پیچیدهای بوده که بشر در استفاده روزافزون از زبان به آن پرداخته است. فلسفه گنجینهای است علنی از واژگان و سرشار از مفاهیم انتزاعی و آگاهانهای است که جایگزین نقنقها و غرغرهای صرفا فایدهگرایانه ظاهرا پرمعنا شدهاند. اگر با لشک کولافسکی همصدا شویم که: «فیلسوف نه بذر میپاشد و نه محصول برمیدارد. او تنها خاک را زیرورو میکند و شخم میزند.» و کار فلسفه را «ایجاد شک در امور به ظاهر روشن و قابل درک» و درگیرشدن با مساله بدانیم، آنگاه باید بگوییم که نویسندگان این دو کتاب به راستی فلسفهورزی میکنند. فلسفه به ما نشان میدهد که چگونه محدودیتهای دیدگاهمان را بازشناسیم؛ اما کار دیگری هم میکند: فلسفه به ما یاد میدهد که چطور از خودمان فاصله بگیریم؛ یعنی چطور از حصار آشنای جوابهای خودمان خلاص شویم؛ به بیان دیگر فلسفه این امکان را به ما میدهد تا آمادگی برای بازاندیشی و تحمل دگراندیشی را تمرین و تجربه کنیم. پس ما هم، همرای با این دیدگاه، مروری میکنیم بر این دو کتاب، و به بازخوانی شمای کلی این دو کتاب میپردازیم.
کتاب اول «آرمانشهر، دلفین، رایانه» (مسائلی در باب زیرساخت فلسفی) از مری میجلی است با ترجمه میثم محمدامینی در نشر «فرهنگ نشر نو» که بشارتی است برای بازگرداندن فلسفه به متن زندگی. کتاب با زبان و ابزار مفهومیِ فلسفه جدید اما متاثر از نگاه و نوع دغدغههای فیلسوفان بزرگ گذشته مسائل گوناگونی را طرح میکند. مری میجلی در این کتاب میخواهد نشان دهد که «اندیشه و عمل، فلسفه و زندگی، زیاد با هم بیگانه نیستند و بیش از آنچه ما تصور میکنیم به هم پیوستهاند.» فلسفه به جز ساختن ابزارهای منطقی ظریف و پیچیده، باید شهود و بینش هم به دست بدهد. از این منظر فلسفهورزی کاری تجملی و ظریف نیست، بلکه ضرورت است. در این کتاب از دشواریهای اساسی پیرامون مفاهیمی محوری نظیر آزادی، شخصیت، یادگیری، جنسیت، اراده، هوش، خلاقیت و… سخن گفته میشود. اینها مسائل جدیای هستند که همگی سرشتی فلسفی دارند. کتاب مجموعهای است از مقالههای جداجدا با موضوعی دووجهی: از یک سو درباره دشواریهای عظیم پیش روی آدمی در نظریهپردازی در باب جهان بحث میکند؛ دشواریهایی که برخی همیشگی و اجتنابناپذیرند و برخی دقیقا ویژه زمان امروز. و از سوی دیگر به برخی جنبههای خاص جهان معاصر اشاره میکند که فلسفه در آنجا به شدت مورد نیاز است و میتواند سودمند باشد. منظور از این جنبهها مسائلی است از قبیل جایگاه زنان در اجتماع، مسائل مربوط به حیوانات، وضعیت محیط زیست، چندگانگی فرهنگی و مساله هوش مصنوعی. در فصلهای ابتدایی کتاب نویسنده تمرکز بیشتر بر دشواریهای درونی و فلسفی دارد و هرچه جلوتر میرویم بیشتر به جنبه بیرونی، یعنی وضعیت کنونی هر یک از این موضوعات خاص در جهان میپردازد. عناوین برخی مقالات عبارت است از: لولهکشی فلسفی، آرمانشهرگرایی عملی، مساله آدمکوچولو، اسطورههای انزوای فکری، فایده و بیفایدگی یادگیری، جنسیت و هویت فردی، پایان انسانمحوری؟، آیا دلفین هم شخص به شمار میآید؟ آزادی، فمینیسم، جنگ و…
کتاب دوم «دوازده نظریه درباره طبیعت بشر» است نوشته لزلی استیونس، دیوید ال هابرمن و پیتر متیوز رایت و ترجمه میثم محمدامینی در نشر «فرهنگ نشر نو». کتابی که به نقل سرگذشت تکاپوی انسان در طول تاریخ برای پاسخ به اساسیترین پرسشهای حیات میپردازد. به یک معنا میتوان گفت این کتاب تاریخ جامع اندیشه بشر است، روایتی فشرده از حاصل کوشش انسان برای درک جهان پیرامونی و جایگاه خویش در آن. داستان از شرق آغاز میشود، از چین باستان و مکتب کنفسیوس و سپس آیین هندو و بودا است که به خواننده معرفی میشود. در پرده بعدی نوبت غرب و طلوع فلسفه در یونان باستان است با افلاطون و ارسطو. سپس دوره حکومت ادیان ابراهیمی آغاز میشود: یهودیت و مسیحیت و اسلام. از اینجا به بعد، به علت حجم محدود کتاب، ناگزیر با پرشی بلند از سدههای میانه به عصر روشنگری و فلسفه کانت میرسیم. سپس نسخههای بشر برای یافتن سعادت اینجهانی: مارکس و فروید و سارتر و نظریات داروینی. گستره بسیار وسیع موضوعات مورد توجه در کتاب سبب شده است که هر یک از فصلها در حد یک معرفی مختصر و ابتدایی باقی بماند و خواننده را به صورت مختصر با موضوعات مطرحشده آشنا سازد. اما این معرفی برای کسی که با موضوع آشنایی ندارد بسیار مفید و احتمالا جذاب خواهد بود؛ بهویژه سه فصل ابتدایی کتاب درباره مکاتب شرقی، که شاید برای خوانندگان فارسیزبان کمتر شناختهشده باشد. تمام فصلهای کتاب ساختار همانندی دارد و همین ساختار است که جمعشدن چنین طیف متنوعی از موضوعات را در یک کتاب واحد میسر ساخته است. نویسندگان کوشیدهاند در هر یک از دوازده فصل کتاب یک نظریه درباره طبیعت بشر را معرفی کنند. چنانکه در مقدمه کتاب اشاره شده است، عنوانِ «نظریه درباره طبیعت بشر» به معنایی گسترده به کار رفته است، طوری که سنتهای مذهبی باستان، برخی نظامهای فلسفی کلاسیک، و نظریات جدیدتری را که میکوشند از روش علمی برای فهم طبیعت انسان بهره گیرند و راهنمایی برای زندگی و جامعه انسانی بیابند، دربرمیگیرد. در این معنای گسترده، هر «نظریه درباره طبیعت بشر» دربرگیرنده این موارد است: ۱. وضع کلی جهان ۲. وضع انسان و جامعه انسانی
۳. تشخیص کاستیهای زندگی انسان و ۴. نسخهای تجویزی یا آرمانی برای زندگی انسان. با در نظرداشتن همین ساختار و هدف از نوشتن کتاب، که در مقدمه به طور کامل شرح داده شده است، هرکدام از فصلها را میتوان به صورت مجزا و مستقل از سایر فصلها مطالعه کرد. با خواندن این کتاب میتوان با مهمترین محصولات اندیشه بشر در طی بیش از سههزار سال آشنا شد.
آرمان