این مقاله را به اشتراک بگذارید
۱۰ فیلم بزرگ حماسی تاریخ سینما
سیمای دلیران بر پرده نقره ای
پرویز نوری
سینمای حماسی (EPIC) همچون سینمای وسترن، ترسیم قهرمانهای اسطورهای است با رویکرد به الگوهای کهن و اساطیری، یعنی در حقیقت نمایش سنتهای قهرمان های دوران باستان است. با فراز و نشیب و آداب و فرهنگها و نشانهها. نمونه اصیل آثار حماسی تاریخ را میتوان در «ایلیاد» و «اودیسه» هومر یافت و به هر رو، قصههای حماسی بهانههایی بوده است برای سینما که از همان آغاز به خلق شخصیتهای اسطورهای همت گمارد و به نوعی اندیشه عامهپسند درباره پدیدههای طبیعی یا تاریخی ـ و حتی افسانهای ـ را تجسم بخشد. با وجود آفرینش بیشمار آثار حماسی در سینما، به مناسبت نمایش «هابیت» اثر پیتر جکسن، خواستیم ۱۰ فیلم بزرگ حماسی تاریخ سینما را به سلیقه خودمان معرفی کنیم.
۱ـ «تعصب» (Intolerance) ـ ۱۹۱۶
اثر حماسی عظیم دیوید وارک گریفیث، حاوی چهار داستان گوناگون طی چهار دوره تاریخی است: روزگار معاصر، فرانسه قرن شانزدهم، بیت المقدس زمان مسیح و بابل دوران باستان. فیلم به مدت ۱۵۰ دقیقه با صرف هزینه دو میلیون دلار به دلیل نحوه اجرایی و پرداخت غیرمتعارف خود، نتوانست همانند اثر قبلی گریفیث «تولد یک ملت» (1915) توفیق یابد اما سخت مورد ستایش منتقدان واقع گشت و بخشهای مربوط به بابل به صورت الگویی از آثار حماسی/ اسطورهای تاریخ سینما درآمد و مورد استفاده فیلمسازهای بعدی قرار گرفت. گریفیث با توانایی چهار داستان مختلف فیلم خود را بدون آن که سناریویی داشته باشد، اندک اندک در انتها به یکدیگر پیوند میدهد و اوج ماجرا را فراهم میآورد.
۲ـ «سامسون و دلیله» (Samson and Delilah) ـ ۱۹۴۹
سیسیل . ب. دومیل طی سه دهه از خالقین با اعتبار آثار حماسی سینما بود در عین حال که با بهرهگیری از تعصبات مذهبی عوامانه، چندان مورد تحسین منتقدان نبود. در دهه ۱۹۳۰ با فیلمهای حماسی چون «علامت صلیب» (1932) و «کلئوپاترا» (1934) موقعیت یافت ولی در حقیقت با «سامسون و دلیله» بود که موفقیت واقعی خویش را یافت. حکایت عشقی تلخ میان «سامسون» (ویکتور ماتیور) و «دلیله» (هدی لامعار) که سرانجام آن به نابینا کردن قهرمان داستان میانجامد و سپس خداوند به یاری او میآید و معبد کافران را فرو میریزد. فیلم سه میلیون دلار فروش کرد و دومیل توانست تماشاگران را مجذوب صحنههای عظیم با شکوه و احساسی فیلم کند (از جمله انهدام معبد). سپس نسخه بعدی «ده فرمان» (1951) را بر مبنای ستایش اغراقآمیز زندگی حضرت موسی ساخت.
۳ـ «کجا میروی؟/ هوسهای امپراتور» (Quo Vadis) ـ ۱۹۵۱
مروین له روی این یکی از بهترین آثار تاریخی بزرگ هالیوود را بر اساس رمان بسیار شکوهمند و غنی هنری سینکوویچ ساخت که قصه رابطه عاشقانه میان یک فرمانده رومی (رابرت تیلور) با دختری مسیحی (دبورا کار) در زمان حکمرانی «نرون» (پیتر یوتینف) بود و عاقبت پس از آتش سوزی رم، آن دو یکدیگر را باز مییابند. فیلم در استودیوی چینه چیتای ایتالیا و در دکورهای مجلل و شگفتانگیز ساخته شد و علاوه بر بازی جنون آمیز و فوقالعاده یوتینف، از موسیقی سحرانگیز میکلوس روژا هم بهره برده بود.
۴ـ «آیوانهو» (Ivanhoe) ـ ۱۹۵۲
ریچارد تورپ با برداشت از رمان سر والتر اسکات شاید سازنده نخستین فیلم موفق و تحسین برانگیز حماسی / شوالیهای سینما باشد. شوالیهها برخلاف قهرمانهای دیگر افسانهای، تعلیم دیده و اصیل برآمده از جنگهای صلیبی بودند با منش اشرافی و شرافت حرفهای بیشتر (این نوع به مانند «شوالیههای میزگرد»). «آیوانهو» (رابرت تیلور) از جنگهای صلیبی به انگلستان باز میگردد و درمییابد که «ریچارد شیردل» به وسیله برادرش ربوده شده و در قصری در اتریش محبوس شده است. او بعد از رابطه عاشقانه با دختر یک یهودی ثروتمند (الیزابت تیلور) و جمع آوری پول برای بازگرداندن ریچارد شیردل، قدم به میدان میگذارد. توفیق «آیوانهو» سبب شد تا دو فیلم دیگر در همین زمینه «شوالیههای میزگرد» (1953) و «کوئنتین دوروارد» (1955) با رابرت تیلور ساخته شود.
۵ـ «خرقه» (The Robe) ـ ۱۹۵۳
هنری کاستر به دنبال بحران سینما به دلیل رونق تلویزیون در اوایل دهه ۵۰، قصهای احساسی مذهبی/ حماسی را به صورت تکنیک جدید سینما سکوپ بر پرده آورد که رکورددار شد و سینما را در مقابل تلویزیون حفظ کرد. «خرقه» ماجرایی از یک فرمانده رومی (ریچارد برتن) مأمور مصلوب ساختن مسیح که به وسیله خرقه او نزد بردهای (ویکتور ماتیور) کم کم منقلب گشته و به مسیحیت گرایش پیدا میکند. فیلم در عین داشتن صحنههای شگرف بر پرده عریض، از مایههای عمیق انسانی هم برخوردار بود. موسیقی غریب آلفرد نیومن نیز در این مهم نقشی بسزا داشت.
۶ـ «بن هور» (Ben Hur) ـ ۱۹۵۹
ویلیام وایلر نسخه بعدی این کلاسیک حماسی / تاریخی بزرگ را ـ پس از فیلم ۱۹۲۶ ـ به مدت زمان چهار ساعت و با هزینه ده میلیون دلار به وجود آورد که صاحب یازده جایزه اسکار شد. فیلم وایلر همچنان قصه «بن هور» (چارلتون هستون) را در دوران حیات مسیح بازگو میکرد که به جهت توطئه یک قتل به زندان میافتاد و او پی میبرد دوست دیرینهاش «مسالا» (استیفن بوید) باعث آزار مادر و خواهرش شده است. بعد از رهایی، در یک مسابقه ارابه رانی «مسالا» را شکست میداد و مسیح هم مادر و خواهر جذامی او را شفا میبخشید. علیرغم آن که زمینه مذهبی فیلم مبالغه آمیز بود اما کاملاً با اصل داستان چفت شده بود و در کل تأثیر بسیار به جا میگذاشت.
۷ـ «اسپارتاکوس» (Spartacus) ـ ۱۹۶۰
فیلم عظیم تاریخی استنلی کوبریک وسوسه زنده شدن دوران به سر آمده اسطورهها را در آدم به وجود میآورد. فیلمی که با استادانهترین تکنیکها در هم آمیخته و با ارائه شخصیتهایی بسیار انسانی و کاملاً حس شدنی، روح آثار شکوهمند حماسی را تداعی میسازد. «اسپارتاکوس» نوشته قدرتمند هاوارد فاست، جنبههایی از تفکرات چپی را بر کاغذ آورده که در فیلمنامه دالتون ترومبو، تاکیدی مضاعف به خود گرفته است. قصه بردهای (کرک داگلاس) که هفتاد سال پیش از میلاد مسیح برای آزادی قیام کرد و با سپاه مردمی به رویارویی با ارتش روم برخاست… کوبریک در صحنههای جنگی، زیباترین تصاویر نوع خود را ارائه داده است.
۸ـ «ال سید» (El cid) ـ ۱۹۶۱
آنتونی مان با این حماسه جاودانه، اصیلترین و شاید که فضیلت قهرمانانه خویش را به انجام رساند. حماسهای که در نوع خود تا این زمان بهترین است. «ال سید» وحدت ملی تاریخی علیه خصم نژادی است. اسپانیا «مورها» را بیرون میراند اما تاریخ اسپانیا هم به مانند تجربه مرزی آمریکا به آنتونی مان اجازه میدهد تا از طریق نبرد به حیثیت و شرف قهرمان خویش معتقد باشد. حکایت عاشقانه «رودریگو دیاز» (چارلتون هستون) ملقب به «ال سید» که پس از کشتن پدر محبوب خویش «شمین» (سوفیالورن) خشم او را به دل میخرد و عاقبت پس از شرح فراق و وصال آن دو، به گونهای اسطورهای دشمن را شکست میدهد. فیلم به دلیل پرداخت درخشان بصری فیلمساز در نمایش صحنههای عشقی و حادثهای، زنده و تکان دهنده باقی مانده است.
۹ـ «کلئوپاترا» (Cleopatra) ـ ۱۹۶۳
پرهزینهترین فیلم حماسی / تاریخی سینما را ابتدا قرار بود روبن مامولیان بسازد که با کنار رفتن او، کارگردانی به عهده جوزف. ال. منکیه ویتس سپرده شد. فیلم ماجرای «جولیوس سزار» (رکس هریسون) در ۴۸ سال پیش از میلاد و تسخیر امپراتوری «کلئوپاترا» (الیزابت تیلور) در مصر را نشان میدهد. سپس بعد از قتل اوست که «مارک آنتونی» (ریچارد برتن) بر تخت «سزار» مینشیند و رابطه عشقی میان او و «کلئوپاترا» چنان تلخ و سوزنده است که به فاجعه میانجامد. فیلم هر چند در زمان خود با شکست رو به رو شد اما بعدتر توانست ارزشهای تصویری و شخصیتپردازیهایش را آشکار سازد.
۱۰ـ «سقوط امپراتوری رم» (the Fall of the Roman Empire)ـ ۱۹۶۴
شاهکار حماسی آنتونیمان با صحنه طلوع آفتاب بر شهر رم آغاز میشود که در حقیقت غروب یک امپراتوری بزرگ تاریخ است. فیلمساز از طریق تجسم تشیع جنازه امپراتور رم (الک گینس) در میان برف و بوران و به هنگام شب، به آخر رسیدن آن امپراتوری شکوهمند را کاملاً احساسی بزرگ کرده است. با درگیری فرمانده رم (استیفن بوید) با پسر «سزار» (کریستفر پلامر) بر سر جانشینی امپراتور و عشقی دیرینه ـ به سبک «ال سید» ـ بین بوید و لورن اما به جهت انتخاب نامناسب استیفن بوید، فاقد عمق و احساس با این حال، فیلم به عنوان نمادی برای سقوط زمینه آثار حماسی و سرآمدن دورانش شناخته میشود.
بانی فیلم