این مقاله را به اشتراک بگذارید
«اگر یک مرد را بکُشم، دو مرد را کُشتهام» و «ما یک خانه آبی داریم»
در ستایش زندگی…
سمیه مهرگان
داستانهای خوب از ما انسانهای بهتری میسازد؛ انسانهای بهتر، جهان بهتر میسازند. وقتی از همین دریچه به ادبیات نگاه میکنیم، به حرف ژرژ باتای ایمان میآوریم که ادبیات یا همهچیز است یا هیچچیز. «اگر یک مرد را بکُشم، دو مرد را کُشتهام» و «ما یک خانه آبی داریم» مصداق بارز همین نوع نگاه به ادبیات است. داستانهایی که هر کدام، پنجرهای است بر دیوارهای محفظه دربستهای از فضا و زمان، که «همه ما» در آن زندگی میکنیم. این داستانها، به ما اجازه میدهند تا در ذهنهای یکدیگر وارد شویم، نهتنها از طریق همذاتپنداری با شخصیتها، بلکه با مشاهده دنیا از منظر بزرگترین نویسندگان جهان. و این همان قدرت ادبیات است که بیشترین توان را برای همدلی داراست؛ داستانهای خوب، از ما انسانهای بهتری میسازد. داستانهای خوب، از نیرویی فرهنگی شگرفی برخوردارند، و به ما اجازه میدهد تا با کسانی همدلی و همراهی کنیم که گوشهای از زندگیِ «همه ما» را در دنیای کلمات بازی میکنند: و اینگونه «همه ما» به کشف ناشناختههای خود و دیگری میرویم که دعوتی است به یک سفر مکاشفهآمیز، برای لذت آگاهی.
هر داستان، آینهای است برای دعوت به دیدن و ساختن دنیایی بهتر. حالا فرض کنید مقابل بیستوپنج آینه ایستادهاید. توی هر آینه، «من»ی از خودتان میبینید که با آینههای دیگر متفاوت است. یعنی شما با بیستوپنج «من» مواجه میشوید که هر کدام بخشی از وجود شما را نشان میدهد. هر کدام از این «من»ها، تجربههای زیسته شما هستند در موقعیتهای مختلف. در این دو کتاب، همهی این بیستوپنج «من» در بیستوپنج داستان به ایفای نقش میپردازند تا بخشهایی از زندگی شما را روایت کنند؛ روایتی از ترسها، دودلیها، عاشقشدنها، پشتپازدنها، طلاقها و… و درنهایت رویارویی با مرگی که به موازات زندگی با ما در زمان و با زمان پیش میآید.
آلبر کامو، ولادیمیر ناباکوف، ویرجینیا وولف، آلبرتو موراویا، شرلی جسکون، آلیس مونرو، جومپا لاهیری، جان آپدایک، ترومن کاپوتی، فرانک اوکانر، کاترین منسفیلد، رُدیارد کیپلینگ، گابریل گارسیا مارکز، ایتالو کالوینو، ویلیام ترور، جی.دی سلینجر، اسکات فیتزجرالد و… در داستانهای «اگر یک مرد را بکشم، دو مرد را کشتهام» و «ما یک خانه آبی داریم» که هر کدام حکم یک آینه دارند، ما را به ضیافت آینهها دعوت میکنند برای خوانش تکهتکههای خودمان در «تجربه زندگی مشترک در داستانهای کوتاه» و «تجربه زندگی و مرگ در داستانهای کوتاه.»
«اگر یک مرد را بکُشم، دو مرد را کُشتهام» و «ما یک خانه آبی داریم» (با مقدمه زندهیاد فتحاله بینیاز، ترجمه سیروس نورآبادی، نشر شورآفرین) دعوتی است به ضیافتی به قدمت تاریخ ادبیات. از کلاسیکها تا مدرنها. با خوانش هر داستان، خود را در نقش یکی از کاراکترهای مرد و زن داستان قرار میدهیم که جدای از جنسیت، نقشِ عاشق/همسر/ پدر/مادر/ و… را نیز بر عهده دارند؛ شما در این تجربهها به ضیافت زندگی و مرگ دعوت میشوید؛ هر داستان، جدا از لذت خوانش یک داستان خوب، شما را با لذت آگاهی نیز همراه میکند برای ساختن جهانی بهتر. در این دو مجموعه، هر یک از نویسندگان با ملیتهای مختلفشان از یک درد مشترک حرف میزنند، و خواننده را با این درد مشترک همراه خود و کاراکترهایشان میکنند برای یک تلنگر، یک تامل و درنهایت او را با خودِ دیگرش تنها میگذارند برای ایجاد یک خودآگاهی، و کشف بخشهای از ناشناختهها و تاریکیهای خود و خودِ دیگر و زندگیاش.
مزیت بزرگ این دو مجموعه تم مشترک داستانها است که بهعکس بیشتر مجموعهداستانهایی که طی سالهای اخیر ترجمه شده، و بیشترشان داستانهای پراکنده نامرتبط بوده، این دو مجموعه همه داستانهایی را که محوریتشان زندگی و مرگ بوده باهم در یک کتاب گنجانده تا شما در بیستوپنج موقعیت، بیستوپنج بار از بیستوپنج زاویه به زندگی و مرگتان نگاه کنید. و همین امر، امکانهای بیشتری را برای شما فراهم میکند برای نگاهکردن به جهان پیرامونتان: از خودتان تا آدمهای دوروبرتان. و در یک کلام: در ستایش زندگی.
در کتاب اول مجموعه، «اگر یک مرد را بکُشم، دو مرد را کُشتهام»، محور تمام داستانها روابط پیچیده انسانی است؛ ترسها، دودلیها، تردیدها، بدگمانیها و…. گویی با خوانش هر داستان، هر یک از نویسندگان مجموعه ما را در پانزده موقعیت برساخته قرار داده، تا ما را با «من» دیگرمان روبهرو سازد؛ این مواجهه به ما درک و بینش بهتری میدهد برای بهترزیستن. از سوی دیگر تنوع داستانها از منظر کیفی این امکان را نیز به خواننده میدهد که با صداهای متنوع و مختلفی مواجه شود و فقط شنونده یک صدا نباشد. در این مجموعه، با طیف وسیعی از این نویسندگان کلاسیک و مدرنیست مواجه هستیم، که هر کدام عرصههایی را دربرمیگیرد که برای داستان اصلی، «جنبه دیگرِ» زندگی تلقی میشود؛ آنطور که این امکان را نیز به خواننده میدهد تا طبق دانش، اطلاعات و تجربه زیسته خود، نگاه دیگری داشته باشد.
در کتاب دوم مجموعه، «ما یک خانه آبی داریم»، محور تمام داستانها زندگی و مرگ است. «ما یک خانه آبی داریم» مجموعه ده داستان کوتاه مدرن با مضمون زندگی و مرگ است از ده نویسنده بزرگ جهان. نویسندگان این مجموعه، با محوریتقراردادن زندگیهای فردی، خانوادگی و اجتماعی، و سپس جنگ و آسیبهای آن و درنهایت مرگ، کاراکترهای خود را به سمت یک نوع خودآگاهی سوق میدهند تا خواننده را با داستان و کاراکترهایشان در گریز از دنیای کلمات به جهان واقعی همراه کنند؛ گویی کاراکترها روی دیگر «همه ما» هستند، تا با ما از زندگی روزمرهای بگویند که مرگ روی دیگر آن است؛ چراکه عظمت انسان در این است که با اینکه میداند میمیرد، اما باز میزید، و به زندگی ادامه میدهد؛ گویی تصویر حزنانگیزِ دلپذیر این شعر است: «زادهشدن برای آزادی، و بزرگشدن برای مرگ».
آرمان