این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
برشت به روایت بنیامین
بهارسادات بنی جمالی*
برشتِ بنیامین
«فهم برشت» مجموعه مقالاتی است از فیلسوف معاصر آلمانی، والتر بنیامین که در حدفاصل بین سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۹ به رشته تحریر در آمده اند. این مقالات که در واکنش به خیزش و کامیابی فاشیسم توسط بنیامین نوشته شده اند، بهشدت تحتتاثیر آشنایی بنیامین با برتولت برشت نمایشنامهنویس آلمانی است. آغاز رابطه این دو مربوط میشود به سالهای ابتدایی دهه ۱۹۳۰؛ در این سالها برشت گوش شنوای بنیامین میشود و مقالات و ایدههایش را با او در میان می گذارد، بنیامین هم با دقتی محصورکننده به بررسی آثار و تحلیل پروژههای برشت مبادرت می ورزد که ماحصل آن مقالات جمعآوریشده در این کتاب است. وجه اشتراک بین برشت و بنیامین، مارکسیسم و تئاتر اپیک است؛ آنها همچنین یکی از زوج های ادبی ممتاز در جنبش انقلاب سوسیالیستی هستند. فلسفه فرسایش، باور به اینکه در پایان چیزی سخت فرو میریزد، ایده مسلط نوشتهها و مقالات بنیامین درباره برشت است.
مطالعهای درباره برشت
در نخستین مقاله از کتاب، بنیامین به بررسی نقطه بنیادین در تغییر مناسبات تئاتری از جمله نسبت کارکردی میان صحنه و مردم، میان متن و اجرا و میان تهیهکننده و بازیگر که تا آن زمان اغلب دست نخورده بودند می پردازد و این نقطه جهش بنیادین را در اصطلاحی به نام «تئاتر اپیک» می یابد؛ تئاتری که برای عموم مخاطبانش صحنه دیگر دلالت گر جهان نیست، بلکه عرصه یک نمایش عمومی سهل الوصول است. برای صحنه چنین تئاتری، عموم مردم دیگر نه مجموعه ای از نمونههای آزمایشگاهی هیپنوتیزمشده، بلکه جمعی از افراد مشتاق اندکه این صحنه باید مطالباتشان را برآورده کند. بنا بر نظریات بنیامین درباره متن این تئاتر، اجرا دیگر نه تفسیری استادانه، بلکه کنترل منضبط متن است. درباره اجرا هم، متن دیگر پایه آن نیست، بلکه چارچوبی است برای اینکه به شکل صورت بندی های جدید، دستاورد های اجرا آشکار شود. این نظر درباره بازیگر نیز وجود دارد که کارگردان دیگر قرار نیست که به او دستور دهد، بلکه کارگردان تنها تزهایی را بهعنوان اظهار نظر ارائه میکند، همچنین بازیگر دیگر مقلدی نیست که باید به یک نقش تجسم ببخشد، بلکه کسی است که مامور تنظیم فهرستی از آن نقش است. تئاتر اپیک در مقاله بنیامین، تئاتری کاملا ایمایی است. بنا بر نظر وی ژست (ایما) ماده خام تئاتر اپیک بوده و وظیفه تئاتر اپیک بهره گیری عقلانی از این ماده است. البته او از منظری کلی تر معتقد است که هرچه به دفعات بیشتر کنش کسی را متوقف کنیم ژست های بیشتری دریافت میکنیم. بنابراین ایجاد وقفه در کنش یکی از دغدغههای اصلی تئاتر اپیک است. بنیامین معتقد است که دستاورد های فرمال برشت در همین مفهوم وقفه وجود دارد. این امر باعث میشود که کارکرد اصلی متن در تئاتر که پیش از این توصیف پیشرفت کنش بود تغییر کند و کاملا برعکس شده و تبدیل شود به امری جهت توقف کنش در متن. خصلت تاخیری این وقفهها و این خصلت اپیزودیک و چارچوبمندکردن کنش است که اجازه میدهد تئاتر ایمایی به تئاتر اپیک بدل شود. با این اوصاف تئاتر اپیک موقعیت ها را بازتولید نمیکند، بلکه به عوض آنها را آشکار میکند. این پرده برداری ها از موقعیت ها از طریق فرایندهایی که در حال متوقفشدن هستند پدید می آید. بنیامین اشاره میکند که برشت اجازه میدهد موقعیت ها خود سخن بگویند، و از این طریق به گونه ای دیالکتیکی باهم مواجه شوند. عناصر متنوع آنها در وضعیتی قرار داده میشوند که به گونه ای منطقی باهم چالش کنند. او در اینجا اشاره میکند که گالی گی، کارگر بارانداز، در «آدم آدم است» همچون صحنه ای تهی است که بر آن تناقضات جامعه به نمایش درآمده اند. ممکن است به پیروی از سیر اندیشه برشت بتوان به این تلقی رسد که کالی گی، آن مرد خردمندی است که صحنه بی نقصی برای چنین دیالکتیکی است. و اینچنین به نظر می رسد که او مردی خردمند است زیرا اجازه میدهد تناقضات هستی وارد زندگی اش شوند، یعنی تنها جایی که درنهایت امکان حلوفصل دارد؛ اشتیاقی مداوم برای پذیرش ماهیتی تازه. بنابراین نمایشنامه اپیک ساختاری است که باید به گونه ای عقلانی بدان نگریسته شود که در آن چیزها، قابل شناخت باشند؛ همچنین شیوه ارائه نمایشنامه اپیک باید به گونه ای رقم بخورد که چنین نگریستنی محقق شود. این مقاله با تشبیه زیبای بنیامین درباره تئاتر اپیک به پایان می رسد. تئاتر اپیک زندگی ای می سازد که از درون بستر زمان به بالا فوران میکند و برای یک لحظه در آسمان، در آن فضای تهی رنگارنگ معلق می ماند، و سپس آن را به درون بستر خود بازمی گرداند.
تئاتر اپیک چیست؟
در مقاله دوم، بنیامین به بررسی و تحلیل مفاهیم کلید ی در تئاتر اپیک می پردازد؛ به سمت ترسیم خطوط کلی یک تئوری جدید از تاریخ درام. مفاهیمی از جمله: ۱- تماشاگر آسوده: بررسی تماشاگری که این تئاتر در پی جذب اوست، شخصی که آسوده نمایش را تعقیب میکند و بهطور خلاصه این رویکرد در تئاتر اپیک در پی آن است تا تماشاگران عادی و تودهها را همانند یک خبره به تئاتر علاقه مند سازد. کوششی که به بیان بنیامین بیانگر هدف سیاسی برشت از تئاتر اپیک است. ۲- طرح: در این عنوان بنیامین به بررسی رابطه میان طرح با تئاتر اپیک می پردازد. همچنین بسط روایی این تئاتر که از طریق شیوههای بازی، اعلانیهها و میان-نویس ها رخ میدهد، هدفی جز دفع احساساتگرایی ندارد و باید این را دانست که تئاتر اپیک درصدد است تا آنچه را که روی صحنه گذاشته شده از هیجان تهی کند. ۳- قهرمان غیرتراژیک: انسان اندیشمند یا حتی خردمند که توسط برشت به قهرمان درام بدل میشود. این انسان خردمند، در معنای برشتی خود، به مثابه ویترین کاملی است که دیالکتیکش را عرضه میکند. ۴- وقفه: باید دانست که تئاتر اپیک بنایش بر وقفه است، همچنین به عقیده برشت، این نوع تئاتر چندان کاری به گسترش کنش ها برای بازنمایی موقعیت ها ندارد. نکته حقیقتا مهم، بیگانه سازی موقعیت هاست که این هدف از طریق وقفه در رویداد ها حاصل میشود. ۵- ژست قابل نقل: در این بخش اشاره شده که ژست های قابل نقل یکی دیگر از دستاورد های مهم تئاتر اپیک است. بازیگر باید همانند حروف چینی که بین کلمات فاصله می گذارد، در ژست هایش فاصله بیندازد. ۶- نمایشنامه آموزشی: نمونه ویژه ای ا ست که با سادگی بیش از حد لوازم مکانیکی اش امر تبدیل بازیگر به تماشاگر، و تماشاگر به بازیگر را تسهیل و تقویت میکند. ۷- بازیگر: در این بخش بنیامین به بررسی دیدگاه برشت نسبت به بازیگر می پردازد و عنوان میکند که بنابر نظریات برشت، بازیگر باید یک واقعه را نشان دهد و درعینحال باید خودش را نیز عرضه کند. طبعا او واقعه را با نشاندادن خودش نشان میدهد و خودش را هم با نمایش آن واقعه عرضه میکند. ۸- تئاتر بر سکو: آخرین عنوان از عناوین این مقاله است که اهداف تئاتر اپیک را به عنوان تئاتری صحنه ای، با سهولت بیشتری قابل تعریف می داند تا به عنوان نوع جدیدی از درام.
یک نظریه در باب تئاتر اپیک
این مقاله به پاسخ پرسش هایی از قبیل: «تئاتر اپیک ژست هایش را از کجا می آورد؟ »، «از کاربستِ ژست ها چه چیز فهمیده میشود؟ » و «تئاتر اپیک در برخوردش با ژست و تحلیل آن از چه شیوههایی استفاده میکند؟ » در حوزه مورد بحث می پردازد.
شرحی بر اشعار برشت
این گفتار به بررسی نوشتههای گردآوریشده برشت زیر عنوان مقالات ۱-۳ محمل هایی برای به کارگیری استعداد او می پردازد؛ استعدادهایی که برشت معتقد بود، تنها در جایی آنها را به کار میگیرد که درباره لزوم آن قانع شده باشد و از بهکاربردن آن در هر جای دیگری امتناع می ورزید. نگرش برشت به ادبیات همانند نگرش او به تئاتر است، او اعتقاد دارد، کلمات نیز همچون ژست ها باید تمرین شوند بهطوری که آنها اول باید جلبتوجه کنند و بعدا فهمیده شوند. تاثیر آموزشی و سیاسی آنها در وهله اول و تاثیر شاعرانه شان در آخرین وهله قرار دارد.
یک درام خانوادگی در تئاتر اپیک
این مقاله به مناسبت نخستین اجرای جهانی «مادر» برشت در فوریه ۱۹۳۲ به چاپ رسیده است. نمایشنامه ای که از یک خانه آغاز میشود و بُعدی اجتماعی پیدا میکند. در این نمایشنامه سوژه برشت آزمونی جامعه شناختی درباره انقلابیکردن یک مادر است. او در این نمایشنامه مکانیزمی را به کار میگیرد که نیروهای مادرانه اش را معطوف به طبقه کارگر میکند.
سرزمینی که در آن نامبردن از پرولتاریا ممنوع است
این مقاله به مناسبت نخستین اجرای هشت تک صحنه نمایشی توسط برشت در ژوئن ۱۹۳۸ به چاپ رسیده است. این گفتار به بررسی یکی دیگر از نمایشنامههای برشت با عنوان «ترس و نکبت رایش سوم» می پردازد. مجموعه ای متشکل از بیستوهفت نمایش تکصحنه ای که مطابق الگوهای دراماتورژی سنتی شکل گرفته است. این مجموعه نشاندهنده یک فرصت سیاسی و هنری برای تئاتر مهاجرت آلمان بوده است و برای نخستینبار، دو عنصر سیاسی و هنری با یکدیگر ادغام میشوند. مقاله اینگونه آغاز میشود: «فقط درام سیاسی ممکن است به معنای واقعی کلمه دغدغه تئاتر مهاجرت باشد.»
تحشیههایی بر شعرهایی از برشت
همانطور که از نام این مقاله برمی آید به تحشیه (در معنای تحشیه و تفاوت آن با ارزیابی همانطور که بنیامین اشاره میکند میتوان گفت که تحشیه با محتوای مثبت متن سروکار دارد و همچنین شان اثر مورد بررسی را مسلم میگیرد. همچنین تحشیه نشاندادن محتوای سیاسی همان متن هایی است که از قضا لحن غنایی ناب دارند. اشعاری از برشت که در میان آنها نمیتوان شعری را یافت که نظرگاه غیر سیاسی و غیر اجتماعی داشته باشد.) مجموعه شعرهایی با عناوینی همچون: در باب نماز خانگی، در باب ترانههای ماهاگونی، در باب مطالعات، در باب بچه ای که نمیخواست حمام کند، پرداخته میشود.
رمان سه پولی
این مقاله در سال ۱۹۳۵ توسط بنیامین نوشته شده، ولی هرگز در زمان حیاتش چاپ نشد. گفتار حاصل به بررسی اثری از برشت با نام رمان «سه پولی» و تفاوت های هشت ساله گذر زمان میان این اثر و اثری با عنوان اپرای «سه پولی» می پردازد. به نظر نویسنده کمتر اثری از عناصر پایه یا طرح اپرای سه پولی در متن حاضر باقی مانده است و تنها کاراکترهای مرکزی هماناند که بودهاند. از منظر بنیامین، برشت شرایطی که معاصران آن زمان تحت آن زندگی میکرده اند از جامه مفاهیم حقوقی اش عاری و آن را برهنه میکند و محتوای برهنه این کاراکتر ها را از دل همین شرایط بیرون می کشد.
مولف همچون تولیدکننده
این گفتار متن سخنرانی بنیامین در موسسه مطالعه درباره فاشیسم است که در آوریل ۱۹۳۴ در پاریس، ایراد شده است. بنیامین در کند و کاوش، تئاتر اپیک برشت را نه فقط یک شکل سقراطی بلکه شکلی از درام حقیقتا افلاطونی می داند. هدف مقاله حاضر یافتن نقشی سیاسی برای هنرمند است. همچنین جایگاه هنرمند به عنوان فردی اندیشمند در فرایند تولید و اندیشیدن او به مسائل اطرافش یکی دیگر از مسائل حاضر در متن است که به آن به تفصیل پرداخته میشود.
مکالماتی با برشت
آخرین بخش از کتاب است که البته گزیده ای از روزنوشت ها و مکالمات بنیامین با برشت را دربرمیگیرد. چنین به نظر می رسد که برشت آموزگار و بنیامین همچون یک شاگرد است. این روزنوشت ها همانطور که در مقدمه کتاب به آن اشاره شده هرگز به قصد انتشار نوشته نشده بودند اما بسیار باارزش اند، زیرا فضای بی واسطه ای از مکالمه این دو نفر، قالب ذهنی شان، شیوه کلام، علاقه به تخیل، حکایت، تمثیل، گزین گویی و همه آنچه ما بهطور جداگانه در نوشتههایشان مییابیم به ما میدهد. برای بنیامین، برشت آن شاعری بود که قابلیت مقاوم ترکردن عضلات ماتریالیستی منتقد را داشت.
«فهم برشت» با نقلقولی از خودِ برشت به پایان می رسد: «از چیزهای خوب پیشین آغاز نکن، از چیزهای بد جدید شروع کن!» عبارت مشابه ای که در مقاله برشت درباره لوکاچ به چشم می خورد و برشت او را به خاطر همبستگی همیشگی اش با بزرگان پیشین و روزهای خوش گذشته، نقد میکند.
* نویسنده و پژوهشگر
آرمان
‘