این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
سه شنبه ها با سینما
فیلمهایی برای ندیدن!
سری سوم
نوشتهی پژمان الماسینیا
اشاره: تا به حال به فیلمهای معروف و اسموُرسمداری برخوردهاید که تاریخمصرفشان گذشته باشد؟ به آثاری که بهبه و چهچه گفتنهای منتقدان وطنی و فرنگی سالهاست نثارشان میشود اما درواقع علاوه بر اینکه دیگر کمترین جذابیتی ندارند گهگاه مبتذل و مشمئزکننده هم هستند، چطور؟… آدمیزاد در مواجهه با چنین فیلمهایی، دو راه بیشتر ندارد؛ یا بایستی از ترسِ به باد رفتن آبرو سکوت پیشه کند و همرنگ جماعت، به کورهی تعریفوُتمجیدها بدمد یا بیخیالِ انگ خوردن و حفظ پرستیژ خود، پنبهی آن فیلمهای کذایی را بزند! پنج فیلمی که برای این شماره انتخاب کردهام، همگی متعلق به ژانر انیمیشناند و بهترتیب سال تولیدشان مرتب شدهاند.
۱- «خوشقدم»؛ محصول ۲۰۰۶ استرالیا و آمریکا
«خوشقدم» (Happy Feet) انیمیشنی سینمایی به کارگردانی جرج میلر و دربارهی تولد پنگوئنی بهنام مامبل (با صداپیشگی الیجاه وود) است که با دیگران فرق دارد. مامبل بدصداست، نمیتواند خوب آواز بخواند و پاهایاش را بهشکل عجیبوُغریبی مدام تکان میدهد. پنگوئنهای بزرگتر قبیله، مامبل را شوم و علت اصلی کم شدن ماهیها میدانند… اگر منصف باشم و نگویم بیمحتواترین، «خوشقدم» بدون تردید یکی از بیمحتواترین انیمیشینهایی است که تا به حال دیدهام. البته فیلم قرار بوده به ما بگوید خوشحال باشید، بزنید و برقصید که دنیا دو روز است! اما در به تصویر کشیدن همین مضمون هم آنقدر الکن و ناتوان است که متوسل به گفتار متن شده! جالبتر این است که چنین معجونی در قحطالرجال سال ۲۰۰۷ توانسته برندهی اسکار بهترین انیمیشن بلند سینمایی شود! سالی که آکادمی، فقط سه فیلم را کاندیدا کرده بود. فیلمهای دیگر، "ماشینها" (Cars) و "خانهی هیولا" (Monster House) بودند و هر دو بهلحاظ بکر بودن مضمون و کیفیت ساخت -بهخصوص "ماشینها"- موفقتر از «خوشقدم». ۱۰۸ دقیقه، تایمی طولانی برای یک انیمیشن بهحساب میآید؛ زمان میگذرد و میگذرد، ما منتظریم اما فیلم هیچوقت "شروع" نمیشود! گرچه «خوشقدم» در دیتابیسهای سینمایی بهعنوان انیمیشنی کمدی و ماجراجویانه ثبت شده است، نه شوخیهای بامزهی چندانی دارد و نه ماجراهای نصفهنیمهاش چنگی به دل میزنند. تنها کاری که در «خوشقدم» به بهترین نحو انجام میگیرد، شعار دادن است! فیلمنامهی سست و بدون چفتوُبست «خوشقدم» باعث شده که هدف و تلاش مامبل علاوه بر اینکه گاهی گنگ است، هرگز برایمان "دغدغه" و "بااهمیت" نشود. باورناپذیرترین بخش فیلم همانجایی است که انسانها با دیدن حرکات موزون پنگوئنها تحت تأثیر قرار میگیرند و راضی میشوند دست از صید بیرویهی ماهیها بردارند!!! جرج میلر با بودجهای ۱۳۵ میلیون دلاری، سال ۲۰۱۱ قسمت دوم را ساخت که شکست تجاری فیلم گویا او را سر عقل آورد و به سراغ دنبالهسازی "مکس دیوانه" (Mad Max) رفت!… «خوشقدم» انیمیشنی کشدار است که با زبانی الکن میخواهد حرفهای گندهتر از دهاناش بزند!
گونه: انیمیشن، کمدی، ماجراجویانه، خانوادگی
بودجه: ۱۰۰ میلیون دلار
فروش: حدود ۳۸۵ میلیون دلار
جوایز: برندهی ۱ اسکار، برندهی ۱۸ جایزه و ۲۴ نامزدی در جشنوارههای مختلف
۲- «شمشیر غریبه»؛ محصول ۲۰۰۷ ژاپن
«شمشیر غریبه» (Sword of the Stranger) ساختهی ماساهیرو آندو است. این انیمهی ژاپنی، داستان آشنایی رونینی بهاسم ناناشی -بهمعنی: بدون نام- را با کوتارو، پسربچهای کمسنوُسال در یک معبد بودایی روایت میکند. «ناناشی، کوتارو را از دست تعقیبکنندگاناش نجات میدهد. تعقیبکنندگان خطرناک و بیرحمی که قصدشان ریختن خون کوتارو برای رسیدن به اکسیر جاودانگی است…» «شمشیر غریبه» جدا از اینکه تم و داستانی کلیشهای دارد؛ کیفیت ساختاش نیز بههیچروی قابلِ قیاس با انیمههای مطرح ژاپن -بهطور مشخص: آثار برجستهی هایائو میازاکیِ بزرگ و تولیدات استودیو جیبلی (Ghibli)- نیست. «شمشیر غریبه» از ایرادات و ابهامات فیلمنامهای هم مصون نمانده است و برای مثال؛ درحالیکه تمام طول فیلم به تعقیبوُگریز و نبرد بهخاطر به چنگ آوردن پسرک میگذرد، هیچگاه توضیح داده نمیشود اصلاً چرا تعقیبکنندگان چینی، کوتارو را بهعنوان قربانیشان انتخاب کردهاند؟! دیگر نکتهی منفی قابلِ اشاره، حجم صحنههای خونریزی و نقص عضو و کشتوُکشتار آن است که مدت زمان بالایی از انیمه را به خود اختصاص داده. فیلمنامهنویس سعی کرده برای گرفتن زهر نمایش پیاپی سبعیتها، کاراکتر ناناشی را قرار دهد که -حتیالامکان- فراری از اعمال خشونت و دست بردن به شمشیر است؛ اما بهغیر از توسل به فلاشبکهایی گنگ و اشاراتی گذرا، هرگز بهوضوح انگیزهی رفتارهای او را روشن نمیکند. «شمشیر غریبه» بیشتر از ناحیهی فیلمنامه ضربه خورده؛ فیلمنامهای با ایدههایی عقیم که در سطح غوطهور است و به عمقی که انتظارش را داریم، دست نمییابد. متأسفانه طی دهههای اخیر، دنیای رؤیایی مانگاها و انیمهها -که پیشتر فقط مختص کودکان و نوجوانان تهیه میشدند- آلودهی جنبههای غیراخلاقی شدهاند که «شمشیر غریبه» نمونهای مثالزدنی برای انیمههای گرفتار ابتذال صحنههای خشونتبار است.
گونه: انیمیشن، اکشن، ماجراجویی
جوایز: نامزد جایزهی بهترین انیمیشن از جشنوارهی فیلم آسیا و اقیانوسیه، ۲۰۰۸
۳- «ارنست و سلستین»؛ محصول ۲۰۱۲ فرانسه، بلژیک و لوکزامبورگ
«ارنست و سلستین» (Ernest & Celestine) -به فرانسوی: Ernest et Célestine- یک انیمیشن بلند سینماییِ فرانسویزبان است که بهطور مشترک بهوسیلهی استفان آبیئر، وینسنت پاتار و بنجامین رنر کارگردانی شده. فیلم، روایتگر داستان دوستی بچهموشی بهنام سلستین با خرس بزرگی بهنام ارنست است. «شهر موشها درست زیر شهر خرسها قرار گرفته است و موشهای بزرگتر، مدام مشغول ترساندن کوچکترها از نزدیک شدن به خرسهای گندهی بدجنساند! تنها سلستین، این حرفها را باور ندارد. موشها برای کار و زندگی، بیشتر از هر چیز به دندانهایشان متکی هستند و یکی از وظیفههای بچهموش یتیمی مثل سلستین، این است که شبها مخفیانه به شهر خرسها برود و هرچه میتواند دندان بچهخرس جمع کند…» نحوهی طراحی کاراکترها، تکنیک دوبُعدی و رنگپردازیِ «ارنست و سلستین»، همگی حالوُهوایی صمیمی و دوستداشتنی به این کاندیدای جایزهی بهترین انیمیشن اسکار هشتادوُششم بخشیدهاند. مشکل عمدهی «ارنست و سلستین» اما به شعاری بودن آن و فیلمنامهای مربوط میشود که حدس چندوُچونِ ماجراهایاش کار سادهای است. متأسفانه در «ارنست و سلستین»، سیر اکثر اتفاقات را میتوان پیشبینی کرد بدون اینکه هیچگونه شگفتزدگی و حیرتی در میان باشد. تا پیش از گیر افتادن ارنست به چنگ موشها و زندانی شدن سلستین توسط خرسها، ردّپای ناخوشایند شعار و شعارزدگی را بهوضوح نمیشود مشاهده کرد؛ اما بهویژه طی محاکمهی جداگانهی ارنست و سلستین، فیلم در ورطهای شعاری و نمادین سقوط میکند. کاش سازندگان «ارنست و سلستین» فقط به اینکه فیلمشان بامزه و سرگرمکننده باشد، اکتفا میکردند و پارهای ایدههای ناب، لحظات خوب و قابلِ اعتنا را فدای گندهگوییهای هزاربار شنیدهشده نکرده بودند. یکی از دلایل وقت گذاشتن برای تماشای انیمیشنها، لذت بردن از چیزهایی است که در گونههای دیگر سینمایی نمیتوان لمسشان کرد؛ انیمیشن میبینیم تا شگفتزده شویم نه اینکه مُشتی خطابه بشنویم!
گونه: انیمیشن، کمدی، درام
بودجه: نزدیک به ۹ میلیون یورو
فروش: بیشتر از ۸ میلیون دلار
جوایز: نامزد ۱ اسکار، برندهی ۱۴ جایزه و ۱۲ نامزدی در جشنوارههای مختلف
۴- «منجمد»؛ محصول ۲۰۱۳ آمریکا
«منجمد» [۱] (Frozen) انیمیشنی سینمایی به کارگردانی مشترک کریس باک و جنیفر لی و یکی از موفقترین تولیدات کمپانی بزرگ والت دیزنی بهلحاظ گیشه است. فیلم، داستان سفر شاهدخت آنا (با صداپیشگی کریستن بل) همراه جوانی بهاسم کریستوف (با صداپیشگی جاناتان گروف) را تعریف میکند که عازم کوهستانی پر از برف و یخ هستند. آنا برای بازگرداندن خواهر بزرگترش السا (با صداپیشگی ایدینا منزل) به سرزمینشان -آرندل- راهی این سفر شده است؛ ملکه السا با نیرویی جادویی بهدنیا آمده، نیرویی که حالا تابستان آرندل را به زمستانی سخت تبدیل کرده است… «منجمد» فیلم بدی نیست اما بینندهی پیگیر انیمیشنهای درجهیک سینمای جهان را مأیوس میکند. شاید تبلیغات گستردهی دیزنی، فروش رؤیایی فیلم و کسب دو جایزهی مهم گلدن گلوب و اسکار بهترین انیمیشن سال در بالا بردن سطح توقع مخاطب و متعاقباش، ایجاد چنین حسی بیتأثیر نباشد. از میان انیمیشنهای اکران سال ۲۰۱۳، جذابیت و تأثیرگذاری «منجمد» از قسمت دوم "من نفرتانگیز" (Despicable Me 2) و اگر بیرحم باشیم، حتی از "کرودز" (The Croods) کمتر است. «منجمد» در برابر انیمیشنهای برنده و کاندیدای اسکار چند دورهی قبلاش هم قافیه را واگذار میکند؛ فیلمهایی همچون: "دلیر" (Brave)، "دزدان دریایی نخاله" (The Pirates! Band of Misfits)، "رنگو" (Rango)، "بالا" (Up) [۲]، "وال.ای" (WALL·E) و "راتاتویی" (Ratatouille). برخلاف انتظار از چنین فیلمی -و در مقایسه با آثار مذکور- چنانچه اولاف -آدمبرفی خوشقلب- را کنار بگذاریم، چنتهی «منجمد» از معرفی کاراکترهای بهیادماندنی نیز خالی است. «منجمد» حتی سکانس افتتاحیهی پروُپیمانی ندارد و کمرمق آغاز میشود. از قابلِ حدس بودن «منجمد» که بگذریم، میرسیم به باند صوتی غنی و ترانههای زیبای فیلم که اینبار، حق را باید به داوران آکادمی داد و در استحقاق «منجمد» برای کسب اسکار بهترین ترانه شک نکرد [۳]… «منجمد»: هیاهوی بسیار برای هیچ!
گونه: انیمیشن، ماجراجویی، کمدی
بودجه: ۱۵۰ میلیون دلار
فروش: بیشتر از ۱ میلیارد و ۲۷۵ میلیون دلار
جوایز: برندهی ۲ اسکار، برندهی ۷۲ جایزه و ۵۷ نامزدی در جشنوارههای مختلف
۵- «عملیات آجیلی»؛ محصول ۲۰۱۴ کانادا، کره جنوبی و آمریکا
«عملیات آجیلی» (The Nut Job) انیمیشنی سینمایی به کارگردانی پیتر لپنیوتیس است. «حیوانات طبق رأی راکون (با صداپیشگی لیام نیسون) سنجاب خودخواهی بهنام سارلی (با صداپیشگی ویل آرنت) را از پارک بیرون میکنند. او از این بهبعد ناچار است در میان هیاهوی شهری شلوغ برای زنده ماندن تلاش کند…» «عملیات آجیلی» انیمیشنی کمجذابیت با ایدههایی محدود و شخصیتهایی تکراری و قابلِ حدس است؛ یک گرتهبرداری نصفهنیمه از انیمیشنِ هنوز درخشان "آن سوی پرچین" (Over the Hedge) [ساختهی مشترک تیم جانسون و کری کرکپاتریک/ ۲۰۰۶] که پس از سپری شدن یک دهه، جاذبههایاش را از دست نداده و همچنان تماشایی است. ولی تحمل «عملیات آجیلی» بههیچوجه کار سادهای نیست! غافلگیری فیلم نیز -درمورد رو شدن نیات پلید آقای راکون- بهنظرم در جای درستاش تعبیه نشده است و تأثیر چندانی نمیگذارد. پس از عملی شدن نقشهی سرقت از بانک، خون تازهای به رگهای «عملیات آجیلی» میدود و تا اندازهای از یکنواختی فاصله میگیرد. «عملیات آجیلی» با تمام ضعفهایاش، در گیشه توانست گلیم خود را از آب بیرون بکشد و در برابر حدوداً ۴۳ میلیون دلاری که هزینهاش شده بود، نزدیک به ۱۲۱ میلیون بفروشد؛ گویا همین مقدار فروش آنقدر راضیکننده بوده که دستبهکار تولید دومین قسمت فیلم شدهاند… «عملیات آجیلی» میتواند مخاطبان کمسنوُسال را سرگرم کند و بهسرعت هم فراموش شود!
گونه: انیمیشن، ماجراجویی، کمدی
بودجه: نزدیک به ۴۳ میلیون دلار
فروش: نزدیک به ۱۲۱ میلیون دلار
جوایز: برندهی ۱ جایزه و ۴ نامزدی در جشنوارههای مختلف
پانویسها:
[۱]: بین فارسیزبانان با نامهای "یخزده"، "ملکهی برفی"، "ملکهی یخی" و "سرزمین یخبندان" نیز شناختهشده است.
[۲]: در این زمینه، میتوانید رجوع کنید به نقد "بالا" بهقلم نگارنده، تحت عنوان «دربارهی الی»، منتشرشده در تاریخ پنجشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۴؛ در قالب شمارهی ۱۳۳ صفحهی طعم سینما.
[۳]: جنجالیترین ایراد محتواییای که از «منجمد» گرفته شده، تبلیغ همجنسگرایی است.
‘
5 نظر
hamid
امیدوارم همهٔ دوستان به جرم نداشتن اسمی شبیه کلم الدوله خشوکی ما را به پنهان شدن پشت یک اسم جعلی محکوم نکنند. ارنست و سلستین برای دختر ۶ ساله من فیلمی بود برای دیدن. و البته من هم از دیدنش لذت بردم. نویسندهٔ این یادشتها با نظرش درباره باشگاه خریداران دالاس نگاه کیهان گونه ش را به سینما نشون داد. تعجب من هم از چاپ چنین مطلبی در مدو مه بود و بس.
عمران
عجیبه چنین نوشته ای.ازین میان فروزن رو دیدم و به نظرم نویسنده باید دوباره فیلمو ببینه.چون شخصیتی مثل الاف به قدر کافی این انیمیشنو به یاد ماندنی کرده.
sare
به نظرم فیلم هایی برای ندیدن، بسیار برای ندیدن هستند و بس.
خسته نباشید به نویسنده ی مقاله و دعوت دوستان به تماشای فیلم هایی بسیار و هیجان زده نشدن برای فیلم ها و انیمیشن های متوسط رو پایین.
jalal fotoohi
ارجاع اعضای بی وجود کمپین متعجبان به کامنت شماره قبل : هر زمان وجودش را داشتید فقط ده خط متن قابل انتشار در رسانه معتبری مثل مد و مه و … بنویسید ، بیایید ادعای فارس و عراق بفرمایید و عقده های فروخفته بگشایید !
jalal fotoohi
بعد از دلواپسان ، چندی است در مد و مه شاهد ظهور و بروز جماعت متعجبانیم ! با درود و ارادت خدمت جناب مستطاب کلم الدوله خشوکی متخلص به حمید !