این مقاله را به اشتراک بگذارید
درباره آنومالیسا جدیدترین فیلم چارلی کافمن
داستانگوی غریب روزگار
امین فرجپور
جان مالکویچ بودن، درخشش ابدی یک ذهن پاک، اقتباس و البته نیویورک جز به کل؛ اینها فیلمهای کارنامه هنرمندی هستند که میتوان جزو نوابغ این عصر در حوزه سینما به شمار آوردش. هنرمند و سینماگری که آثارش متعلق به هر ژانری، با هر ظاهر و داستانی باشند، از اینرو که متعلق به اویند و از دریچه ذهن درخشان او به دنیا نگاه میکنند، حداقل از حیث این نگاه و نگرش دیوانهوار نابغهگون نقاط و نکات مشترکی با هم پیدا میکنند که درنهایت باعث میشود این فیلمها را بتوان در سطحی فراتر از سطح عادی سینمای حرفهای به آنها نگریست. اینها متعلق به دنیای خاص چارلی کافمن هستند و این بهترین تعریف از یک فیلم میتواند باشد. همه اینها درحالی است که کافمن بیشتر از کارگردانی، نویسندگی کرده. اما باز هم آثار او بهعنوان فیلمهای چارلی کافمن شناخته میشوند…
جان مالکویچ بودن، درخشش ابدی یک ذهن پاک، اقتباس و نیویورک جز به کل. باشگاه فیلمهای چارلی کافمن چند وقتی بود عضو جدیدی نگرفته بود اما خبر خوش این است که اکنون میتوان نام فیلم دیگری را نیز به این سیاهه افزود: آنومالیسا.
آنومالیسا جدیدترین ساخته چارلی کافمن که به همراهی دوک جانسون آن را براساس نمایشنامهای نوشته، خودش کارگردانی و تهیه کرده؛ یک کمدی درام بزرگسالانه است که با شیوه استاپ موشن ساخته شده. این فیلم در آغازین روزهای سال جاری توسط کمپانی پارامونت روی پرده آمد. بعد از اینکه نشریه معتبر ورایتی پس از نمایشهای جشنوارهای آنومالیسا برآیند آرا و نظرات منتقدان درباره این فیلم را نقدهای قدرتمند ارزیابی کرد، اکران این پروژه مستقل که بخش اعظم سرمایه مورد نیازش را از یک سایت اینترنتی که کارش یافتن سرمایهگذار است، به دست آورده، شکل جدیتری به خود گرفت. تا اینکه در نخستین روز سال ٢٠١۶ خبر نمایش این فیلم در رسانهها و مطبوعات درج شد. نمایشی که تا به امروز نیز ادامه پیدا کرده و حدود ۶میلیون دلار عایدی آن بوده است…
آنومالیسا که کاندیدای اسکار بهترین انیمیشن بلند، کاندیدای گلدنگلوب بهترین انیمیشن بلند و البته پنج جایزه آنی بوده و تنها انیمیشن برنده جایزه بزرگ هیأت داوران جشنواره ونیز در تمام تاریخ پربار این جشنواره لقب گرفته؛ داستانش را بر یک سفر بنا کرده؛ سفر یک نویسنده و سخنران به نام مایکل استون با انگیزه اصلاح زندگی مردم. اما بنا به اتفاقاتی که در طی سفر رخ میدهد، کاراکتر اصلی فیلم زندگی خود را پوچ و بیهوده مییابد. او میبیند دنیا کاملا خاکستری و یکنواخت است، با آدمهایی شبیه هم که حتی با یک صدا با هم صحبت میکنند. تا اینکه یک روز دختری با او صحبت میکند؛ دختری که برخلاف بقیه که صدایی کامپیوتری دارند، صدایی انسانی دارد…
بازیگران یا درواقع صداپیشگان سفر جنونآمیز جدید این مولف خارقالعاده- که میتوان آن را فیلمی نامید که هر کس در زندگیاش شاید یک بار شانس دیدن چنین فیلمی را داشته باشد- دیوید تیولیس، جنیفر جیسون لی و تام نونان بااستعداد هستند که وقتی نامشان کنار نام چارلی کافمن بهعنوان خالق اصلی آنومالیسا قرار میگیرد، این اطمینان را به تماشاگر میدهد که با فیلمی معمولی طرف نخواهد شد. واقعیت هم چنین است. آنومالیسا فیلمی معمولی نیست. برخلاف ظاهرش یک کارتون شوخ و شنگ هم نیست. آنومالیسا کارتونی به شیوه استاپ موشن است که نور به تاریکترین گوشهها و زوایای روح آدمی و اجتماع آدمیان انداخته. میدانم که میدانید در چنین فیلمی وقتی چراغ دست کسی چون چارلی کافمن باشد، حاصل تلاش او فیلمی دیدنی خواهد شد. این هم واقعیتی غیرقابل انکار است…
احتمالا با خواندن این خلاصه داستان با خود فکر کردهاید چه نیازی بوده که چارلی کافمن این داستان را که ظاهرش شبیه داستان فیلمهای ملالآور جشنوارهای است، به شیوه انیمیشن روایت کند؛ اما اتفاقا این نکته بهترین نقطه برای ورود به دنیای فیلم است. انیمیشن یعنی خلق کامل یک دنیا، یک فضا، یک آدم و بهطورکلی یعنی ساخت یک فیلم با تمام جزییات. در انیمیشن جایی نیست که دوربین را بگذاری آنجا و فیلمبرداری را شروع کنی. وقتی تو کسی چون کافمن باشی و هدفت خلق یک دنیای کاملا نوی کافمنی، بهترین راه پیش پایت انیمیشن است. چارلی کافمن نیز این کار را کرده. برای خلق دنیایی که هر ذرهاش نیازمند کنترل کامل کارگردان است، راهی جز انیمیشن نیست. برای ساخت فضایی که جزبهجز آن باید از نظر گرافیک و مفهوم نهایی، شباهت غریب آدمها و معانی، اتمسفر غریب و خفقانآور و… در راستای هدفی متعالی کاربرد داشته باشند، چارلی کافمن خلاقانهترین راه را انتخاب کرده و دنیای دلخواهش را از نخستین نقطه که روی کاغذ گذاشته میشود تا ترسیم نهایی یک دنیای خودویژه و منحصربهفرد خود طراحی و اجرا کرده است. این گونه شده که الان میتوانیم به جرأت بگوییم: با یک دنیای کاملا کافمنی سروکار داریم…
توضیح ضروری
چارلی کافمن در نیویورک به دنیا آمده. در کارنامه وی تا سال ۱۹۹۹ که فیلمنامه جان مالکویچ بودن را نوشت تنها فیلمنامه چند سریال تلویزیونی دیده میشود. جان مالکویچ بودن برای او یک نامزدی اسکار و یک جایزه بفتا به ارمغان آورد. بعد از آن فیلمنامه طبیعت بشر و پس از آن هم فیلمنامه اقتباس را نوشت. اقتباس برایش یک نامزدی دیگر اسکار و یک جایزه بفتای دیگر به همراه داشت. کافمن همچنین فیلمنامه اعترافات یک ذهن خطرناک را برای میشل گوندری نوشته. این نویسنده نابغه در سال ۲۰۰۴ با نوشتن فیلمنامه درخشش ابدی یک ذهن پاک برنده جایزه اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی شده است. کافمن پیش از آنومالیسا یک فیلم نیز کارگردانی کرده؛ فیلم نیویورک جز به کل با بازی فیلیپ سیمورهافمن که از آن بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای قرن جاری یاد میشود…
شهروند