این مقاله را به اشتراک بگذارید
نقد فیلم لانتوری ساخته رضا درمیشیان
لانتوری؛ رویای جنجال…
امین فرجپور
جدیدترین ساخته رضا درمیشیان پس از دو فیلم خوب دیده شده و جنجالی «بغض و عصبانی نیستم» که آشکارا با این امید ساخته شده که فضای پرسروصدا و جنجالی ایجادشده پیرامون این دو فیلم قبلی را امتداد بخشد. لانتوری پیوندهای آشکاری با دو فیلم قبلی سازندهاش دارد که البته طبیعی است. نخست اینکه هر سه این فیلمها را یک نفر با یک سلیقه، جهانبینی و یک حد توانایی و استعداد ساخته و دیگر اینکه از اوراق نهچندان پرورق کارنامه رضا درمیشیان پیداست که او را میتوان ازجمله فیلمسازانی بهشمار آورد که فیلمهای عکسالعملی میسازند و هر فیلمشان پاسخ یا عکسالعملی است به انتقادها، اتفاقات و شرایطی که بر فیلم قبلی حادث میشوند. از این منظر با جرأت و اطمینان میتوان گفت اگر «عصبانی نیستم» با شرایط نرمالی مواجه میشد و میتوانست بیدردسر روی پرده آمده و با تماشاگرانش مواجه شود، درمیشیان به احتمال قریب به یقین یا لانتوری را نمیساخت یا اینکه آن وقت اگر لانتوری هم ساخته میشد تفاوتهای زیادی با فیلم فعلی پیدا میکرد…
لانتوری مثل دو ساخته قبلی درمیشیان سروشکلی جذاب و ظاهری تروتمیز دارد. فیلمی است که به راحتی میشود گفت یک فیلم حرفهای است. حقیقت این است که شماری از بهترین و حرفهایترین آدمهای این سینما گرد هم آمده و در ساخت این فیلم نقش داشتهاند. از این نظر تماشای لانتوری تجربهای دلنشین است؛ حداقل اینکه در آن از آماتوریسم آشکار و آشنای بیش از نیمی از فیلمهای به اصطلاح حرفهای سینمای این مرزوبوم که تماشایشان را به کاری مشقت بار بدل میکند، خبری نیست. رضا درمیشیان از این نظر یک بار دیگر ثابت میکند کارگردان باهوشی است و نتیجه کارش را فدای این هدف کوچک نمیکند که فیلمش را در روند ساخت از نامهای بزرگ تهی کند تا نام خودش بیشتر به چشم آید. لانتوری البته در جایی دیگر نیز از هوشمندی کارگردانش برای مطرح شدن بیشتر استفاده کرده و آن انتخاب سوژه و موضوع فیلم است. درمیشیان که در این سالها ثابت کرده عاشق فضای جنجالی ایجادشده پیرامون فیلمهایش است، در انتخاب موضوع نیز درست در راستای این هدف حرکت کرده و موضوعی را محور داستانپردازی و روایتش قرار داده که به اصطلاح خوراک چنین بحثها و سروصداهایی است. اما اینکه این جنجالسازی ذاتی لانتوری آیا نتیجهای همسان با «بغض و عصبانی نیستم»- دو فیلم قبلی رضا درمیشیان- حاصل آورده یا نه؛ نکتهای است که جای بحث فراوانی دارد…
لانتوری در مقایسه با «بغض و عصبانی نیستم»، فیلم پختهتری است، البته این را نباید با محافظهکاری اشتباه گرفت. آشکار است که رضا درمیشیان با خودداری فراوانی سراغ ساخت این فیلم رفته. اگر این را در کنار جنجالپسندی این کارگردان بگذاریم، دلیل اینکه این فیلم را پختهتر از دو فیلم قبلیاش میدانم، روشنتر خواهد شد. این کارگردان که موضوع اسیدپاشی و تبعات آن بر قربانی و مرتکب اسیدپاشی را دستمایه فیلمش قرار داده، به تبع همان پختگی و خودداریاش در کارگردانی سوژهای را که میشد در رویکردی احساسی و عصبانی تلف شده و از دست برود، نجات داده و فیلمی حاصل آورده که اگرچه فیلم کمایراد یا کاملی نیست، اما بههرحال از دوسوم فیلمهای ایرانی که روی پرده میآیند بهتر و بالاتر عمل میکند. درواقع حسابگری درمیشیان در فیلم لانتوری لایههای متعددی برای فیلم خلق کرده که تماشاگر را آرامآرام و پلهپله به عمق فاجعهای میبرد که به خاطر تلخی ذاتیاش به شدت تاثیرگذار است. از این منظر اتفاقا لانتوری از جهاتی نسبت به «بغض و عصبانی نیستم» جسورتر هم هست و میتوان گفت انتقادهایش را گزندهتر بیان میکند، بهخصوص وقتی بحث به نمایش تناقضهای موجود در جامعه یا واکنشهای احساسی مردم به حوادث اجتماعی و فرهنگی میکشد و با چاشنی طنز و دیالوگهای کوبنده و در هم برش خورده ریتم فیلم را هم جذاب نگه میدارد.
لانتوری داستانها و افسانههای پیرامون یک گروه خلافکار و رئیس این باند را در ظاهری مستندگون و با تکیه بر گفتوگوهایی ساختگی با آدمهایی از طیفهای گوناگون جامعه روایت میکند. همه درباره پاشا حرف میزنند و هر کسی گوشهای از او را روشن میکند؛ اما کسی نمیداند دقیقا پاشا کیست و چه کرده؛ تا اینکه در پیشرفت داستان متوجه میشویم پاشا که جواب منفی از عشقش گرفته، به صورت او اسید پاشیده. درمیشیان با انتخاب موضوع تازه و تکاندهنده اسیدپاشی، هم فیلمش را بدل کرده به فیلمی اجتماعی و بازتابدهنده یکی از مشکلات بارها تکرار شده اجتماعی این سالها- که متاسفانه سینمای ایران تاکنون بهطور جدی به آن نپرداخته- و هم اینکه در راستای هدف کارگردان برای بیشتر دیده شدن و جنجالی شدن فیلمش موضوع اسیدپاشی توانسته لانتوری را به یکی از کنجکاوبرانگیزترین فیلمهای سال تبدیل کند. اما فارغ از نیت فردی و سلیقه شخصی یک کارگردان، آنچه در پایان مهمتر از هر چیز دیگری در ذهن میماند، کیفیت فیلمی است که روی پرده آمده. از این منظر لانتوری نمره قبولی و حتی بالا میگیرد؛ هم در روایت داستان نصفهنیمه و شبه مستندش موفق است و هم در ارایه و القای فضای خفقانآور و تکاندهنده کار.
لانتوری که از بازیهای خوب بازیگرانی چون باران کوثرى، نوید محمدزاده، مریم پالیزبان، بهناز جعفری، فاطمه نقوی، پریوش نظریه و… سود برده؛ در نگاه تماشاگر هم ظاهرا فیلمی موفق جلوه کرده است. این فیلم تا به امروز توانسته ٣ میلیارد و٠ ١٢ میلیون تومان بفروشد که برای فیلمی با این داستان و با این شخصیتها و این فضای تلخ رقم قابل توجهی است…
شهروند