این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
رسول صدرعاملی درباره «داوود رشیدی» گفت:
او «تکیهگاه» بود
فرانک آرتا
«داوود رشیدی» از میان رفت؛ اما مگر میشود خاطره بازی درخشان او را در «فرار از تله» جلال مقدم فراموش کرد؟ یا فیلمهای «کندو» و «هیولای درون»، «خانه عنکبوت» و «کمالالملک» و «بیبی چلچله» و «گلهای داوودی» را؟ داوود رشیدی در نقش «مفتش ششانگشتی» در سریال تکرارناپذیر «هزاردستان»، بیبدیل بود؛ با چهرهای بیاحساس که با وجود خندههای مرموز، جماعتی را زیر نفوذ خود داشت. جسم خاکی او رفت مثل هر انسانی از این جهان؛ اما هنر او هیچوقت از بین نمیرود و نخواهد رفت.
به دلیل همکاریهای متعدد با زندهیاد داوود رشیدی درباره شخصیت حرفهای ایشان چه تحلیلی دارید؟
من بعد از تجربه نویسندگی و تهیهکنندگی فیلم «خونبارش» در سال ١٣۵٨، قصد داشتم نخستین فیلم بلند سینمایی خود را بسازم. در سال ١٣۶٠ فیلم «رهایی» را کارگردانی کردم که تنها بازیگر حرفهای فیلم آقای رشیدی بودند. قصه «رهایی» درباره رزمندهای ایرانی بود که داییاش راننده لوکوموتیو بود که بعد از اشغال خرمشهر میخواست آن را به شهر بازگرداند. نقش لوکوموتیوران را آقای رشیدی بازی کرد. واقعیت این است که حضورم در عرصه فیلمسازی با کمکهای بیدریغ داوود رشیدی صورت گرفت؛ یعنی کمکهای ایشان باعث شد من فیلمم را بهراحتی بسازم. ایشان در آن سالها بالاترین مدرک تحصیلی در زمینه تئاتر داشتند که در آن زمان دستنیافتنی بود و هرکسی از چنین امتیازی برخوردار نبود.
آقای رشیدی چگونه به شما کمک کرد؟
ایشان در کنار من بزرگمنشانه و با سعهصدر کامل ایستاد و با متانت به من کمک کرد. دیگر بازیگران فیلم هیلدا پیرزاد و داوود رضایی بودند که آن زمان شناخته شده نبودند. من هم آن زمان ٢۴-٢۵ سال بیشتر نداشتم و ممکن بود در کاری حرفهای، بازیگران نخواهند چندان با من همراهی کنند، اما وقتی کسی مثل داوود رشیدی با آن سابقه درخشانش در سینما و تئاتر در کنارت قرار میگیرد و با متانت به کارگردانی جوانی مثل من چَشم میگوید، آنوقت دیگر عوامل حساب کار دستشان میآید و از تو تبعیت میکنند و درواقع به لوازم شرایط حرفهای تمکین میکنند. آن وقت این بازیگران جوان میفهمند تافته جدا بافته از دیگران نیستند و دیگر تفرعنآمیز رفتار نمیکنند. اینجاست که آدم معنای واقعی «تکیهگاه» را درک میکند و آن وقت با وجود چنین تکیهگاهی امن توانستم کارم را به انتها برسانم. من چند سال پیش در «جشن خانه سینما» برای بزرگداشت داوود رشیدی فیلمی ساختم و به این موارد اشاره کردم.
یعنی بازیگر جدا از رفتار حرفهای، باید اخلاق و منش انسانی خود را در قبال دیگران و همکاران خود رعایت کند. درست است که این نوع رفتار مقابل دوربین دیده نمیشود، ولی حتما در پشت دوربین درک خواهد شد؟
بله، ولی متأسفانه در نسل جدید چنین مسائلی را کمتر شاهد هستیم. برخی از بازیگران ما وقتی مشهور میشوند، متأسفانه دیگر گذشتهشان را فراموش میکنند!
البته برخی از بازیگران هم معتقدند بههرحال با تلاش فردی و استعدادشان به این جایگاه رسیدند و به قولی نمیخواهند دیگر باج بدهند. نظرتان چیست؟
این نگاه اشکالی ندارد. مسلم است هر کسی با اتکا به تلاش و استعداد خود، به موفقیت میرسد. اما ظاهرا در این مسیر نکته مهمی فراموش شده که در این کشور دختران و پسران زیادی زندگی میکنند که مستعد و فوتوژنیکاند و برای رسیدن به چنین جایگاهی از شایستگیهای زیادی برخوردارند. شاید آنها هم اگر چنین فرصتی برایشان پیش میآمد، حتما به چنین موفقیتهایی میرسیدند. پس هر موفقیتی حاصل مجموعهای از شرایط است.
البته به نظر میرسد چنین اخلاقی در همهجا حاکم شده. در مطبوعات هم شاهد چنین رفتارهای حرفهای هم هستیم.
اصلا بخش اصلی جامعه ما درگیر چنین وضعیتی شده. به همین دلیل به آنها شبهروشنفکر میگویند. من همیشه این سؤال برایم مطرح میشد که چرا به برخیها چنین صفتی را میچسبانند، اما دیدم در برخی جاها درست میگویند. کسانی که در بدو امر با پشتوانهای وارد میشوند، ولی در ادامه بدون آموزشوپرورش، گذشته خود و به طور کلی گذشتگان را انکار میکنند و تازه بدون هرگونه سواد مدعی هم میشوند! اما تجربه ثابت کرده چنین افرادی در ادامه مسیر حذف میشوند. من به پشتوانه داوود رشیدی عزیز توانستم فیلم بعدیام، یعنی «گلهای داوودی» را بسازم. هر چند که در آن فیلم هم بازیگران شناختهشدهای مثل آقایان مشایخی و والی و خانم معصومی حضور داشتند. اما آنها شناختی از کار من نداشتند. اما حضور داوود رشیدی در این فیلم، آنها را متقاعد کرد و این نکته مهمی بود.
آقای صدرعاملی شما بازیگران زیادی را به سینما معرفی کردهاید مثل ترانه علیدوستی، نسرین مقانلو، کتایون ریاحی، پگاه آهنگرانی، نگار جواهریان، طناز طباطبایی، فرهاد اصلانی، خاطره اسدی و… حتما با طیف زیاد و متنوعی از خصوصیات بازیگران آشنا هستید. فکر میکنید راز ماندگاری بازیگرانی مثل داوود رشیدی چیست؟
من فکر میکنم در درجه اول انسان بزرگی بود و البته حرفهایبودن او در کار در جای خودش ستودنی بود. او زندگی پرباری داشت و البته پر از فرازونشیب. و مهمتر اینکه کسی مانند احترام برومند در کنارش حضور داشت که مجموعهای از اخلاق و محبت و عشق را عملا به ما نشان دادند. حتی اگر به رفتارهای لیلی رشیدی در کارهایش توجه کنید، حتما متوجه میشوید در چه خانوادهای تربیت شده و چقدر فرهنگ برایش مهم است. به نظرم داوود رشیدی عاقبت بخیر شد. فقط ما باید به فکر خودمان باشیم که چه عاقبتی پیشرویمان خواهد بود.
شرق
‘