این مقاله را به اشتراک بگذارید
ضرورت مطالعه جنبشهای اجتماعی
مهدی خدایی
بیش از نیمقرن از بحث درباره چیستی و چرایی جنبشهای اجتماعی میگذرد. همانطور که متناسب با فرایند تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در غرب نیاز به شناخت پدیدههای اجتماعی بسط و گسترش یافت، در ایران نیز فراتر از نیازهای صرفا علمی و دانشگاهی، تمایل برای شناخت جنبشهای اجتماعی به میزان قابلتوجهی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، خصوصا در دو دهه اخیر، فراگیر شد. کتاب «جنبشهای اجتماعی و دموکراتیزاسیون» که به کوشش سعید مدنی قهفرخی و با مشارکت جمعی از علاقهمندان به مباحث جنبشهای اجتماعی ترجمه، تدوین و منتشر شده، میکوشد به پرسشهایی درباره جنبشهای اجتماعی پاسخ دهد. مقالات کتاب به دو بخش تقسیم میشوند: بخش اول شامل مقالاتی است که هر یک ابعاد خاصی از جنبشهای اجتماعی را بررسی میکنند و با اشاره به تجارب عینی میکوشند تبیینی نظری- عملی از جنبشها ارائه کنند. بخش دوم کتاب نیز شامل دو مقاله است که اولی عمدتا چارچوب نظری رویکرد گذار دموکراتیک را معرفی کرده و دومی نیز مروری است بر تجربه دموکراتیزاسیون در آمریکای لاتین. معیار انتخاب برای ترجمه ١٢ مقاله کتاب، پاسخ به سؤالات و ابهامات پیرامون تحولات جاری در ایران است. موضوعات و فحوای مقالات، مباحث دورانی ماست که در حد فاصل گذشته و آینده نوسان دارد: از گذشته میآموزد، امروز را تجربه و تفسیر میکند و آینده را میسازد.
گودوین و جاسپر که برخی مقالات از کتاب آنان انتخاب شده، در پاسخ به ضرورت مطالعه جنبشهای اجتماعی میگویند: چرا جنبشهای اجتماعی مطالعه میشوند؟ اول اینکه شما ممکن است علاقهمند به مطالعه جنبشهای اجتماعی بهخاطر خودتان باشید، زیرا این جنبشها بخش مشترک و مهمی از دنیای پیرامون شما هستند. ممکن است به سادگی تمایل داشته باشید فقط نظرات معترضان به وضع موجود را دریابید، بهخصوص وقتی به نظر رسد آنها طالب چیزهایی هستند که برای شما مطلوب و خوشایند نیست. چرا برخی مردم تصور میکنند حیوانات هم حقوقی دارند؟ یا چرا دیگران سازمان ملل را یک توطئهگر نابکار میدانند؟ فهم جنبشهای اجتماعی راهی مناسب برای درک تفاوتها در جامعه بشری است، اما دلایل دیگری نیز برای مطالعه جنبشهای اجتماعی وجود دارد که پنجرهها را بهسوی ابعاد دیگری از زندگی اجتماعی میگشاید. شما ممکن است به مطالعه جنبشهای اجتماعی علاقهمند شوید، زیرا علاقهمند به مباحث سیاسی هستید، چراکه جنبشها منبع اصلی کشمکش و تغییر سیاسی هستند. جنبشها معمولا اولین مفصل برای پیوند با عقاید و موضوعات سیاسی جدید هستند. وقتی مردم با برخی مشکلات اجتماعی مواجه شوند، خواستار حل آنها میشوند و عموما از طریق جنبشهای اجتماعی برای حل آن مشکلات فشار وارد میکنند. احزاب سیاسی و رهبرانشان بهندرت از این مسائل میپرسند یا موضوعات جدید را مطرح میکنند. مجموعههای بوروکراتیک و سیاستمداران بیشتر روزمرگی میکنند. شما همچنین ممکن است جنبشهای اجتماعی را به دلیل علاقهمندی به کنشهای انسانی بهطور عام یا نظریه اجتماعی بهطور خاص مورد مطالعه قرار دهید. صاحبنظران در زمینه جنبشهای اجتماعی سؤال میکنند که چرا و چگونه مردم این اقدامات را انجام میدهند؟ خصوصا چرا آنها با هم این کنشها را دارند؟ این موضوع همچنین سؤالی است که جامعهشناسی را به طور عام و نظریه اجتماعی را بهطور خاص به پیش میبرد. جنبشهای اجتماعی بحث مشهور هابز را درخصوص امر اجتماعی مطرح میکنند که چرا مردم با یکدیگر همکاری میکنند درحالیکه ممکن است آنها بسیاری از منافعشان را از طریق فعالیت خودمحورانه یا بهتنهایی تأمین کنند؟ مطالعه جنبشهای اجتماعی مسائل اجرائی دیگری را نیز مطرح میکند. اگر بتوان فهمید چرا مردم در جنبشهای اجتماعی مشارکت داوطلبانه دارند، در آنصورت میتوان مشارکت آنها را بهطور عام نیز فهمید. کنش سیاسی انگارهای از کنش اجتماعی است که به قلب انگیزه انسانی وارد میشود؛ برای مثال آیا مردم بهخاطر حداکثر منافع مادی فعالیت میکنند؟ جنبشهای اجتماعی یکی از منابع تغییر اجتماعیاند؛ در کنار منابع دیگری مانند سازمانهای رسمی، بهخصوص بنگاهها که بیشترین منابع را ایجاد میکنند، بنگاهها تکنولوژیهای جدیدی پدید میآورند که روشهای کار و تعامل ما را تغییر میدهند. بنگاهها همیشه راههای جدید را برای کسب منافع از کارکنانشان پدید میآورند و محصولات جدید را برای عرضه تولید میکنند. این تغییرات عموما روشهای زندگی مردم را مختل میکنند. مردم در برابر این تغییرات واکنش نشان میدهند و از طریق انواع جنبشهای اجتماعی در برابر آنها ایستادگی میکنند، اما درحالیکه سازمانهای رسمی منبع اصلی تغییر تکنولوژیک هستند، آنها همچنین منبع تغییر در ارزشها و در نظم اجتماعیاند. در جوامع مدرن با نظامهای اقتصادی و سیاسی پیچیده، بوروکراسیهای بزرگ خواهان کنترل و ثبات اقتصادی و سیاسی هستند. بنابراین آنها تلاش میکنند هر چیزی را برای پیشگیری از وقوع موارد غیرمنتظره، عادی کنند. آنها در برابر تغییرات در روابط مالکیت که بهعنوانمثال یکی از مؤلفههای سرمایهداری است، مقاومت میکنند. بنابراین خلق ارزشها و باورهای سیاسی اغلب از بحث و تلاش جنبشهای اجتماعی حاصل میشود، چرا جوامع به طور پایانناپذیری خودشان را بیکموکاست بازتولید نمیکنند؟ اغلب این جنبشهای اجتماعی هستند که راههای جدید گذار جوامع و روشهای جدید اداره آنها را توسعه میدهند. جنبشهای اجتماعی بخش مرکزی «جامعه مدنی» یا «سپهر عمومی» هستند که در آنها گروهها و افراد درباره آیندهشان بحث و گفتوگو میکنند. جنبش اجتماعی زیادی در چهل سال گذشته به وجود آمده و مردم در این جنبشها، با بهجریانانداختن و ادارهکردن جنبشها، دانش زیادی انباشت کردهاند. سرانجام اگر شما مطالعه اخلاقمحور اجتماعی دارید، باید جنبشهای اجتماعی را مطالعه کنید. جنبشهای اجتماعی نقش حیاتی در جوامع معاصر ایفا میکنند.
شرق