این مقاله را به اشتراک بگذارید
بازرگان گمنام ونیزی در دوران سلطنت اوزون حسن، درباره تبریز چه نوشت
از ونیز تا هشت بهشت
پرستو رحیمی
«از شهر صوفیان که بگذریم، میرسیم به شهر بزرگ و باشکوه تبریز که مقر داریوش شاه ایران بوده و پیوسته تختگاه شاهان ایران آنجا قرار داشته است. سلطان حسنبیگ و پس از او پسرش یعقوب سلطان در اینجا میزیستند». ونیزیانی که در حدود سالهای سلطنت اوزون حسن، بنیانگذار دودمان آققویونلو و شاه اسماعیل و شاه طهماسب، نخستین شهریاران سلسله صفوی به ایران آمدند، هر یک از آنها بنا بر قریحه و توانایی خود، نوشتهای درباره ایران و دیدنیها، آداب و رسوم مردمان این سرزمین از خود برجای گذاشتهاند. یکی از این افراد که درباره شهر تبریز نیز مطالبی نگاشته، بازرگانی است که نام وی را نمیدانیم. او به همراه پنج تن دیگر به ایران آمد. همه آنان البته با انگیزهای یکسان سفر نکردند؛ بیشترشان جز این بازرگان و یکی دیگر دلیل سیاسی داشتند. شیوه نگارش سفرنامه بازرگان ونیزی به گونهای است که تصویری زنده از وضع اجتماعی مردم، شهرها، راهها، رسوم و طبقات مختلف ارایه میکند. بازرگان ونیزی از راه اورفه و دیار بکر به تبریز آمده، سپس به دربند رفته و در لشکرکشی شاه اسماعیل به شماخی همراه او بوده است. بازرگان ونیزی درباره شیوه نگارش خود اشاره میکند که در کتاباش تنها آنچه را دیده یا شنیده، آورده است. او یادآور میشود که در نگارش خویش جانب سادگی و بی پیرایگی را رعایت کرده است «اما خوانندگان باید یقین بدانند که صرفنظر از آنچه اشاره شد چیزی جز آنچه به راستی دیده و شنیدهام نخواهم گفت و در هیچ چیز غلو نخواهم کرد، بلکه مقصود خود را ساده و چنانکه از بازرگانی درستکار سزاوار است بیان خواهم کرد». بازرگان ونیزی با گذر از شهرهای مرند و خوی به تبریز میرسد. او در اینباره مینویسد «مرند در دشتی زیبا قرار دارد با نهرها و باغهای فراوان اما قسمت داخلی مرند عبارت است از شهری کوچک که دارای بازاری است. اگر سه روز دیگر به سفر خود ادامه دهیم میرسیم به دشت بزرگ نیکویی که کوههای بلند آن را در میان گرفته است و در میان آن محل وسیعی به نام خوی قرار دارد که در روزگار قدیم شهری بزرگ بوده است».
شاخ گوزن
با آغاز سلطنت شیخ اسماعیل، شهر خوی بازسازی و بدینترتیب آباد میشود. بنای «دولتخانه» در همین زمان برپا میشود. تاجر ونیزی ویژگیهای این بنا را اینگونه شرح میدهد «بر گرد این کاخ دیوارهایی از آجر کشیدهاند و قصر و حرم بر روی هم تشکیل محلی وسیع داده است. در داخل کاخ تالارها و اتاقهای فراوان ساختهاند، قصر دارای باغی بزرگ و باشکوه است. در جلو دروازهای که رو به مغرب است سه برج کوچک دیده میشود، این برجها را از شاخ گوزن نمفرونی ساختهاند و همه را برآنند که آنها را در جهان همانند نیست. ایرانیان نیز این چیزها را سخت گرانقدر میپندارند». وی ادامه میدهد که چون شیخ اسماعیل شیفته شکار است، زندگی در این شهر و این کاخ را بیشتر از تبریز میپسندد و برای آن که نشان دهد صیادی کارکشته است، دستور میدهد برجهای این بنا را از شاخ گوزن بسازند و از این نظر بنا بسیار معروف میشود.
ورود به تبریز
تاجر ونیزی با گذر از خوی و مرند و شهر صوفیان، به تبریز میرسد. توصیفهای اولیه او از شهر تبریز اینگونه آغاز میشود «دو رود از میان تبریز میگذرد و در نیم میلی بیرون از شهر به سوی مغرب رود بزرگی روان است که آبی شور دارد. درون کاخهای شاهان گذشته را، به نحوی شگفتانگیز آراستهاند و از بیرون با زر و رنگهای گوناگون پوشانده، هر کاخی را مسجدی و گرمابهای جداگانه است که آنها را نیز زراندود کرده و با طرحهای ظریف و زیبا زینت دادهاند». وی از مسجدهای تبریز بسیار تعریف و تمجید کرده، آنها را بناهایی دقیق و با معماری زیبا میداند که تحسین بینندگان را برمیانگیزند «از جمله مسجدی است در وسط شهر که چنان خوب ساختهاند که نمیدانم چگونه به شرح و توصیف آن بپردازم، اما در هر حال میکوشم به نحوی این کار را انجام دهم».
عمارت عالی قاپو
بازرگان گمنام سپس مسجد را توصیف میکند «این مسجد "عمارت عالی قاپو" نامیده میشود و بسیار بزرگ است، اما هرگز قسمت میانه آن را نپوشاندهاند. در قسمتی که مسلمانان به عبادت میپردازند محراب یا طاقی است چنان بزرگ که اگر تیری پرتاپ کنند به سقف آن نمیرسد اما این قسمت ناتمام مانده است. همه محوطه اطراف آن دارای طاقهایی است که از سنگهای اعلا ساختهاند و این طاقها بر ستونهای مرمر قرار دارد، مرمرهایی چنان اعلا و شفاف که به بلور میماند. این مسجد سه در دارد که تنها دو تا از آنها باز است و قسمت بالای درها قوسیشکل است. بقیه طاق را از طبقات گچبری ساختهاند نه از سنگ مرمر. در مدخل هر در لوحهای از مرمر شفاف نصب کردهاند، چنان صاف و اعلا که هرکسی میتواند عکس روی خود را در آن ببیند. درهایی که باز و بسته میشوند عرضشان سه یارد و ارتفاعشان پنچ یارد است [هر یارد برابر با ۴۴/٩١ سانتیمتر] و آنها را از تیرهای بزرگی که به قطعات و باریکههای مختلفی تقسیم شده است ساختهاند و این درها با صفحات مفرغی بزرگی پوشانده شده است که صیقل یافته و زراندود شده است». در میان ساختمان چشمه بزرگی بوده که آن را مصنوعی ساختهاند یعنی آب آن را از سرچشمهای دیگر هدایت کردهاند «طول چشمه صد قدم و عرض آن همین اندازه و عمقش در وسط شش پا است و در این نقطه سکویی بر روی شش ستون یا پایه از صافترین مرمرها ساخته و قسمت داخلی و خارجی آنها را کندهکاری کردهاند. این بنا بسیار کهن است اما سکو را تازه ساخته و پلی برای عبور از کنار چشمه به سکو بنا کردهاند. در این چشمه زورقی زیبا به شکل "بوسنتور" [نام ناو بزرگ نیروی دریایی فرانسه] دیده میشود که سلطان شیخ اسماعیل به هنگام کودکی با چهار پنج تن از امیران سوار آن میشده (هنوز هم این کار را میکند) و در چشمه به پارو زدن میپرداخته است». به گفته بازرگان گمنام ونیزی، عمارت عالی قاپو را می توان از مسافتی دور و حدود روستاهای پیرامون شهر مشاهده کرد و حتی الواحی که بر سر درها نهاده شده از مسافت یک مایلی [هر مایل برابر با ۶/١ کیلومتر] دیده میشوند.
سایه نارون
دو درخت تنومند نارون توجه مسافر ونیزی را به خود میکشاند. او درباره آن از مردم میپرسد و سپس اینگونه توصیفاش میکند «به ذکر دو درخت نارون میپردازم که در زیر هر کدام یکصد و پنجاه تن میتوانند بایستند و در آنجا مردم جمع میشوند و به وعظ و خطابه و اعلام و طرح مسائل دینی مربوط به آیین جدید صفویان میپردازند. واعظان عبارتند از دو تن از مجتهدان این مذهب که یکی از ایشان چنانکه بسیاری از مردم میگویند مسائل دینی را به سلطان شیخ اسماعیل تعلیم داده است و دیگری در محل حاضر میشود و به دقت مراقب مجلس وعظ است».
کاخهای تبریز
بازرگان جهانگرد، در ادامه روایت خویش، ویژگیهای یکی از کاخهای تبریز را شرح میدهد اما نام کاخ را نمیبرد «این کاخ بسیار بلند و در مشرق شهر قرار گرفته است. در خارج قصر پلکانی دیده می شود که درازایش هشت تا ده قدم است و این پلکان به دروازه شاهی کاخ پایان مییابد. مدخل کاخ در سرسرایی بسیار بزرگ است که در یک سوی آن بنای مکعب یکپارچهای قرار دارد که آن را به عنوان نهانگاه ساختهاند. سرستونها را به طرزی شگفتانگیز کندهکاری کردهاند و ساروجی که به کار بردهاند مخلوطی است از یشم اعلا». دهلیز باریک و دراز، اتاقهای کوچک اما فراوان در این کاخ، تالارهای بزرگ با پنجرههای متعدد که رو به شهر باز میشود، تزیینات اتاقها، سقفهایی زینت شده با لاجورد و آب طلا و ستونهای مرمر اعلا در همه تالارها، همگی شگفتی مسافر ایتالیایی را برمیانگیخته، او را به تحسین وامیدارد. وی همچنین از کاخی دیگر یاد و زیبایی آن را توصیف میکند که سلطان حسن بیگ آن را ساخته است. به نظر وی، قصری که حسنبیگ ساخته از همه کاخهایی که در تبریز هست بهتر و باشکوهتر است «هرچند که پادشاهان سلف حسنبیگ بسیاری کاخهای بزرگ و زیبا در آن شهر ساختهاند، ولی هیچیک طرف نسبت با کاخ حسنبیگ نیست، و این قصر به مراتب از همه آنها بهتر است. کاخ او چنان باشکوه است که تاکنون در ایران همانندی نداشته است. در محوطه آن نیز مسجدی زیبا ساختهاند که بیمارستانی سودمند و مجهز بدان پیوسته است. این کاخ را به زبان فارسی "هشت بهشت" خوانند. در مدخل هر اتاقی یک اتاق انتظار ساختهاند و بقیه کاخ عبارتند از گنبدی مدور و زیبا. این ساختمان در طبقه همکف زمین چهار مدخل دارد با اتاقهای بسیار دیگری که همه آنها به طرق مختلف کاشیکاری و تذهیب شده و چنان زیباست که مشکل بتوان کلماتی برای شرح و وصف آنها یافت».
همانگونه که پیدا است مسافر ونیزی، به گونهای دقیق و جزیی، آنچه را از بناها و کاخها دیده، به نگارش درآورده و از شیوه معماری و بهرهگیری از مصالح اعلای آنها تمجید کرده است. ناودانهای بزرگِ ساخته شده از مفرغ به شکل اژدها، نقشهایی که به تعبیر وی از زیبایی همچون آدمیان زنده مینمایند، فرشهای خوش تاروپود و خوش نقش و نگار ایرانی، گچبری با رنگهای گوناگون، همه اشارههایی است که با علاقهای و دقتی فراوان توضیح داده شدهاند.
* همه مطالب درون گیومه از «سفرنامههای ونیزیان در ایران» آورده شده است.
شهروند