این مقاله را به اشتراک بگذارید
داستان چگونگی خلق هری پاتر
در سال ۱۹۹۷ کتاب هری پاتر و سنگ جادو منتشر شد و رولینگ انتشار کتاب های مجموعه هری پاتر را آغاز کرد و پس از چند سال، این مجموعه هفت جلدی را به پایان رساند و اعلام کرد قصد نگارش ادامه داستان را ندارد. اما چندی پیش اعلام شد که هری پاتر هشتم در راه است.
شاید برای شما هم این پرسش پیش آمده باشد که چگونه این همه خواننده در سرتاسر دنیا به افسون هری پاتر گرفتار شده اند. از چند و چون اثر این جادو بر دیگران خبر ندارم اما من در نخستین سال های شروع کار ترجمه، پس از دوره چندساله ای که از کار دور مانده بودم، لبریز از انگیزه و انرژی، آماده برای از سرگیری کارم بودم که به پیشنهاد مدیر محترم انتشارات کتابسرای تندیس، بررسی سومین کتاب مجموعه هری پاتر با عنوان هری پاتر و زندانی آزکابان را آغاز کردم.
پس از مطالعه چند صفحه، چنان شیفته داستان شدم که نمی توانستم کتاب را زمین بگذارم، و سفر جادویی من با قطار سریع السیر هاگوارتز از همان روز آغاز شد و تا امروز ادامه یافت.
اما هری پاتر چگونه خلق شده است؟
جی. کی. رولینگ خالق داستان های هری پاتر، که امروزه آوازه شهرتش در سراسر جهان گسترده شده است، در پایان روز کاری ناخوشایندی هنگام بازگشت از منچستر به لندن، سوار قطار بود که اعلام کردند قطار به دلیل نقص فنی، ناچار به توقف بوده، رفع خرابی آن چهار ساعت به طول می انجامد. او که از خستگی زید، نه حوصله خواندن داشت، نه حوصله نوشتن، ناچار به منظره گاوهایی خیره شد که در برابرش سرگرم چریدن بودند و ناگهان فکر هری پاتر و مدرسه جادوگری به ذهنش رسید. در آن لحظات نمی دانست زندگی اش دستخوش چه دگرگونی عظیمی شده است.
در سال ۱۹۹۷ کتاب هری پاتر و سنگ جادو منتشر شد و رولینگ انتشار کتاب های مجموعه هری پاتر را آغاز کرد و پس از چند سال، این مجموعه هفت جلدی را به پایان رساند و اعلام کرد قصد نگارش ادامه داستان را ندارد. اما چندی پیش اعلام شد که هری پاتر هشتم در راه است.
سرانجام در روز سی و یکم ژوییه امسال، مصادف با دهم مرداد، نمایشنامه هری پاتر و فرزند نفرین شده منتشر شد و در عرض سه روز، بیش از ۶۸۰ هزار جلد در انگلستان فروش داشت و رکورد سرعت در فروش کتاب، طی دهه گذشته را شکست. داستان این نمایشنامه دو قسمتی، نوزده سال پس از سقوط و فروپاشی ولدمورت رخ می دهد که هری پار در آن سی و هفته ساله و دارای سه فرزند است. روی جلد این کتاب نوشته شده: براساس داستانی از جی. کی. رولینگ، به قلم جک ثورن و جان تیفانی.
راز جذابیت قلم جادویی رولینگ چیست؟ طی سال ها ترجمه آثار خانم رولینگ، یکی زا ویژگی های خاص آثار این نویسنده که توجه ام را به خود جلب کرده و در داستان های مجموعه هری پاتر به روشنی جلوه گر شده است، جذابتر شدن تدریجی داستان ها با مرور زمان بوده است. بسیاری از داستان های دنباله دار، پس از چند جلد اول، چنان که گویی کفگیر نویسنده به ته دیگ خورده باشد، جذابیت و در نتیجه، طرفدارانشان را از دست می دهند.
اما کتاب های این مجموعه، رفته رفته جالب تر و پرشاخ و برگ تر شده اند و هر یک بیش از کتاب پیشین، عطش خواننده را برای خواندن کتاب بعدی، برانگیخته اند. این ویژگی حتی در مجموعه داستان های کارآگاهی این نویسنده نیز مشهود است.
فضاسازی دقیق و شخصیت پردازی قوی، از دیگر ویژگی های آثار رولینگ است. جزییات فضاهای داستان، از جمله مدرسه جادوگری هاگوارتز، چنان دقیق توصیف می شود که بعد از کتاب اول، نقشه ای از هاگوارتز و جاهای دیگر در ذهن خواننده باقی می ماند چنان که به راحتی می تواند خود را در راهروهای مدرسه، در برابر تابلوهای آویخته از دیوارها، در حاشیه جنگل ممنوع یا کنار دریاچه مجسم کند.
شخصیت ها نیز با چنان دقت و توجه موشکافانه و تیزبینی های روانشناسانه ای طراحی شده اند که گاه خواننده حس می کند آنها را خیلی بهتر از آشنایان دنیای واقعی پیرامونش می شناسد.
از آلبوس دامبلدور، پیر خردمند دنیای جادوگری رولینگ گرفته تا ولدمورت خبیث و مرگخوارانش، از دانش آموز سختکوش و تاثیرگذاری چون هرمیون، تا نویل لانگباتم بی دست و پا، از خانواده شلوغ و پرسر و صدای ویرلی تا خانواده مشنگ و جادوگریز دورسلی، همه و همه، با جادوی قلم توانای رولینگ، به تدریج در ذهن خواننده جان می گیرند و داستان را در ذهن او پیش می برند و به حدی زنده و واقعی به نظر می آیند که با مرگ شخصیت ها، خواننده به سوگ می نشیند و یاد و خاطره آن شخصیت، همچون انسان های واقعی، در ذهنش به یادگار می ماند.
جانوران شگفت انگیز داستان های هری پاتر، جلوه های دیگری از خلاقیت نویسنده را به نمایش می گذارند و تعدد و گوناگونیشان به حدی است که در قالب کتابی درسی با عنوان جانوران شگفت انگیز و زیستگاه آنها گردآوری شده و به چاپ می رسند.
به تازگی فیلمی با همین عنوان نیز زیر نظر خانم رولینگ ساخته شده که به زودی فیلمنامه آن نیز چاپ و منتشر خواهدشد. خلاصه ای از داستان های مجموعه پرطرفدار هری پاتر.
هری پاتر و سنگ جادو
هری پاتر، پسر یتیمی است که در خانه خاله و شوهرخاله اش زندگی می کند. در روز تولد یازده سالگی اش، مرد غول پیکری به نام روبیوس هاگرید به او خبر می دهد که معروفترین جادوگر دنیای جادوگری و فرزند پدر و مادر جادوگری است که به دست لرد ولدمورت، تبهکارترین جادوگر قرن، کشته شده اند. این جادوگر سیاه به قصد کشتن هری، به او نیز حمله کرده اما به طور شگفت انگیزی طلسم مرگبارش به خودش برگشته است و جای زخم صاعقه مانندی بر پیشانی هری باقی گذاشته است.
هاگرید از او دعوت می کند که همراه او به مدرسه جادوگر هاگوارتز بیاید و به تحصیل بپردازد. هری در اولین سال تحصیل در هاگوارتز، دوستانی به نام روزن ویزلی و هرمیون گرنجر پیدا می کند و هموراه تحت حمایت آلبومس دامبلدور، مدیر خردمند و مهربان هاگوارتز است.
در طی داستان معلوم می شود یکی از اساتید مدرسه که به تسخیر ولدمورت درآمده، در پی یافتن سنگ جادو است. اما طی نبردی شکست می خورد و سنگ جادو را به چنگ نمی آورد و ولدمورت نیز فرار می کند.
هری پاتر و حفره اسرارآمیز
هری پاتر پس از به پایان رساندن اولین سال تحصیل در هاگوارتز، تابستان به خانه خاله اش برگشته است. جنی خانگی به دیدارش می آید و به او هشدار می دهد که آن سال برای ادامه تحصیل به هاگوارتز برنگردد. اما اندکی پس از آن، دوستانش با ماشین پرنده به دنبالش می آیند و با فرار از خانه خانواده دورسلی، به خانه دوستش رون ویزلی می رود.
در آغاز سال تحصیلی، اتفاق های عجیبی در مدرسه رخ می دهد. گربه سرایدار مدرسه با طلسمی بیهوش می شود و نوشته خون آلودی بر دیوار اعلام می کند که در حفره اسرار باز شده است. بعد از آن چند حمله دیگر رخ می دهد و عده ای به هری مشکوک می شوند. همه قربانیان حمله ها خشک شده بودند.هری با تلاش و کشمکش بسیاری محل حفره اسرار را می یابد و می فهمد موجودی که به همه حمله کرده، ماری غول پیکر است.
در همان گیر و دار، جینی، خواهر رون را به حفره اسرار می برند و هری و رون وارد حفره شده، او را نجات می دهند. در پایان داستان معلوم می شود حمله ها از طریق دفتر خاطرات تام ریدل انجام می گرفته که نام دیگر لرد ولدمورت در دوره جوانی اش است.
هری پاتر و زندانی آزکابان
پس از درگیری لفظی هری با عمه مارج، عمه پسرخاله اش دادلی، اتفاق ناخوشایندی می افتد که طی آن، عمه مارج مثل بادکنک باد می شود و به هوا می رود. هری از خانه فراری می شود. چون جادو برای افراد زیر سن قانونی ممنوع است، منتظر حکم وزارت سحر و جادو می ماند. اما می فهمد سیریوس بلک، کسی که محل اختفای پدر و مادرش را به ولدمورت لو داده، از آزکابان فرار کرده و به دنبال اوست. از این رو وزارت سحر و جادو حکم اخراج او را صادر نمی کند تا به هاگوارتز برگردد و در امن و امان باشد.
هری سال سختی را پشت سر می گذارد زیر در همه حال باید مراقب حمله سیریوس بلک باشد. اما در پایان داستان، معلوم می شود سیریوس بلک پدرخوانده او و دوست صمیمی پدرش است و کسی که پدر و مادرش را به لرد ولدمورت فروخته، مردی به نام پتیر پتیگرو است که خود را به شکل موش درآورده و موش خانگی رون ویزلی بوده است.
اما همین که همه چیز درست می شود و سیریوس بلک موش را به شکل واقعی اش بر می گرداند و همه امیدوارند به وسیله او بیگناهی سیریوس بلک به اثبات برسد. همه چیز به هم می رید و پیتر پتیگرو فرار می کند. با زندانی شدن مجدد سیریوس بلک، هری و هرمیون گرنجر، به زمان گذشته بر می گردند و او را فراری می دهند.
هری پاتر و جام آتش
داستان با روایتی از گذشته لرد ولدمورت شروع می شود و به داستان دیگری می انجامد که در آن ولدمورت فرد غیرجادوگری را می کشد و در مورد کشتن هری پاتر صحبت می کند و بعد معلوم می شود که این روایت درواقع خوابی بوده که هری می دیده است. هری به پدرخوانده اش سیریوس بلکه نامه می نویسد و موضوعی را می گوید. بعد از آن با خانواده ودوستش رون ویزلی به دیدن مسابقه فینال جام جهانی کوییدیچ می رود.
وقتی وارد مدرسه می شود می فهمد که مسابقات قرهمانی سه جادوگر که بین سه مدرسه هاگوارتز، بوباتون و دورمشترانگ برگزار می شود، آن سال در هاگوارتز برگزار خواهدشد. شرکت در مسابقه شرط سنی هفده سال دارد و هری نمی تواند شرکت کند. هر کس قصد شرکت در مسابقه را دارد، باید نام خود و مدرسه اش را روی کاغذی نوشته و داخل جام آتش بیندازد.
روز انتخاب شرکت کنندگان، جام آتش نام سه نفر را از سه مدرسه بیرون پرت می کند و این نشانه این است که آن سه نفر برای مسابقه انتخاب شده اند، اما ناگهان نام هری نیز از جام بیرون می آید و همه با او دشمنی پیدا می کنند، حتی بهترین دوستش رون!
هری مجبور به شرکت در مسابقه می شود و در مرحله اول با اژدها روبرو می شود، در مرحله دوم ضمن اینکه در دریا رفته و دوستش را از چنگ مردم دریایی نجات می دهد، خواهر یکی از شرکت کنندگان را نیز نجات می دهد و این باعث می شود که امتیازش بالا برود. مرحله سوم هزارتویی است که باید بهمرکز آن می رسیدند. هری موفق می شود به همراه شرکت کننده دیگر هاگوارتز، سدریک دیگوری، به جام برسد، آما وقتی آن دو جام را لمس می کنند، به مکان دیگری منتقل شده، به زمین فرود می آیند.
در آنجا هری شاهد بازگشتن ولدمورت به بدن فیزیکی اش است و سدریک نیز کشته می شود. هری و ولدمورت با هم دوئل می کنند و هری موفق به فرار می شود و به هاگوارتز باز می گردد!
وقتی باز می گردد و همه در فکر مرگ سدریک هستند، معلم درس دفاع در برابر جادوی سیاه او را به دفترش می برد و برایش می گوید که او معلم این درس یعنی مودی چشم باباقوری نیست، بلکه مرگخواری است که خود را به شکل مودی درآورده، او نام هری را داخل جام آتش انداخته و او بوده که غیرمستقیم کمک می کرده تا هری در مسابقه سه جادوگر پیروز شود. قرار بوده که هری به دست ولدمورت کشته شود ولی چون هری موفق به فرار شده بود، مودی قلابی قصد کشتنش را می کند. اما همان موقع مدیر مدرسه می رسد و همه چیز به خوبی و خوشی به پایان می رسد.
هری پاتر و محفل ققنوس
هری پاتر تابستان سختی را پشت سر گذاشته است، او از لرد ولدمورت و کارهای اخیرش کاملا بی خبر بوده است. روزی که با پسرخاله مشنگ اش دعوا می کند، دیوانه سازها که نگهبانان زندان آزکابان هستند پیدا می شوند و به آن ها حمله می کنند و هری آن ها را با جادو فراری می دهد.
اما هری به دلیل اینکه قبل از ۱۷ سالگی از جادو استفاده کرده توسط وزارت سحر و جادو به دادگاه احضار می شود. او سرانجام تبرئه شده و به مدرسه می رود. معلم جدیدی امسال به مدرسه آمده که بسیار سختگیر است.
کل داستان درباره تشکیلاتی سری به نام محفل ققنوس است که بر ضد لرد ولدمورت کار می کند، مدیریت محفل ققنوس را آلبوس دامبلدور بر عهده دارد. دیگر جوانب داستان مبارزه غیرمستقیم هری پاتر و وزارت سحر و جادو را نشان می دهد زیرا وزارت سحر و جادو بازگشت ولدمورت را انکار می کند و مقالاتی ضد هری پاتر و آلبوس دامبلدور در روزنامه ها به چاپ می رساند.
هری خواب هایی می بیند که همه به واقعیت تبدیل می شوند. او درواقع با ذهن ولدمورت در ارتباط است و احساسات او را درک می کند و زمان هایی که خواب است تمام اتفاقاتی را که او انجام می دهد و یا می بیند از چشم خود ولدمورت شاهد است.
سرانجام او در خوابی می بیند که سیریوس بلک، پدرخوانده اش، اسیر ولدمورت است و به همین دلیل به مکانی که در خواب دیده می رود که جایی در وزارت سحر و جادو است. دوستانش هم با او می آیند اما مشخص می شود که ولدمورت او را فریب داده تا او را به وزارت سحر و جادو بکشاند و گویی را بیابد که پیشگویی هری و ولدمورت در آن نوشته شده است. هری اسیر مرگ خواران می شود و پس از کمی مبارزه، اعضای محفل ققنوس فرا می رسند و متاسفانه سیریوس بلک، پدرخوانده هری پاتر، کشته می شود.
سرانجام گوی پیشگویی می شکند و کسی پیشگویی را نمی فهمد… دامبلدور با ولدمورت مبارزه می کند و هری به هاگوارتز باز می گردد. هری با دامبلدور صحبت می کند و محتوای پیشگویی را می فهمد. پیشگویی که توسط پروفسور تریلانی، استاد پیشگویی مدرسه بیان شده، از این قرار است: «کسی از راه می رسه که قدرتمنده و می تونه لرد سیاه رو شکست بده… از کسانی زاده می شه که سه بار در برابرش ایستادگی کردن و وقتی هفتمین ماه (ژوییه) می میره به دنیا میاد… و لرد سیاه با نشونی اونو حریف خودش معرفی می کنه، اما اون قدرتی داره که لرد سیاه ازش بی بهره ست… و یکی از اونا باید به دست دیگری کشته بشه چون یکی شون باید بمیره تا دیگری زنده بمونه.»
هری به خانه می رود تا در آرامش با این مسئله مهم کنار بیاید: تنها کسی که می تواند بزرگ ترین جادوگر سیاه هزاره اخیر را از بین ببرد خود اوست.
هری پاتر و شاهزاده دورگه
در ابتدای این داستان هری پس از پی بردن به راز زنده ماندن اش، مسئولیت سنگینی را بر دوش دارد. در اتاق خود در خانه دروسلی منتظر دامبلدور نشسته است. در طول داستان نیز هری به لطف پروفسور اسلاگهورن به راز زنده ماندن ولدمورت پی می برد یعنی از وجود جان پیچ های او باخبر می شود.
وی در این داستان به صورت اتفاقی کتابی درسی مربوط به معجون سازی را پیدا می کند که حاوی مطالب جالبی است و برطبق نوشته های درونش، متعلق به فردی به نام شاهزاده دورگه می باشد. این کتاب به او کمک زیادی می کند البته موجب ناراحتی هرمیون، شاگرد اول کلاس نیز می شود. در انتهای داستان دامبلدور توسط اسنیپ کشته می شود و هری متوجه می شود که کتاب متعلق به اسنیپ بوده است.
هری پاتر و یادگاران مرگ
کتاب هفتم هری پاتر کتاب است که سرنوشت هری پاتر و دیگر شخصیت های داستان را مشخص می کند. مسئله اصلی داستان، پیدا کردن جان پیچ های باقی مانده و در نهایت نبرد نهایی با ولدمورت است.
هری پاتر در این کتاب متوجه می شود که ۳ چیز به اسم یادگاران مرگ وجود دارد که صاحب آن ها ارباب مرگ می شود و تصمیم می گیرد به دنبال آن ها نیز برود. در این کتاب با گذشته دامبلدور نیز بیشتر آشنا می شویم. در این کتاب هری یک بار می میرد؛ اما دوباره زنده می شود. هری وقتی زنده می شود با ولدمورت دوئل می کند.
دوستانش هرمیون و رون نیز در حال کشتن مار هستند که آخرین جان پیچ است. آن ها توسط مار مورد هجوم قرار می گیرند که ناگهان نوبل لانگ باتم از راه می رسد و مار را نابود می کند. هری هم کار ولدمورت را یکسره می کند.
هفته نامه صدا