این مقاله را به اشتراک بگذارید
یاداشتی کوتاه برای فیلم «فروشنده» ساخته اصغر فرهادی
شب نکبت
ابراهیم مهدی زاده
انتظاربینده ازیک فیلم خوب چیست ؟ ظاهرا سوال ساده ای است اما همین موضوع به ظاهر ساده ، متضمن چندین جواب غیرقطعی ست که ما را ملزم به احتیاط میکند . چرا ؟ چون انتظارگروه های اجتماعی مختلف ازیک ِهنرِبه ِشدت عمومی مثل سینما ، بسیارمتفاوت است وهمین این کار، پاسخ را سخت میکند.این مهم زمانی سخت ترمیکند که قراراست نقد صورت گیرد. نقدالزاما یک اظهارنظرنیست بلکه تبیین فرم ، زبان ، معنا ، جان وجهان مستتردرآن است . ازهمه مهمتر ، جهان برآمده ازآن است وعبورازناگفته ها وسپید خوانی آن نا معنای پنهان فیلم است که با کشف آن ، راهی به لایه های زیرین وعمق متن میزند وما را به جائی میرساند که باید برساند . فیلم " فروشنده " فیلم ساده ای نیست . برای هرصحنه وسکانس آن ساعتها فکرشده است . بعد از"جدائی نادرازسیمین" و"گذشته" ،انتظارها ، ازکارگردان خوش فکربه شدت بالا رفته واین را هم خودش وهم مخاطب میداند . به تبع آن انتخاب شخصیت ها نیزچه ازنظرگروه های اجتماعی چه ازنظر سن و سال هم ، آگاهانه وبا فکروهدف انتخاب شده است . ودراین مورد نمیتوان گفت تصادفی ویا ازسربی دقتی یا بی منظورانتخاب شده است. پس همه چیزدرجای خود قراردارد و کارگردان ما حتمن هدفی داشته است . همینطورکه از تئاتر آرتورمیلر یا فیلم "گاو"مهرجوئی نیزهدفی داشته است . اگردرفیلم "جدائی نادرازسیمین" دال ها متعدداند وموتیف اصلی نا مشخص ، به بی راهه نرفته ایم . آیا قهرمان اصلی دخترنادراست ؟ آیا پدراست ؟ آیا شوهرزن خدمتکاراست ؟ نمی دانیم . شاید آری شاید نه . سیمین است یا نادر ؟ زن خدمتکاراست ؟ شاید . بازنمی دانیم . هرکس مجازاست که یکی یا هیچ کس را موتیف اصلی بنامد . فیلم این را می گوید . اما سوال اصلی درمورد راننده ی وانت بار وشخص متجاوزفیلم "فروشنده "چیست ؟ آیا اگرشخص دیگری ازاقشارجامعه،مثلا مرفه بود ،این کار را نمیکرد؟ چرا فرودست ؟ چرا به متجاوزهویت مشخص میدهد جناب کارگردان خوش فکرما ؟ آیا این کارازافراد نوکیسه های جدید برنمیآید ؟ یا ازفردی با تحصیلات بالا ؟ این جرم وتجاوز وسوسه ، طبق گفته ای متخصصان جنبه ی عمومی دارد ومنحصر به گروهی خاص نیست پس چرا قطعیت ؟ چرا "خنجردرآستین پاره "هدف میشود ؟ این وسوسه اگر جنبه ی عمومی دارد که اهل فن میگویند ، دارد ، چرا "فرودست " ؟ اگرفیلم واقع گراست ورابطه ی علت ومعلولی برآن حاکم است که چنین است ، باورپذیری آن با توجه به قلب درد وتنگنای معیشت مرد متجاوز،احتمال آن چند درصد است ؟ آیا دراین انتخاب با دید لوکس واشرافی به پیش داوری نرفته ایم؟ قطعا جناب فرهادی،فیلم " زیرپوست شب" ساخته ی خسروهریتاش را بیاد می آورند و آن معامله ای که پسرآن خانواده ی صاحب ویلا واشرافی با پسرخدمتکارخانه شان انجام داد ؟ آیا این فیلم یک تجدید نظر ونگاه بد بینانه به افراد "فرودست " و" خنجردرآستین پاره " نیست ؟ یک سوال دیگر. اگربه جای این "پیرمرد بیمار"ِ ودرگِیرِمعیشت ،فرد دیگری غیرازاوبود چه اتفاقی می افتاد ؟مثلا فردی متمول و بازرگان ودارای فرزندان رشید وصاحب جا وموجه ؟ اگرهدف آشنازدائی است که این رسم آن نیست. اگرهدف "شیخ صنعان" و"خرقه گروباده" و"خانه ی خمار"است که بازاین سیروسلوک آن نیست . اگردرفیلم "جدائی .."با چند کانون به هم پیوسته وغیرقطعی سروکارداریم و روال و پیوسته گی به صورت طبیعی آن درجریان است . برعکس"فروشنده"با بسترطبیعی وواقع گرا ورابطه علت ومعلولی برحسب تصادف شکل گرفته وبرخوردارازیک کانون ، با قطعیت ، به پایان میرسد که نوید خوبی برای کارگردان صاحب نام ما نیست . اکثرصحنه های تعین کننده برپایه ی زنجیره ای ازتصافات شکل میگیرد . به یادبیاوریم آپارتمان جدید و وضعیت مستاجرقبل ، مراجعه پیرمرد متجاوز،شب بعد ازاسباب کشی عماد ورعنا به آن مکان ، بازکردن درآپارتمان بدون اطمینان ازورود عماد ، حمام رفتن رعنا ، بازگشت رعنا بدون عماد ازتمرین تئاتردرآن شب نکبت ،پیدا شدن مجدد وانت بار،ارجاع کارعماد توسط داماد به پدرزن آینده اش ، که هیچ گمانه زنی درمورد اونمیرفت . همه با عنصرتصادف شکل میگیرد. اگر این تصادف ها و اتفاقی بودن آنها نبود چه میتوانست پیش بیاید ؟ آیا این اتفاقات و تصادف ها حسن است یا ضعف ؟ قابل بحث و بررسی است . شرایط درتحمیل ، واکنش های غیرمنطقی افراد را نمیتوان نا دیده گرفت . استحاله و دگردیسی شخصیت عماد هم قابل فهم است . همین طورتعادل و عدم تعادل شخصیت عماد هم تا رسیدن به تعادل درپایان فیلم نیزقابل درک است . البته پس ازکشف حقیقت ماجرا . اما حماقت معصومانه ی پیرمرد مریض احوال ومتجاوز،با بازی گیری ماهرانه کارگران ازاو، موجی ازهمدردی تماشاچی را برانگیخت. اما کارگردان با هوش وخوش فکرما با اصل طلائی غافگیری دردرام ، اصرارواجباردردیدن پای زخمی پیرمرد متجاوز،هم نتوانست ذره ای از فلاکت ، استیصال و درماندگی پیرمرد بیمار بکاهد وهمدردی تماشاگرازاوسلب کند. مخصوصا دومرحله ی نیازودریافت قرص زیرزبانی،همراه با ناله های زن و دخترش و آژیرآمبولانس . اگرهدف کارگردان این بوده که موفق است اما گمان نکنم این همدردی با پیرمرد جنایتکار، جهت ریشه یابی جرم ، دال اصلی کارگردان مولف ومحترم باشد ؟ اینطورنیست؟
2 نظر
ف
اتفاقا از این دست افراد فرودست که علیرغم مشکلات معیشتی و حتی سلامتی و با وجود خانواده و همسران فداکار باز هم به دلیل نداشتن چهارچوبهای اخلاقر دست به چنین اقداماتی میزنند فراوانند معلوم است شما از این طبقه غافلید یا برخورد زیادی با افراد این طبقه نداشته اید
ن
منصافانه ترین نقدی بود که دربارهی فیلم فروشنده خوانده بودم. البته فکر نمی کنم که کارگردان برجستهی کشورمان -آقای اصغر فرهادی – عامداً نگاهی طبقاتی به موضوع داشته باشد. این اتفاق می توانست توسط هر زنبارهای، جدای از پایگاه طبقاتیاش رخ دهد. آقای مهدیزاده طی نقدش مرتب از کلمهی متجاوز استفاده کرده است. در حالی که تجاوزی صورت نگرفته است.