این مقاله را به اشتراک بگذارید
پیشنهاد کتاب/ «خاک غریب»؛ جومپا لاهیری؛ ترجمه امیر مهدی حقیقت؛ ماهی
ریشه در خاک جدید
حمید رضا امیدی سرور
شجاعت زیادی میخواهد وقتی به نویسنده نامداری بدل شده ای، آن هم با شهرتی که مرزها را درنوردیده، یکباره زبانی را که به واسطه آن بدین جایگاه رسیده ای رها کرده و شروع کنی به نوشتن به زبانی دیگر. جومپا لاهیری نویسنده ای ست که چنین شجاعتی را دارد. او همواره نه به زبان مادری اش که به زبان انگلیسی می نوشت؛ اما مدتی است که انگلیسی نوشتن را کنار گذاشته و رفته به سراغ زبان ایتالیایی که از جوانی دغدغه آموختن آن را داشته است.
اگر جومپا لاهیری به اعتبار امروز رسیده نباید از طبع جسور او غافل شد، جسارتی که رد آن را در آثارش نیز می توان دید. در شخصیت هایی که سرکشی و جسارت جزئی از وجود آنها ست. نکته جالب در مورد او این است که در هر دو این موقعیت ها او انسانی است مهاجرت جزئی از وجود درونی او ست، اگر چه خود او آغاز گر این جریان نبوده است. او که یکبار به زبانی غیر از زبان مادری اش نوشته و موفق بوده، پس دلیلی ندارد که از بابت نوشتن به زبانی دیگر که آن هم زبانی نیست که در کودکی با اهل خانه به واسطه آن سخن می گفته اند، به خود نگرانی راه دهد. چنانکه تازه ترین نوشته های او که به ایتالیایی منتشر شده نیز حکایت از توانایی او در نوشتن به این زبان دارد.
جومپا لاهیری نویسندهای هندیتبار است که در سال ۱۹۶۷ در لندن زاده شده و حالا در آمریکا زندگی می کند. ازجمله نویسندگان تحصیل کرده محسوب می شود با مدرک دکترا و چند مدرک کارشناسی ارشد و… در ایران با کتاب «مترجم دردها» شناخته و معروف شد؛ همان کتابی که جایزه پولتزر را برایش در همان گام نخست، به ارمغان آورد. استقبال از این کتاب ترجمه و نشر دیگر آثار او را نیز در پی داشت و البته همان گونه که تقدیر نویسندگان موفق در ایران است، از اغلب آثار او چندین ترجمه توسط ناشران مختلف به بازار آمده است.
اما در این میان نشر ماهی از همان ابتدای کار به شکلی مقبول و متمرکز توسط امیر مهدی حقیقت آثار جومپا لاهیری را به مخاطبان فارسی زبان عرضه کرد و تاکنون علاوه بر خاک غریب و مترجم دردها، کتابهای همنام و گودی را نیز به بازار فرستاده است. انتشار هفتمین چاپ از کتاب خاک غریب که از جمله مجموعه داستانهای جومپا لاهیری محسوب می شود، به روشنی گواه میزان مقبولیت این نویسنده در میان مخاطبان فارسی زبان است؛ در این حال که می دانیم مخاطبان فارسی اغلب با رمان میانه بهتری دارند. اما جومپا لاهیری با داستان کوتاه به شهرت رسیده و همان کتاب نخست او نیز (مترجم دردها) مجموعه داستانهای کوتاه بود. خاک غریب درواقع حاصل رویکرد دوباره او به داستان کوتاه است بعد از نوشتن یک رمان با عنوان همنام.
این کتاب از دو بخش تشکیل شده است: بخش اول شامل پنج داستان کوتاه است با عناوین: خاک غریب، جهنم – بهشت، انتخاب جا، خوبی محض و به کسی مربوط نیست؛ بخش دوم که خود عنوان هما و کاشیک را دارد از سه داستان اولین و آخرین بار، آخر سال و رفتن به ساحل.
چنان که از عنوان این کتاب نیز می توان حدس زد، خاک غریب دربرگیرنده داستانهایی است که غربت و مهاجرت مضمون اصلی آنها را تشکیل می دهد. مضامینی که در آثار قبلی جومپا لاهری نیز دیده می شد. البته جای تعجب ندارد اگر غربت تم مورد علاقه نویسنده ای باشد که از زادگاه خود دور افتاده، و به هر دلیل خواسته یا ناخواسته طعم زندگی را در سرزمینی دیگری چشیده که بدان تعلق نداشته است. به خصوص اگر این نویسنده از شرق به غرب آمده باشد. این احساس تعلق داشتن به جایی دیگر، چیزی است که نمی توان به سادگی از آن عبور کرد؛ بنابراین تاثیر آن در اندیشه و آثار چنین نویسندگانی همواره پررنگ بوده؛ جومپا لاهیری نیز چنین نویسندهای است. اگر چه امروز به نویسنده ای نامدار بدل شده اما چنین شهرتی مانع از آن نیست که او تجربه ذهنی و درونی شده خود را فراموش کند؛ چه بسا حالا به مراتب بیش گذشته ریشه های هندی / بنگالی او مورد توجه و بررسی قرار می گیرد!
جومپا لاهیری پیش از نوشتن خاک غریب نیز به درونمایه غربت پرداخته اما در این کتاب تم به عنوان درونمایه ای غالب بر اغلب داستانهای کتاب سایه انداخته است. به خصوص که این بار تاکید نویسنده بر ریشه های بنگالی شخصیت ها بیشتر شده است و شخصیت های داستانها نیز بعضا به نسل خود او نزدیک تر شده اند؛ به عبارتی او شرایطی را چیده که بتواند تجربه های نسل خود را در این اثر بیشتر منعکس کند؛ تجربه فردی که به نسل دوم مهاجران تعلق دارد. برای مثال در داستان کوتاه خاک غریب (که عنوان کتاب نیز از آن گرفته شده است) ما با خانواده ای مهاجر روبه رو هستیم، دختر خانواده که به نسل دوم مهاجران تعلق دارد، رفته رفته به سن رشد و بلوغ رسیده است. او نه تنها تفاوت های فرهنگی را درک می کند، بلکه شاهد تاثیر این تفاوت ها بر زندگی نزدیکانش نیز هست، به خصوص پدرش که درگیر یک رابطه عاطفی شده است.
نگاه جومپا لاهیری به مقوله غربت در این داستان ها از کیفیت فراگیرتری نسبت به داستانهای قبلی خود برخوردار است، چرا که از یک سو در اینجا مهاجرت به کشورهای مختلفی را شاهد هستیم و از دیگر سو نویسنده تنها به طرح دلایلی که اغلب مهاجران بدان سبب ترک دیار می کنند (یعنی رسیدن به شرایط بهتری در زندگی) بسنده نکرده و ابعاد دیگری از مهاجرت را نیز مورد توجه قرار داده است. مهاجرت در داستانهای خاک غریب به دلایل گوناگونی صورت می گیرد، حتی مرگ که می تواند سبب ساز رفتن از جایی به جای دیگر شود.
در داستان «انتخابِ جا» نویسنده ایده ازدواج را در غربت مطرح می کند، ازدواج آدمهایی که در غربت یک نسل جلو آمده اند، بنابراین در عین ارتباط ذهنی که با ریشه های قدیمی خود دارند، خودشان نیز در حال ریشه زدن در خاک غریب هستند.
درواقع جومپا لاهیری در خاک غریب بیشتر به شخصیت هایی می پردازد که خود مهاجرت نکرده اند، اما مهاجر محسوب می شوند؛ چرا که در خانواده ای مهاجرزده شده یا رشد کرده اند. چنین شخصیت هایی که خود نویسنده نیز بدانها تعلق دارند، از احساس دوگانه و در عین پیچیده تری نسبت وطن ابا و اجدادی خود و جایی که در آن به دنیا آمده و رشد کرده اند دارند. لاهیری با قدرت این پیچیدگی ها را در موقعیت های مختلف بازتاب داده و دستمایه نوشتن داستانهایی جذاب قرار داده است.
داستانهای او طبیعتی متعادل دارند، لطیف و بر آمده از جزئی نگری های نگاهی زنانه است. با این حال در داستانهای زیادی از نگاه مردان به روایتپرداخته است، اما چنان با مهارت از عهده این کار برآمده که خواننده اصلا چنین احساسی ندارد.
هنر جومپا لاهیری این است که به گونه ای می نویسد که هم مخاطب غیرحرفه ای را مجذوب خود می کند و هم اینکه مخاطب حرفه ای را راضی نگه می دارد. خاک غریب نیز از این قاعده مستثنی نیست. لطف داستان های کوتاه او در این است که به سنت داستانهای کوتاه مدرنی تعلق دارد که داستانگو هستند، بنابراین مخاطب عام نیز می تواند بدون مشکل با آنها ارتباط برقرار کرده و از خواندنشان لذت ببرد.
نقل از الف کتاب
خاک غریب
نوشته: جومپا لاهیری
ترجمه: امیر مهدی حقیقت
ناشر: ماهی، چاپ هفتم ۱۳۹۵
۳۶۰ صفحه، ۲۳۰۰۰ تومان