این مقاله را به اشتراک بگذارید
نوبت به حرفهای جنجالی داریوش ارجمند رسید
شخصیت مختار را اصلا قبول ندارم
بعد از بازی در «ناخدا خورشید» دیگر قصد نداشتم فیلم بازی کنم
علی مطلبزاده
اینروزها جنجالی حرف زدن مد شده؛ حرفهایی که بخشی از آنها به هر دلیلی ناگفته مانده و حالا بعد از سالها در رسانههای مختلف از آنها صحبت میشود و چه بهتر که این رسانه، رسانه ملی باشد و آنتن برنامه هفت آن هم با مخاطب بیشتر. اینبار ولی نوبت داریوش ارجمند بود تا جمعهشب در برنامه سینمایی هفت حاضر شود و بخشی از صحبتهایش را که بیشتر تعریف و تمجید از خودش بود به حرفهایی شاید جنجالی درباره بازی در سریال «مختارنامه» و حتی نام بردن از محمدرضا شجریان و دیگر چهرههای ممنوع از جمله ناصر تقوایی اختصاص دهد. در این میان نخستین تعریف ارجمند هم نصیب برنامه هفت شد؛ «هفت از معدود برنامههایی است که تا این موقع شب بیدار میمانم تا آن را ببینم و بسیار دوست دارم نظریات مسعود فراستی، منتقد برنامه را بشنوم. » موضوع برنامه هفت همانی بود که در هفته گذشته هم به آن پرداخته شد؛ سینمای حماسی و معناگرا و خب حتما دلیلی هم داشت تا داریوش ارجمند به عنوان مهمان برنامه در آن حضور داشته باشد. این هم دلیل حضور او. ارجمند در بخشی از حرفهایش صحبتهای تند و تیزی درباره سریال «مختارنامه» و شخصیت مختار ثقفی بیان کرد. ارجمند که سابقه همکاری با داود میرباقری را در سریال امام علی (ع) در کارنامه کاریاش دارد اول از بازی در نقشهای منفی گفت: «من هیچوقت حاضر نشدم نقش منفی بیخاصیتی را بازی کنم. اگر نقش منفی بازی کردم در جهت خدمت به جامعه بوده است. منفیترین نقشی را که بیضایی نوشته بود، من بازی کردم اما دقت کنید که نقش با نقش فرق میکند.» اینجا نوبت به افخمی رسید تا از ارجمند سوال کند که چرا در مختارنامه بازی نکرده است؛ «دوست نداشتم در این سریال بازی کنم، چون شخصیت مختار را اصلا قبول ندارم!»
تعریف از خود با طعم خاطره
ادامه صحبتهای ارجمند بیش از آنکه مربوط به موضوع مورد بحث برنامه هفت باشد خاطرات این بازیگر سینما و تلویزیون بود که از سالهای جوانیاش در مشهد شروع میشد؛ «من چهار سال در مشهد شاگرد دکتر شریعتی بودم و به همراه همسرم شاگرد اول کلاسهای این استاد بودیم. مادرم و دکتر شریعتی از نخستین کسانی بودند که به طور حرفهای من را به بازیگری ترغیب کردند.» بعدتر جذابیتهای سینما وارد زندگی ارجمند شد؛ «با وجودی که من تعصب بسیاری به تئاتر داشتم، با ورود سینما به ایران جذابیتهای این حوزه من را به خود جذب کرد. نخستین فیلم خود را با خرید یک دوربین ٨ میلیمتری با وام، به نام «هیس» ساختم و جریان سینمای آزاد مشهد را راه انداختیم. فریدون جیرانی آنجا بود و دستیار من در کارگردانی بود. سینمای آزاد، پدر سینمای امروز است.»
او بعدتر از همکاری با جیرانی گفت، از اینکه دیر اوج گرفته است و رسید به چهره ناب موسیقی ایران؛ محمدرضا شجریان که این روزها هر کسی به هر بهانهای از او نام میبرد. دوستی ارجمند با شجریان بهانه او برای این صحبتهایش بود؛ «من در حوزه شعر و موسیقی مشهد نیز شناخت و روابطی داشتم. آقای شفیعی کدکنی از نوابغ شعری ما و بینظیر است. آقای شجریان هم از دوستان ما بود.»
آمدن ارجمند به تهران نقطه عطف بعدی بود؛ «مرکزیت تهران همه استعدادها را بلعید. من وقتی تهران آمدم، اداره ارشاد تهران سالن برای تمرین تئاتر ما نداشت. اما ما در مشهد سالن بزرگی برای این کار داشتیم. امروز با وجود ۵ میلیون جمعیتی که دارد متاسفانه هنوز به طور جدی وارد حوزه تولید فیلم سینمایی نشده است. عجیب است که شهرهای مذهبی همیشه در هنر پیشرو بودهاند، مثلا بااستعدادترین افراد را در قم میدیدید.» او بعدتر از فعالیتهایش در تهران حرف زد؛ «نخستین کلاس بازیگری که در تهران برگزار شد، کلاس من بود. اما همان ابتدای دوره با شاگردانم طی میکنم که بنده کسی را به جایی معرفی نمیکنم. برعکسش نیز نبوده، یعنی کسی را از بازی در جایی ممنوع کنم! ابدا. هرکسی به هر جایی بخواهد برسد باید خود تلاش کند.»
استثنایی به نام ناصر تقوایی
اما تعریفهای ارجمند تمامی نداشت و در این بین او گوشهچشمی هم به بازیهایش در طول این سالها داشت. شروع صحبتهای ارجمند در این بخش از جایی بود که تمام سینما جمع شدند تا او در فیلم «اعتراض» کیمیایی بازی نکند. «من آدم توکلیای هستم و اصلا برایم مهم نیست. تمام این سینما جمع شدند تا من بازی نکنم. من معتقد بودم سر هر خوانی که نشستم رزاق آن را داده است. معتقدم سینما مثل سایه است. اگر به دنبالش بروی، از تو فرار میکند، اما اگر راه خودت را بروی، دنبالت میآیند. اما کسانی که خواستند من را حذف کنند، امروز کجا هستند؟ بیایند با هم به میان مردم برویم، ببینم چه کسی در قلب مردم جای دارد. من افتخارم این است که نوکر مردمم و به بیان حضرت علی(ع) از روی شانه خود مردم را نگاه نمیکنم. به نظرم تا زمانی که سینمای این کشور اینقدر کوچک است این تنگ نظریها وجود دارد.» داریوش ارجمند در ادامه از جایگاه اجتماعی گفت که یک بازیگر با انتخاب نقشهایش پیدا میکند.
او حتی از آرزویش برای بازی در نقش حضرت ابوالفضل (ع) گفت و اینکه قرار نیست در آینده فیلمساز شود و همین بازیگری را ادامه خواهد داد؛ «آرزو داشتم نقش حضرت ابوالفضل (ع) را بازی کنم، چون اعتقاد دارم کسی نیست به اندازه من این مرد بزرگ را بشناسد. من با این آقا بزرگ شدم. اما از من گذشت و دیگر نمیتوانم بازی کنم. من یک روز سناریویی به وزارت ارشاد پیش آقای جواد فریدزاده بردم. بعد از بازی در «ناخدا خورشید» دیگر قصد نداشتم فیلم بازی کنم. اما او به من گفت تو برای جمهوری اسلامی فقط باید بازی کنی. نباید بروی فیلمساز شوی یا خوانندگی کنی، اما من واقعا برای ساختن فیلم آمدم نه بازی کردن. امیدوارم تا پایان عمرم بالاخره فیلم بسازم.» اما ارجمند در لابلای همین خاطرهبازیها و تعریفها از ناصر تقوایی هم حرف زد. بهانه او برای حرف زدن از تقوایی از چند خط بالاتر یعنی صحبت از بازیاش در فیلم «ناخدا خورشید» آمد. ارجمند در مورد تقوایی و دلیل ساخته نشدن فیلم «پیرمرد و دریا»ی او هم با تفسیرهای خودش حرف زد؛ «دیگر شرایط برای ساخت این فیلم برای او سخت شد. او «ناخدا خورشید» را زمانی ساخت که بعد از آن سختگیریها، فنر فشردهای شده بود و میخواست اثبات کند که میتواند بسازد. تقوایی در سینمای ایران یک استثنا است. او باید ادیب، حقوقدان و… میشد. پسرم در مدرسه سینمایی لندن در انگلیس درس میخواند. او میگفت سر کلاسهای ما یک ساعت راجع به «ناخدا خورشید»، ناصر تقوایی و بازی من در این فیلم حرف زدند.»
اعتماد