این مقاله را به اشتراک بگذارید
فلسفه و الهیات برای مردم عادی
انتشارات فرهنگ جاوید در ادامه بازنشر آثار فراموششده دهههای گذشته کتاب مهم دیگری منتشر کرده است: «اقتدا به مسیح» اثر توماس ا. کمپیس که از آثار کلاسیک الهیات مسیحی بهشمار میرود. همچنین اثری جدید از فیشته منتشر کرده که مربوط به اولین درسگفتارهای او در دانشگاه ینا است.
فلسفه برای مردم
یوهان گوتلیب فیشته به دعوت دانشگاه ینا در سال ١٧٩۴ درسهای عمومی خود را آغاز کرد. اولین جلسه در روز جمعه با استقبال زیادی برگزار شد. خطابههای بعدی او نیز هر هفته روزهای جمعه برگزار شدند: پنج گفتار اول با عنوان «درسهایی درباره رسالت انسان» در همان سال منتشر شد. بهتازگی کتاب حاضر با عنوان «گفتارهایی درباره رسالت دانشمند» با ترجمه اسماعیل سعادت به فارسی منتشر شده است. گفتارهای عمومی فیشته برای دانشجویان همه دانشکدهها بود و مخاطبان او نه فیلسوفان، بلکه عامه درسخواندهها بودند. ازاینرو، کتاب حاضر بر خلاف آثار دیگر فیشته که معمولا بسیار دشوارند از آثار عامهفهم او بهشمار میرود. نخستین گفتارهای او بهقدری پرشنونده بود که بزرگترین آمفیتئاتر دانشگاه ینا برای جایدادن حاضران کوچک بود. برای اینکه تعداد شرکتکنندگان در کلاسهای فیشته را بتوانیم تصور کنیم کافی است بدانیم در سال ١٧٩٣ شمار دانشجویان دانشگاه ینا بالغ بر ٩٠٠ نفر بود و جمعیت شهر در حدود هشت هزار نفر و اولین کلاس درس فیشته ۴٠٠ نفر شنونده داشت.فیشته در مقدمهای که بر کتاب در سال ١٧٩۴ مینویسد درس عمومی خود را «اخلاق برای دانشمندان» میخواند. بنابراین، او خطاب به دانشجویانی سخن میگوید که، چنانکه در پایان نخستین گفتارش میگوید، خود را وقف فلسفه کردهاند و این امر معنیای را روشن میکند که او به فلسفه مردمی میدهد. البته مقصود فیشته فروافتادن در سطح فیلسوفان مردمی نیست که در آغاز گفتار دوم آنها را به دیده تمسخر مینگرد. در نظر او، «این نوع فیلسوفان استادان فلسفهای هستند که بیش از آن تنبلاند که تفکری بسازند که برایشان اهمیت داشته باشد و راضیاند به اینکه مبتذلاتی را از چیزی که آن را عرف عامشان مینامد بیرون بکشند». بنابراین تفاوت بزرگ در این است که فیشته در آثار مرتبط با فلسفه مردمی خود، بهویژه در کتاب حاضر، شنونده یا خواننده خود را عاری از هرگونه پیشداوری و در نتیجه آماده برای قبول حقیقتی تصور میکند که به او عرضه میشود. اما درعوض تأکید دارد در گفتار علمی ضرورتا باید از دیالکتیک نظامهای متفاوت و خطاهای اجتماعی مختلف آغاز کرد. چنانکه در آغاز گفتار پنجم میگوید: «برای کشف حقیقت، مبارزه با خطاها چندان فایدهای ندارد». ازاینرو، در این گفتارها هرچند روی سخن فیشته با دانشجویان است، اما آنها را بهعنوان کسانی تصور میکند که آماده قبول حقیقتند، بدون هرگونه پیشداوری. بنابراین گفتارش بیشتر تبیینی و ترغیبی است تا استدلالی و آگاهانه به آن رنگ موعظه میدهد.
عرفان مسیحی و اخلاق مدرن
در نظر بسیاری از متألهان مسیحی، کتاب «اقتدا به مسیح» بعد از انجیل ازجمله کتابهای اخلاقی- عرفانی مهم کلاسیک است. این کتاب که در عالم مسیحیت بسیار محبوب است، بیانگر جریانی عرفانی در قرون وسطاست که به تفکر مسیحمحور شهرت یافته است. این جریان عرفانی با پارهای از گرایشهای عرفانی و صوفیانه در عالم اسلام نیز شباهتهایی دارد. توماس ا. کمپیس از اعضای انجمن «زندگی مشترک برادران ایمانی» از تأثیرگذارترین متفکران بر این جریان بود که با بازگشت بهسادگی و شور و اشتیاق حواریون عیسیمسیح، با رفاهطلبی و انحراف روحانیون روزگار خویش مبارزه میکردند. برای مثال، در توصیههای کمپیس آمده: «لباس رهبانی پوشیدن و سرتراشیدن فینفسه مهم نیستند؛ این تغییر شیوه زندگی و کشتن هویهای نفسانی است که راهب واقعی میسازد. کسی که در دنیا در پی چیزی جز خدا و نجات خویش است، روح او چیزی جز زحمت و غم نخواهد یافت. کسی که نمیکوشد از همه کمترین باشد و خادم همگان، هرگز مدت زیادی در آرامش نخواهد بود». با اینحال، کلیسا هیچگاه به او توجهی نکرد و هرگز لقب قدیس نگرفت. جوهره این تفکر تأکید بر تجربه باطنی و دوری از فلسفه یونانی و نظرپردازیهای متکلمانه است. تمام اصرار او بر فراگرفتن معرفتی است که به کار آدمی میآید. او تأکید دارد «بسیار احمقانه است غفلت از چیزهای مفید و ضروری و پرداختن مصرانه به امور عجیبوغریب و مضر. در حقیقت ما چشم داریم و نمیبینیم. ما را چه کارها با چیزهایی مثل جنس و نوع؟ ما را چه کار با چیزهایی که اگر هم ندانیم بر آنها مؤاخذه نمیشویم». ازاینرو، در هیچ جای کتاب خبری از اصطلاحات فلسفی نیست و میکوشد با لحنی ساده به آموزههای الهیات مسیحی بپردازد؛ رویهای که در قرن هفدهم به «ایمانگرایی» شهرت یافت. از ویژگیهای مهم کتاب حاضر این است که مانند اکثر تفاسیری که در دوره قرون وسطا بر کتابهای مقدس نوشته میشد تفسیری است مزجی؛ یعنی ترکیبی است از عبارتهای نویسنده، گفتههای کسانیکه قول آنها حجیت دارد و نیز خود آیات کتاب مقدس. با تمام این اوصاف، درباره مطالعه کتاب حاضر پرسشهای بسیاری مطرح است: آیا میتوان توصیههای کمپیس را عام تلقی کرد و در روزگار امروز نیز به کار گرفت؟ در دوره مدرن و پس از آن، چقدر اخلاق میتواند متکی بر دین باشد؟ آیا این کتاب واقعا نوشته توماس ا. کمپیس است؟ آیا نوشتههای او ابداع خود اوست یا آثاری پیش از این کتاب نیز وجود داشته و او تحت تأثیر آنها این کتاب را نوشته است؟ چقدر سبک نوشتاری این کتاب شبیه کتاب مقدس است و میزان شباهت آنها چه تأثیری بر محتوای این کتاب داشته است؟ مجموع پرسشهایی که حول سه نقد محتوایی، وثاقت تاریخی و سبک ادبی همواره در برابر این کتاب مطرح شده است. کتاب حاضر بارها به زبانهای متعدد ترجمه و چاپ شده و نسخه فارسی آن نیز اکنون با ویراست جدید منتشر شده است. این کتاب در فاصله سالهای ١٣٨٢ تا ١٣٨٩ سه بار از سوی انتشارات طرحنو منتشر شده بود. در ویراست جدید غلطهای چاپی و بعضی تعبیرها اصلاح شدهاند.
شرق