این مقاله را به اشتراک بگذارید
برندگان گنکور و رنودو معرفی شدند
وقتی نویسندگان شرقی جایزههای غربی را درو میکنند
دو جایزه مهم ادبی کشور فرانسه یعنی «گنکور» و «رنودو» را دو نویسنده زن شرقی به خانه بردند. دو نویسندهای که یکی مراکشی ـ فرانسوی است و دیگری ایرانی ـ فرانسوی؛ لیلا سلیمانی و یاسمینا رضا. این انتخابها در سالهای اخیر باعث شده تا نگاه به نویسندگان مهاجر و از تابعیتهای دیگر در مرکز توجه کتابخوانان و منتقدان غربی قرار بگیرد. اما چه چیز باعث توجه و نگاه به این بخش از ادبیات شده است، جایی که نویسندگان ایرانی هم که کتابهایشان به زبانهای دیگر ترجمه شدهاند، موفقیتهای چشمگیری به دست آوردهاند. نویسندگانی چون صادق هدایت، زویا پیرزاد، فریبا وفی یا گلی ترقی که توانستهاند پیشگام و پرچمدار و معرف بخشی از ادبیات معاصر ایران باشند.
کسب دو جایزه مهم ادبی کشور فرانسه توسط دو نویسنده زن شرقی میتواند نشاندهنده رویکرد موجود در فضا و جامعه کشورهای غربی و به خصوص فرانسه نسبت به این نویسندگان باشد. جایی که اختلاط فرهنگی میان شرق و غرب بسیار جدی گرفته میشود و توجه منتقدان را هم به خود جلب میکند. در حالی که در ایران با وجود حضور پررنگ افرادی از تابعیتهای مختلف، شاهد انتشار آثار و انتخاب برگزیدگان جایزهها از میان چنین نویسندگانی نیستیم و حتی گاه کار به جایی میرسد که نویسندگان ایرانی ترجیح میدهند آثارشان را در کشورهای دیگر به چاپ برسانند. این مساله در جایی اهمیت دوچندان پیدا میکند که مرزهای زبان فارسی بسیار فراتر از مرزهای سیاسی و جغرافیایی ایران است و میتواند با تجمیع در مرکزی فرهنگی مانند ایران، تاثیر چشمگیری در ادبیات فارسی با گستره حداقل ۴۰۰ میلیون مخاطب فارسیزبان بگذارد. نگاهی به پیشینه و تجربیات این نویسندگان نشان از خروج ظرفیتهای ادبی جدی زبان فارسی از مرزهای این زبان میدهد و اینکه مهاجران همواره در حوزههایی چون فرهنگ و هنر در کشور مقصد میتوانند اهمیت ویژهای داشته باشند. مثلا لیلا سلیمانی، ۳۵ ساله که پیش از این در حوزه روزنامهنگاری به طور جدی فعال بوده، این جایزه مهم را برای نگارش «ترانه شیرین» دریافت کرد. او که در ۱۷ سالگی مراکش را به مقصد فرانسه ترک کرده، دوازدهمین زنی است که موفق به کسب جایزه ادبی گنکور میشود که از سال ۱۹۱۴ تاسیس شده است. او در عین حال یکی از جوانترین برندگان این جایزه بهشمار میآید. داستان رمان برنده جایزه او که اثری پرفروش است و تاکنون بیش از ۷۶ هزار جلد فروش داشته، با کشته شدن دو کودک به دست پرستارشان شروع میشود و براساس داستانی واقعی به نگارش درآمده است. سلیمانی با یک بانکدار فرانسوی ازدواج کرده و اکنون در انتظار تولد فرزند دومش است. او پس از دریافت این جایزه گفت: من با پرستارها در مراکش بزرگ شدم. پرستاران هم مادرانی جایگزین و هم بیگانه هستند. نخستین رمان سلیمانی با عنوان «در باغ غول» سال پیش برنده جایزه مامونیا شد. این رمان با الهام از زندگی دومینیک استراس-کان چهره مشهور فرانسه نوشته شده بود.
یاسمینا رضا، دیگر نویسندهای که جایزه «رنودو» را برای نوشتن رمان «بابل» کسب کرده است، اعتقاد دارد، زادگاه خانوادهاش ریشه نوشتههای او را شکل میدهند. او دختر پدری ایرانی روس و مادری یهودی مجار است. او که سال ۱۹۵۹ در پاریس به دنیا آمده، پیش از این برنده جایزه تونی آمریکا شده و جایزه لارنس اولیویه بریتانیا و سزار فرانسه را برای اقتباس از نمایش برادوی خودش با عنوان «خدای کشتار» دریافت کرده است. او که بیشتر برای نگارش دو نمایشنامه «خدای کشتار» و «هنر» شهرت دارد، برای کسب این جایزه «آدلاید دو کلرمون ـ تونره» (آخرین نفر ما)، «رژی ژافرت» (آدمخوارها)، «سیمون لیبراتی» (دختران کالیفرنیا) و «لیلا سلیمانی» (ترانه شیرین) را پشت سر گذاشت. رضا از معروفترین نویسندگان فرانسوی است که تاکنون جوایز «انگلو ساکسون»، «تونی» و «لارنس اولیویر» را کسب کرده است. به گفته تینوش نظمجو، از ناشران ایرانی در فرانسه، نمیدانم میتوان این ادبیات را به زن و مرد دستهبندی کرد یا نه اما چیزی که میتوانم بگویم این است که حتی در نویسندگان ایرانی که به زبان فرانسه مینویسند و مشهور شدهاند، ۹۰ درصدشان زن هستند و خیلی کم نویسنده مرد ایرانی داریم که در فرانسه یا خارج از کشور به زبان فرانسوی بنویسد و پیش فرانسویها معروف باشند و این نکته جالبی است. او به «ابتکار» میگوید: شاید این حساسیت یا نگاه زنانهای که وجود دارد همانطور که میگویید برای مخاطب فرانسوی جالبتر است. یا شاید بتوان گفت زنها جرات بیشتری برای بیان آنچه درونشان نهفته است، دارند، همین مساله باعث شده تا بتوانند متنشان را به صورت عریان و خالص در زبانی دیگر که در اینجا زبان فرانسوی است، بدون سانسور منتشر و خود را بیان کنند.
شاید این باشد شاید هم واقعا جرات زنها به هر دلیلی که میتواند دلیلی اجتماعی یا هویتی داشته باشد خیلی بیشتر بوده و خودشان را بیشتر از مردها بیان کردهاند. با این حال به نظر میرسد بیتوجهی به قابلیتهای نویسندگان مقیم در ایران در سالهای اخیر نیز محدود به تفاوتهای جنسیتی نیست و بخش قابل توجهی از نویسندگان فارسیزبان مورد بیمهری و کمتوجهی واقع شدهاند. توجه به ادبیات نویسندگان فارسیزبان که تابعیت دیگری دارند، اما معمولا با دشواریهای خاصی در انتشار آن در ایران روبهرو هستند به توجه ویژهای نیاز دارد. زمانی که بحث درباره ترجمه آثار فارسی به دیگر زبانهاست، همواره نامهای ثابت را میشنویم که با سیاستگذاری صحیح میتوان با نگاهی فراتر از تنها نویسندگانی با تابعیت ایرانی، جهان را با ادبیات دیگری جز کلاسیکها و صرفا نویسندگان ایرانیتبار آشنا کرد.
1 Comment
ترانه
عجب!… خیلی ممنونم از زحماتتون و مطالبی که میگذارید. اول تشکر کنم بعد انتقاد. :)) یاسمینا رضا فرانسویه. الان این ویکیپدیاش: “پدرش ژان رضا نیمه ایرانی، نیمه روس و نوازنده غیرحرفهای پیانو و مادرش اهل مجارستان (بوداپست) و نوازنده ویلن بود. پدر و مادرش هر دو یهودیالاصل (پدرش ایرانی-روس و مادرش مجارستانی) بودند. یاسمینا در مدرسه «سنت کلود»، دانشگاه «نانتر» و «اکول ژاک لوکوک» تحصیل کرد.” پدرش! نیمه ایرانیه. “پدربزرگش” ایرانیه. اصالت ایرانی داره. چطور نویسنده ایرانی-فرانسوی به حساب مییاد؟ بازم ازتون متشکرم.