این مقاله را به اشتراک بگذارید
کتاب‌گردی و صف‌های عجیب مردم
میلاد بهشتی*
یادم می‌آید دفعه پیش که برای عکاسی از توران میرهادی به شورای کتاب کودک رفته بودم، روی یکی از برگه‌هایی که به دیوار چسبانده بودند، نوشته بود: «بهشت جایی شبیه به کتابخانه است» و من از آن روز تا به حال همیشه بهشت را جایی شبیه کتابخانه تصور کرده‌ام. پنجشنبه صبح که دوباره به آنجا رفتم، دلم گرفت از اینکه نه اثری از توران میرهادی بود و نه حتی آن نوشته، اما ساعت‌های بعد از آن و دیدن شوروحال غیرمعمول فضای کتاب‌فروشی‌ها، بیست‌وهفتم آبان‌ماه ٩۵ را به روزی خاطره‌انگیز تبدیل کرد. کمپینی با عنوان #من_هم_می_آیم توانسته بود به بهانه هفته کتاب و با عنوان روز کتاب‌گردی، مردم بسیار مقاوم ایران در برابر کتاب خواندن را در هوای بسیار آلوده شهرها پای صندوق‌های مغازه‌های کتاب‌فروشی بکشاند. احمد مسجدجامعی که در به‌وجودآمدن نمایشگاه کتاب، نمایشگاه قرآن و تأسیس خیلی از خبرگزاری‌ها، سازمان‌های فرهنگی و… سهم بسزایی داشته، این روزها به دلیل فعالیت‌هایش در شورای شهر و تهران‌گردی‌هایش لقب دوست خوب تهران را به خود اختصاص داده است. وزیر ارشاد دولت اصلاحات با ابتکار روز کتاب‌گردی توانست حال‌وهوای کتاب‌فروشی‌ها را در هوای آلوده این روزها زیرورو کند و این طرح آن‌قدر خوب بود که وزرای پیشین و فعلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم مجبور به تبعیت از آن شدند و اگر عکاسان خبری کمی خوش‌شانس بودند می‌توانستند از برخورد اتفاقی علی جنتی و سیدرضا صالحی‌امیری در یکی از کتاب‌فروشی‌های خیابان کریمخان که می‌توانست حتی از تقابل بارسلونا و رئال‌مادرید در ال‌کلاسیکو هم جذاب‌تر باشد، عکسی تاریخی بگیرند. روز کتاب‌گردی گرچه برای کتاب‌فروشی استثنایی کنار سردر قدیمی قورخانه در نزدیکی پارک شهر و کتاب‌فروشی قدیمی اسلامیه در هیاهوی بازار یک روز معمولی بود، اما کتاب‌فروشی‌های خیابان انقلاب و کریمخان شلوغ‌ترین روز سال را پشت‌سر گذاشتند. در شهرکتاب‌ها و خیلی جاهای دیگر جای سوزن‌انداختن نبود و صف‌های دراز برای خریدن کتاب‌هایی که همیشه توی قفسه‌ها خاک می‌خورند، عجیب‌ترین اتفاق آخرین پنجشنبه آبان‌ماه ٩۵ بود.
کتاب‌فروشی‌های محبوب حوالی خیابان کریمخان مثل چشمه، ثالث، بتهوون و… هم در حال انفجار بودند و رویارویی میهمان‌های ویژه در مسیر بین کتاب‌فروشی‌ها هم جالب بود.
گرچه بعضی‌ها در پاسخ به دعوت کمپین #من_هم_می_آیم به شوخی یا جدی گفتند: «هوا آلوده است؛ من اصلا نمی‌آیم» و شاید هم با این میزان آلودگی حق داشتند و خیلی از کودکان به همین دلیل از حضور در کتاب‌فروشی‌ها محروم شدند، ولی ایده کتاب‌گردی، یک روز خاطره‌انگیز را برای دوستداران کتاب رقم زد و چون احتمال برآورده‌شدن آرزوهای بزرگ هم هست، آرزو می‌کنم این روز خوب نه‌تنها در سال‌های آینده در ایران برگزار شود، بلکه به حرکتی جهانی تبدیل شود و تمام مردم دنیا در این روز به کتاب‌فروشی‌ها بروند تا کتاب‌ها از تنهایی دربیایند.
*عکاس خبری
شرق