این مقاله را به اشتراک بگذارید
اعلام منتخبان جایزه شاملو خانه شاملو موزه میشود
احمد شاملو در آستانه
شیما بهرهمند
نودویکسالگی احمد شاملو را در غیاب «شاعر» به جشن نشستهایم. سالیانی است که در زادروز و سالمرگِ شاملو مینویسیم، اما «نه بهرسم یادبود، که به آیینِ یادآوری.» به تذکارِ ایده شاعری که باور داشت «شعر محصول لزوم و اقتضا است. اقتضاى وارستگى، نه اقتضاى وابستگى. اقتضاى ایثارى نه اقتضاى بیعارى.» تنها چند ماه پیش در شانزدهمین سالمرگِ شاعر، یاران و دوستدارانش بر سر مزارش به سوگ نشستند تا درست مانند روزِ خاکسپاری شاعرِ معاصر ما، با شعرخوانی و یادآوری اندیشههای شاملو «جشنواره شعر» برپا کنند، که البته با ممانعتهایی مواجه شد و مراسم ناتمام ماند. اینک چهار ماه از آن روز، دوم مرداد همین امسال، میگذرد. جمعی از اهالی شعر و ادبیات بهمناسبت زادروز او گرد آمدند تا همزمان با برگزاری دومین دوره جایزه شعر شاملو، تولد او را نیز جشن بگیرند. اینبار همهچیز به دیدوبازدیدهای اهالی ادبیات و نهادهای مستقل ادبی بر سر مزار شاعر یا نویسنده یا چند خط نوشتن از جایگاه او ختم نشد، صحبت از راهی بود که شاملو با تأسیس بنیادی به نام خود آغاز کرد و اخلافِ او بنا دارند آن را در حدِ مقدورات زمانه و بضاعت شعرِ امروز ادامه دهند. جایزه شعر شاملو دومین دوره خود را در میان جمع کوچکی ازجمله آیدا شاملو، حافظ موسوی که دبیر این جایزه است و چند تن دیگر از داوران جایزه و در مؤسسهای خصوصی برگزار و منتخبان خود را اعلام کرد و برپایی مراسمی بزرگتر با جمعِ بیشتری از اهالی ادبیات و فرهنگ، درخورِ قدر شاعر ملی معاصر ما، ماند برای وقتی دیگر، که مجوزهای لازم داده شوند و سالن اجتماعاتی پیدا شود. در این فاصله چهارماهواندی از مراسم سالمرگ شاملو، در وزارت فرهنگ و ارشاد که دستکم روی کاغذ و براساس مقررات موجود و مرئی، مسئول فرهنگ و مناسبات آن است، وزیری رفته و وزیر دیگری بر صدارت نشسته است. وزیر جدید، تاکنون جز کلیاتی در باب فرهنگ مکتوب نکرده است، اما حکم او مصادف شد با دورهمیهای فرهنگی و تبلیغاتی مانند مراسم کتابگردی در روز و هفته کتاب، یا نشستن پای درددل اهل نشر و ناشران در کتابفروشیها و محلهایی جز وزارت متبوع او. تا اینجای کار این مواجهات با فرهنگ نشان میدهد که وزیر وقت، معتقد به ارتباط نزدیکتر با اهل فرهنگ است و از مراسمها، بزرگداشتها و نکوداشتهایی از این دست استقبال میکند. از این است شاید، که اهل فرهنگ چشمبهراهِ برپایی بزرگداشتی برای یکی از شاعران بزرگ ملی خود، احمد شاملو هستند. هرچند تولد تنها بهانهای است برای گفتن از حقیقتی که شاملو همواره بر آن پای میفشرد و در هر دوره از زندگی پرفرازونشیبِ فکری و شعری خود از آن دست نشُست. و آن حقیقت که ضرورت هر کارِ فکری چون نوشتن و شاعری است چیزی نیست جز اصلِ آزادی بیان. احمد شاملو در این راه به «مطبوعات» نیز امید بسیار داشت. جدا از آنکه خود روزنامهنگارِ مهم و مؤثر دورانش بود و ژورنالیسم ادبی را با مطبوعاتی چون کتاب جمعه و کتاب هفته و دیگر کتابها یکسره تغییر داد، او برای گفتن و نوشتن از ممیزی از هر نوعِ آن و دفاع از آزادی بیان، سخت به مطبوعات مستقل باور داشت و خطاب به روزنامهها و روزنامهنگاران از ملاحظات بدون مبنایی سخن گفت که نشانِ تازه تفریق بودند. فرهنگ و اهالی آن در نظر شاملو با هر تغییر شیوه و کردار مستقر، بهگونهای دیگر دستخوش تغییرات میشوند. شاملو در مقاله خود به شرایط اختناقِ سالهای پنجاه اشاره میکرد و شکستن جمود فکر و انجماد فضا را کارِ وجدانهای آگاه و توده آگاهییافته میدانست و البته شاعران و نویسندگانی که درد مردم داشتند.
شرق
1 Comment
شاهین غمگسار
کاریست شدنی و لازم برای اهل بست به هیچ نشسته ادبیات امروز ایران، تا نام شاملو بیش و بیشتر بر زبان ها لق لقه کند. اگر کینه های بی حسابشان به احمد بگذارد…