این مقاله را به اشتراک بگذارید
الیاس کانتی؛ نویسنده، نظارهگر، پژوهنده
علی عبداللهی*
پارسال در همین روزها در کنفرانس الیاس کانتی در زادگاهش روسه (روسچوک) در بلغارستان، شرکت داشتم با نوشتهای به زبان آلمانی با عنوان «الیاس کانتی در ایران». روسه شهر کوچکی است که کانتی سالهای کودکی خود را در آن گذراند؛ شهرکی در مرز رومانی بلغارستان بر کنار رود دانوب که زمانی محل دیدار زبانها و فرهنگهای مختلف بوده، ولی اکنون کمرونق و سوتوکور است. کنفراس به سه زبان انگلیسی، آلمانی و بلغاری برگزار شد و سخنرانیها عمدتا به دو زبان انگلیسی و آلمانی بود. هر سخنران به وجوهی از کار نویسنده پرداخته بود. از بررسی دیدگاههای نویسنده در «توده و قدرت» و تحلیل بزههای رایج در هندوستان با توجه به نظریات مطرح در این کتاب بگیر، تا سیر ترجمههای وی به زبانهای دیگر و نمونههای تمرین شخصیتسازی و نویسندگی به سبک «شاهدگوشی» برای زبانآموزان و علاقهمندان به داستاننویسی.کانتی نویسنده بلغاری چندفرهنگه و چندزبانهای بود که به آلمانی مینوشت و همچنانکه در زادگاه خود اکنون کسی نمیتواند آثارش را به زبان اصلی بخواند، در آلمان هم هرگز نویسندهای آلمانی تلقی نمیشود. شاید بشود وطنش را زبان آلمانی دانست و لاغیر. او در دل سنتها و زبانهای مختلف زندگی کرده بود و در نوشتن همواره نگاهی سبکپردازانه، پیشرو، پژوهشی و جهاننگر داشت و صرفا نمیتوان نوشتههایش را در تداوم سنت مالوف داستاننویسی زبان آلمانی دانست. این نویسنده یهودی بلغاریتبار، نوشتن را گونهای پژوهیدن در دل سنتهای مختلف کلامی میداند و در هر کتابش معنایی یگانه از نوشتن ارائه میدهد؛ معنایی که لزوما ممکن است در تمام آثارش، مابهازا و تجسمی واحد نداشته باشد. او در «کیفر آتش» (کورچشمی) به زندگی روشنفکرانه «کینِ» چینشناس، در میان کتابها و مفاهیم مجرد میپردازد و ما را در مقابل این پرسش قرار میدهد که نسبت انسان-روشنفکر، با امر متعالی-ذهنی و امر عینی- زنده بیرونی چگونه است. در «توده و قدرت» رابطه عشق و نفرت میان توده و قدرت حاکمه را با زیرکی تحلیل میکند و به جزئیات حیرتانگیز این رابطه میپردازد؛ در «زبان نجاتیافته» میکوشد خاطرات کودکی خود را چنان دقیق و مشاهدهگرانه بیان کند که در کنار یادآوری دقیق خاطرات خود، از «من منحصر» بگریزد و به واکاوی روانِ کودک-انسان به مثابه امری همگانی در آینه مناسبات رایج زمانه بپردازد. همچنانکه در کتابچه «شاهد گوشی» در رویکردی نو و متفاوت، میکوشد سنتهای ادبی- بیانی دوران باستان را، از تئوفراست گیاهشناس و برسازنده طبایع انسانی-گیاهی در یونان باستان، تا طبایعپردازان سدههای هجدهم و نوزدهم و تا زمانه ما پی گیرد و در آخر نشان دهد که چطور میتوان از تلفیق سنتهای گوناگون یکسر غیرادبی، و در این مورد ردهشناسانه، در تلفیقی ناب، بهنوعی از داستانسرایی دست یافت که در آن هم شیوهها و نگرههای آن سنت وجود داشته باشد و هم بایستههای روایتگری امروز در آن موبهمو اجرا شده باشد، اما نه به تمامی آن باشد و نه این. به سخن دیگر، کانتی در این کتاب کوچک، برسازنده سنتی است نو در دل ادبیات امروز، که از سنتهای پارهنویسی، گزینگویهپردازی و تمهیدات افسانه و اسطوره و ادبیات تعلیمی، بهخوبی بهره میبرد، ولی در نهان در پی برساختن ردههایی تازه از شخصیتهای امروزی هم هست، بیجهت نیست که عنوان فرعی کتابش را «پنجاه شخصیت» میگذارد، نه پنجاه داستانک یا حکایت یا افسانه و… او بهخوبی روند شکلگیری متون کوتاه و آفریدن شخصیتهای ناب را از دل خود زبان به ما نشان میدهد و سرانجام با استفاده بدیع از خصلت ترکیبسازی در زبان آلمانی (که از قضا در این وجه به زبان فارسی تا حد زیادی نزدیک است) رفتار یکسر تازه با زبان را به ما میآموزد: گذار از نفس زبان به روایت و به ساختن شخصیتهایی بدیع از آدمهای زمانه و لاجرم طبقهبندی شخصیتهایی مختلف که در هر کدام از ما یک یا چند فقره از آن میزید. نکته برجسته در این رویکرد، دستیابی نویسنده به گونهای تعادل طلایی میان روایتگری، زبانورزی و ابداع زبانی، آموزشگری و تخیل ناب، طنز و گروتسک و سرانجام آفرینش متنی تازه در آمیزش تمام اینهاست، و سرآخر آفرینش متنی که نه میتوان تعریفی دقیق از آن به دست داد و همانند گفتارهای رایج منتقدان به یکی از ژانرهای ادبی وصلش کرد و با خیال راحت از آن رد شد و نه میتوان همانندگیاش با سایر ژانرها را انکار کرد. متنی گریزپا و فرَار رهاورد رفتاری بازیگوشانه با زبان در عنوان متن-شخصیتها، و مفاهیم در دل متنها، با چنان قدرت جادویی که مربیان کلاسهای داستاننویسی و حتی مدارس معمولی را وامیدارد از آن برای آموزش شخصیتسازی از دل زبان بهره ببرند و با بهرهبردن از گروتسک یا طنز نهفته در آن، سویههای دیگری از نگرش به آدمها را به هنرآموزان نشان بدهند.کانتی را نمیتوان نویسندهای تکسبکی یا تکموضوعی دانست. جهان او، سخت گسترده و رنگینکمانی است؛ جهانی برآمده از دل انبوه زبانها و فرهنگها و سنتهای شفاهی و مکتوب، و نیز از دل تجربههای حیرتانگیز زیستهای که او در مقام کودکی با ریشههای یهودی-کولی-اسپانیایی بربالیده در دل سنت بلغاری-عثمانی همواره با خود داشت، در نوجوانی آماج گرفت و گیرهای دوران تحصیل در وین و آلمان شد، و در جوانی هنگام آوارگی در انگلیس غربت از نوع دیگری را تجربه کرد، و در سالهای آخر عمر در زوریخ آرام گرفت، اما مدام مشغول تحلیل دقیق رویدادهای اوایل قرن بیستم و جنگ جهانی، ظهور کمونیسم و شکلگیری جهان دوقطبی و جنگ سرد و رشد سرمایهداری بود. این دوران شاید پرثمرترین دورانش بود که جایزه نوبل ادبی را برایش به ارمغان آورد. او افزون بر اینها، در فرهنگ شرق نیز غور کرده بود و از سنت کنفوسیوسی و خرد چینی نیز بسی نکتهها آموخته بود، چنان که هنوز تحلیل وی از «گفتوگوها»ی کنفوسیوس در زبان آلمانی کمنظیر است.کانتی نویسندهای است جهانی، دارای هویت چندپاره که نگاهی آوانگارد و تجربی به ادبیات دارد، نگاهی نه از آن دست که از فرط غرابت نتوان به حاصل آن همدلی کرد، ولی نباید از این نکته هم غافل شد که کشف دنیای او نیاز به تعمق و غور و حوصله به خرجدادن بسیار دارد. از اینرو وی نویسنده همگان بهخصوص خوانندگان سادهپسند نیست، درعینحال در همین دیرآشنایی، نویسندهای سخت جذاب و سحرانگیز که با واژهسازیهای خود به زبان آلمانی غنایی خاص بخشیده، تعریف داستان را بسط داده و بسیاری از مفاهیم را از نو برای همگان تعریف کرده است.
* مترجم ادبیات آلمانی
آرمان