این مقاله را به اشتراک بگذارید
سعید نفیسی؛ وسعت غبطه برانگیز دانایی
سعید نفیسی مردی بسیار پر کار و خلاق که انسان را از این همه تنوع و چیره دستی شگفت زده می کند و مصداق این سخن است که صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را که دگرباره مادر گیتی فرزندی چون او بزاید و بپروراند.
با این که ۴۹ سال از مرگ سعید نفیسی می گذرد اما به بهانه کتاب و کتابخوانی بی مناسبت نیست که از مردی یاد شود که خود مانند یک کتاب زندگی کرد و بد نیست بدانیم کتاب، موجودی جدای نویسنده نیست و حتی اگر به تئوری مرگ مولف باور داشته باشیم و اثر را از خالق اثر جدا بدانیم اما باز هم در کار کتاب باید از نویسنده کتاب هم یاد شود و نمی توان تا صحبت از کتاب می شود تنها بر چند نام مانند جلال آل احمد توقف کنیم و سراغ دیگران نرویم.
از این رو حال که مناسبت کتاب و کتابخوانی را پشت سر گذاشته ایم یاد سعید نفیسی را زنده نگاه می داریم. هم او که گویا اول بار به رضا شاه توصیه کرد نام «ایران» را رسمی کندو در مکاتبات رسمی هم از واژه «ایران» استفاده شود چرا که بیم داشت «پرشیا» یا «پارس» این ذهنیت را ایجاد کند که دیگر اقوام جدایند.
البته پیش از رضاشاه نیز پادشاهان قاجار خود را پادشاه «ممالک محروسه ایران» می دانستند و چنین امضا می کردند اما اصطلاح «ممالک محروسه» بیشتر رواج داشت تا خود ایران و در مکاتبات رسمی و در نشریات خارجی پرشیا یا پارس را ترجیح می دادند و با پیشنهاد و پیگیری نفیسی بود که ایران با وجود قدمت ۱۰۰۰ ساله و اشاره به آن در شاهنامه فردوسی رسمیت انحصاری یافت.
درباره ادبیات معاصر ایران نیز گفته می شود که بیش از هر جای دیگر برگرفته از ادبیات روس است و سعید نفیسی که ایرانیان را با ادبیات روس و برخی دیگر از کشورهای اروپایی آشنا کرد.
او را می توان بنیانگذار نشر دانشگاهی در ایران نیز دانست. نخستین استاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران، مسلط به زبان های یونانی، لاتین، فرانسه، روسی، اردو، پشتو، عربی و فارسی و بنیانگذار شیوه داستان نویسی که در خرداد ماه ۱۲۷۴ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. در پانزده سالگی برای ادامه تحصیل راهی شهر نوشاتل سوئیس و سپس دانشگاه پاریس شد و در سال ۱۲۹۷ پس از اتمام تحصیلات به ایران بازگشت و ضمن تدریس در مدارسی همچون دارالفنون و مشغولیت در وزارت فوائد عامه به گروه نویسندگان مجله دانشکده پیوست و با ملک الشعرای بهار همکار شد.
نفیسی مردی پرکار و خلاق بود چندان که دکتر صادق رضازاده شفق درباره او می نویسد: «در هر صورت این گونه ثمربخشی حیرت آور از نفیسی عجیب نیست و در این کار هیچ یک از نویسندگان و مولفان زمان ما به پایه او نمی رسد و باید او را از حیث تعداد آثار با امثال یاقوت حموی یا ابوعلی سینا یا غزالی و از متأخرین با مؤلف ناسخ التواریخ مقایسه کرد.»
تسلط او به زبان های مختلف و همچنین تعدد آثار در رشته های متنوع ادبیات و تاریخ چنان است که بسیاری او را معمار نثر جدید معاصر ایران نامیده اند. شاخصه برجسته او اما ایران دوستی بود تا جایی که احیا و بنیان گذاری شیوه داستان نویسی تاریخ وی که در آنها روح وطن پرستی و سلحشوری و قهرمانی را تقویت کرده، بیشترین تاثیر را روی جوانان ایران زمین در حب به وطن و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور داشته است. دکتر عبدالحسین زرین کوب نیز نفیسی را شخصیتی چند بُعدی، مورخ، محقق، ادیب، منتقد، نویسنده، مترجم، زبان شناس، روزنامه نگار معرفی می کند.
آثار نفیسی در رشته هایی مثل تاریخ، تحقیق، شعر و فرهنگ نویسی بی نظیر بود. وی دیوان شعرا و متن های ادبی فراوانی را تصحیح کرده و بر آنها مقدمه و تعلیقات نوشته است که دیوان «ابن یمین فریومدی»، دیوان «عطار نیشابوری»، «کلیات عراقی»، دیوان «نوری ابیوردی»، دیوان «قاسم انوار» و دیوان «اوحدی مراغه ای» از جمله این آثار است.
یگانه منبع درآمد او همانا از تدریس در دانشگاه بود چرا که تحقیق و پژوهش و چاپ کتاب های تاریخی و ادبی درآمد چندانی را برای او رقم نمی زد و تنها عشق بود که نفیسی را وادار به فعالیت می کرد. به همین دلیل هم پس از بازنشستگی، زمان کوتاهی را در تهران به سر برد و سپس با دل کندن از بزرگ ترین دارایی خود که کتابخانه شخصی اش بود و با حراج کتاب هایش، اندک سرمایه ای جمع کرده و راهی پاریس شد تا با حقوق بازنشستگی و روی آوردن به زندگی دانشجویی، تحقیق روی کتاب های خطی و تاریخ ایرانی موجود در کتابخانه ملی فرانسه را آغاز کند.
در یادنامه سعید نفیسی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران در سال ۵۱ خورشیدی چاپ شده آمده است که ۱۶۰ اثر به خط او موجود است که چاپ نشده و نشان می دهد نفیسی بیش از آنچه تصور می شود پ ر کار بوده است.
زندگی در پاریس، دوری از وطن، دوستان و به ویژه مجموعه کتاب هایش برای استاد نفیسی گران و سخت بود. همسرش «پریمرز نفیسی» گفته بود: «نفیسی واقعا عاشق کتاب بود. او مصرف مفید و به جای پول را فقط در خریدن کتاب می دانست؛ تا جایی که هزینه ضروری ترین احتیاجات شخصی خود را در راه خرید کتاب صرف می کرد.»
استاد اما از بیماری آسم و قلنج رنج می برد و در ۷۵ سالگی هنگامی که برای شرکت در نخستین کنگره ایران شناسان به ایران آمده بود و در آبان ۱۳۴۵ در تهران درگذشت و او را در تهران در کنار قبر پدرش و در آرامگاه «سر قبر آقا» پایین تر از چهارراه سیروس و مولوی دفن کردند.
او که مسافرت های متعددی به شوروی داشت طی چهل سال آخر زندگی اکثر آثار روسی درباره ایران را گردآوری کرد. همچنین آثاری همچون ترجمه «آدام متیسکیه ویچ»، «ایلیاد، اثر همر»، «پل و ویرژینی، اثر برناردن دوسن پیر»، «آرزوهای بر باد رفته، اثر انوره دو بالزاک»، «ادیسه، اثر همر» و نیز نگارش کتاب هایی از جمله «آخرین یادگار نادرشاه – نمایشنامه – 1306»، «فرنگیس ۱۳۱۰»، «ستارگان سیاه – مجموعه داستان – 1317»، «ماه نخشب – مجموعه داستان – 1328»، «آتش های نهفته – یا حساب ها در نیامد – 1320»، «نیمه راه بهشت – داستان – 1332» و «گلچینی از دیوان سعید نفسی، ۱۳۳۳» برخی از آثار سعید نفیسی را تشکیل می دهند.
هفته نامه امید جوان