این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
از بنان و هدایت تا دیگران
فرشید قربانپور*
تاریخهای شفاهی معمولا خاطرات آدمهایی است که تاریخ را ساختهاند. از سیاستمدار تا هنرمند، از ورزشکار تا دیکتاتور سابق، نکته جالب همه تاریخهای شفاهی، جدای مستندبودن و جذابیتی که این استناد در آنها ایجاد میکند، این است که ما بخشهایی از آن را میدانیم. مثلا وقتی سیاستمداری درباره خاطراتش در فلان انتخابات حرف میزند ما بخشی از آن را میدانیم. یا وقتی هنرمندی درباره یک اثر هنری میگوید. این استناد، تاریخهای شفاهی یا خاطرات اشخاص مشهور را جذاب و دوستداشتنی میکند.
کتاب «خاطراتی از هنرمندان» که دستنوشتههای مرحوم پرویز خطیبی هنرمند و شاعر معاصر است شاید از همان ابتدای کار، در مواجهه با ایرادهای ویرایشی و فصلبندیهای ابتدایی، ذوقتان کور شود، اما جادوی خاصی که در کتاب وجود دارد تازه از چند صفحه اول به بعد شروع میشود و تا پایان کتاب همراهتان خواهد بود. لذت خواندن خاطراتی از بزرگان موسیقی و شعر و رادیو، فیلم و هنر آوانگارد و نویسندههای خاص، کمکم کتاب را تبدیل میکند به یک سفر تاریخی به زمانی که آفتاب ادبیات و هنر بسیار درخشان بود. از آغاز کار هنرمندانی مثل فرهاد مهراد و فریدون فروغی و… گرفته تا تاریخچه تئاترهای مشهور تهران، سرنوشت کافههای ریز و درشت و خوانندههایی که در آنها مشغول بودند، خواننده را به کشف اتفاقاتی میبرد که بسیار جذاب و خواندنی است. تازه در این مرحله و با کشف این جذابیتها، بخشبندی بینظم کتاب به دلیل قراردادن خواننده در هیجان مداوم اینکه «این بخش درباره کدام آدم مشهور خواهد بود؟» به کمک کتاب آمده و متن ویرایشنشده و تقریبا عجولانه نویسنده حس مستندی هم به آن داده و اینها همه کتاب «خاطراتی از هنرمندان» را به مجموعهای منحصربهفرد تبدیل کرده است.
نکته قابل توجه و جالب دیگر نقطهنظرهای نویسنده است. با توجه به مقدمه دختر پرویز خطیبی که گردآوری کل خاطرات را به عهده داشته است، انتشار این خاطرات پس از مرگ مرحوم خطیبی نشان میدهد که نویسنده آنها نگاهی به نشر و چاپ آن در ایران نداشته و به همین مناسبت در نگارش خاطرات و گفتن نقطهنظرهایش درباره آدمها (که به دلیل روابط خاص پرویز خطیبی همه دوستان و آشنایانش از هنرمندان و نویسندگان مشهورند) هیچ چارچوب و ملاحظه و سفارشی نداشته و دچار خودسانسوری و رعایت موقعیت ساختگی نشده است. انفاقات را به ریزترین حالت ممکن و با جزئیات زیاد تعریف کرده است و در خلال خاطرات بههمپیوسته، شخصیت خیلی از بزرگان تئاتر و موسیقی و شعر و ادبیات و سینما برای خواننده روشن میشود. آنهم روشنشدنی نه از جنس روزنامهای و اتوکشیده، بلکه با جزئیاتی که در دنیای رفاقت خودش را نشان میدهد. مثلا میفهمیم وقتی رضا محجوبی مهمان کسی بود صاحب مجلس چه نگرانیهایی داشت یا وقتی صادق هدایت در کوچه کتک میخورد چه میکرد یا تئاتر تهران چگونه تشکیل شد.
در این کتاب «خاطراتی از هنرمندان» با بُعد جدیدی از شخصیتهای بسیار مشهور مانند غلامرضا بنان، مرتضی محجوبی، قمرالملوک وزیری، صادق هدایت و… آشنا میشویم و بسیار شخصیتهای جدید هم میشناسیم که در زمان خود بسیار درخشان بودند، اما اکنون سخنی از آنان نیست. به نظر میرسد در حوزه تاریخ شفاهی هنرمندان و شاعران و رادیو و… پس از ۱۳۲۰ اثری با مشخصات و جزئیات کتاب «خاطراتی از هنرمندان» کمپیدا و حتی نایاب است. گویی نگارنده این خاطرات شبهای طولانی نشسته باشد و برای خواننده خاطراتی از روزهای مهم تعریف کرده باشد. هیچ ترتیبی نداده و مانند یک صحبت حضوری، خالی از غلطها و تپقها هم نبوده، هر جا کسی یادش آمده ماجرایش را گفته و هر جا ماجرایی کسی را تعریف کرده نظر خودش را هم اضافه کرده است. جادویی که از آن صحبت شد اینجا و اینگونه به کتاب اضافه میشود. وقتی خواننده را همراه خودش میبرد به شبها و دورههایی که دیگر نیستند؛ آدمهایی که خواننده میشناسد، اما دیگر مُردهاند. فضاهایی که هستند، اما به شدت عوض شدهاند. خیابانهای تهران قدیم، محلههای قدیمی، فرهنگ قدیم تهران، اما نه اینبار مانند یک مقاله یا نوشته تاریخی، بلکه کاملا لمسشدنی از آدمی که خودش در این فضاها و شبها و محلهها بوده و خاطراتی دارد. برای دوستداران هنر و موسیقی و تئاتر و… این کتاب شکلی از سفر به زمان است. آن هم نه در قالب خیال! بلکه کاملا مستند و لمسشدنی.
آنچه مسلم است بهطور کلی ادبیات ایران در گونه خاطره و خاطره شفاهی بسیار فقیر و خالی است. طی یکی دو سال گذشته سوگهای زیادی داشتیم. محمدعلی سپانلو، ابوالحسن نجفی، سیمین بهبهانی، محمدرضا لطفی، مرتضی احمدی و… که هر کدام خاطراتی داشتند و در آن خاطرات چه جذابیتها و چه درسها بود. اما خاطرات این بزرگان مانند خودشان از میان ما رفت. به نظر میرسد زمان آن رسیده تا جریانی راهاندازی شود تا نویسندههای جوان که دستی و تخصصی در نوشتن و وقتی برای تحقیق دارند سراغ بزرگان هنر و موسیقی و ادبیات بروند و خاطرات شفاهی آنها را بازنویسی کنند. کاری که در غرب سالهاست رواج پیدا کرده و آثار تولیدشده مهم و پرفروش هم شدهاند. کتاب «خاطراتی از هنرمندان» بدون شک یکی از بهترین کتابهایی است که ارائه و معرفی شده است، هرچند به نظر میرسد اصلاح و ویرایش این کتاب و انتشار دوباره آن با نامی جدید و ارائهای بهتر، خدمت بزرگی به ادبیات ایران و بخشی از تاریخ فرهنگی ایران خواهد بود.
* منتقد و روزنامهنگار
‘