این مقاله را به اشتراک بگذارید
تهیهکننده «قاتل اهلی»: چارهای جز پیگیری قانونی در دادگاه ندارم
تهیهکننده فیلم «قاتل اهلی» با عذرخواهی از اهالی سینمای ایران گفت: برای تعیین وضعیت این فیلم چارهی دیگری جز پیگیری قانونی در دادگاه برایم باقی نمانده است.
منصور لشگری قوچانی در گفتوگویی با ایسنا، با اشاره به حاشیههای پیش آمده در نشست رسانهای فیلم «قاتل اهلی» در برج میلاد بیان کرد: تمام تلاشم را انجام دادم تا مشکل با گفتوگو و تعامل حل شود اما فضا و جو جلسه به گونهای شد که تحت فشار روانی استاد بودن آقای کیمیایی قرار بگیرم در حالی که معتقد بودم این مسئله با مذاکره قابل حل است.
وی ادعا کرد:از همان تاریخ هشتم آبانماه که پولاد کیمیایی اعلام کرد «قاتل اهلی» ناقص است، بیش از پنج نامه برای پیگیری به شورای داوری خانه سینما فرستادهام و حتی به دنبال این بودم در جلساتی خصوصی با کارگردان، مسائل را مطرح کنیم اما ایشان هیچگاه به حضور در این جلسات تن نداد. در واقع هر روز به ایشان زنگ زدیم اما اعتنایی نکرد.
لشکری قوچانی با بیان اینکه طبق روال اگر مسئله از طریق شورای داوری خانه سینما حل نشود باید به دادگاه مراجعه کرد، در پاسخ به اینکه نتیجه پیگیری در خانه سینما و حکمیتی که قرار بود برگزار شود، چه شده است؟ گفت: اصلا جلسهای برای حکمیت برگزار نشده است چون آقای کیمیایی قبول نکرد که در آن حضور داشته باشد و طبق قانون اگر یکی از طرفین حکمیت را قبول نداشته باشد، باید موضوع در دادگاه هنرو رسانه پیگیری شود. پس از آن میتوان موضوع را به دیوان عدالت اداری سپرد.
وی گفت: من در مرحله اول که در حین کار متوجه شدم فیلمنامه در حال تغییر است از آقای کیمیایی خواستم این مسئله برطرف شود. پس از آن از طریق آقای جواد طوسی، مجید رضابالا و سیروس الوند که با آقای کیمیایی رفاقت دارند پیگیر شدم تا ماجرا حل شود اما اتفاقی نیفتاد. مرحله بعد حکمیت خانه سینما بود که آنجا هم به نتیجه نرسیدیم و من الان با عذرخواهی از اهالی سینما باید بگویم که برای رسیدن به حق و حقوقم مجبورم به قانون مراجعه کنم.
قوچانی در پایان تأکید کرد: آرزو دارم آقای کیمیایی حکمیت خانه سینما را بپذیرد، هر چند از نتیجه آن علم غیب ندارم و شاید حتی به ضرر من باشد اما حرفم این است که ماجرا براساس قانون پیگیری شود.
در حالی «قاتل اهلی» از پیش از آغاز جشنواره تا کنون یکی از فیلمهای پرحاشیهی فجر است که تهیهکننده و کارگردان همچنان بر سر نسخهی نهایی فیلم اختلاف دارند و در جشنواره نسخه مورد تایید کارگردان به نمایش درآمد.
دفاع بهمن فرمانآرا از مسعود کیمیایی
شاگردان طلبکار
بهمن فرمانآرا، کارگردان پیشکسوت تاکنون در بزنگاهها سکوت نکرده، و هرجا نیاز بوده موضع خود را ابراز کرده است. اینبار نیز در برابر حاشیهها پیرامونِ فیلم «قاتل اهلی» ساخته مسعود کیمیایی که این روزها در جشنواره فجر روی پرده سینماهاست، واکنش نشان داده و از حقِ مؤلف به اثرش گفته است که چندی است در سایه مانده. فرمانآرا همچنین از اتفاقی زیرپوستی در فضای هنر پرده برمیدارد که از خلال همین جدلها و جنجالها میتوان رَد آن را گرفت. آنچه فرمانآرا را به واکنش واداشت در بدو امر بیتردید بحثهایی بود که تهیهکننده «قاتل اهلی»، منصور لشکریقوچانی در روزهای پُرهیاهوی جشنواره فیلم به راه انداخت و نامهای که پرویز پرستویی خطاب به کارگردان این فیلم نوشت و بعد هم اتفاقاتی که در جلسه نقد و بررسی فیلم در کاخ جشنواره فجر افتاد. فرمانآرا در یادداشتی که آن را در اختیار «شرق» قرار داده، چنین نوشته است: روزگار بدی است. نه معلم پیش شاگرد حرمت دارد و نه پیشکسوت پیش تازهوارد. حواشی فیلم جدید مسعود کیمیایی که مرا بسیار آزردهخاطر کرد، از رسیدن ژانرِ تازهشاگردان طلبکار به عرصه سینما خبر میدهد. سخت میتوان باور کرد روزگاری را که تازهواردی در نقش تهیهکننده به کارگردانی باسابقه و صاحب سبک در سینما بیحرمتی کند، انگارنهانگار این مسعود کیمیایی همان کسی است که با «قیصر»ش موج نویی در سینمای ایران به راه انداخت و بعد هم فیلمهای پرآوازه دیگری همچون «گوزنها»، «داشآکل» و «سرب» را به سینما تقدیم کرد؛ اما این جنجالها خبر از اتفاق دیگری نیز میدهد که از پسِ پشت همه این ماجراها سر بر کرده و آن اتفاق این است که تعداد متوسطها زیاد شده است، همه میخواهند جلوی تو را بگیرند و مانعی بسازند در راهِ تو. از هر طرف که نگاه کنی چیزی به سمت تو پرتاب میشود، تهنیتی در کار نیست، هرچه هست قداره است. بدتر اینکه آنچه بناست تقدیرِ امروز ما را به دست بگیرد و هنر و هنرمند را دنبالِ خود بکشاند، نه «هنرِ» او که پول و پلهای است که در پستوهای تاریک بازارِ هنر دست به دست میشود و گاه میرسد دستِ کسانی که نورسیدهاند و از هنر و حتی اقتصاد هنر و حقِ مؤلف سر درنمیآورند و همین میشود که شد. پیشگویی خاصیتِ هنر است، چنان که «قاتل اهلی» مسعود کیمیایی، داستانِ دلالصفتانی را روایت میکند که بعدتر در واقعیت هم پیدا شدند. مسئله درست همینجاست. تقابل «هنر» و «بازار»، استحاله اقتصاد هنر به دلالی و واسطهگری و جابهجایی تخصص و تجربه با سرمایهداربودن، اینهاست که گریبانگیر هنر امروز ما، بهخصوص سینماست که شاید نسبت به دیگر هنرها بازار و گردش پولی بیشتر داشته باشد، وگرنه بدیهی است که هر اثر هنری تنها و تنها یک مؤلف دارد و حق مؤلف به اثر، حق کارگردان به فیلمش را نمیتوان چرتکه انداخت و حساب کرد. بهراستی چارچوب خلاقیت را چه کس یا کسانی میتوانند اندازه کنند، با چه متر و معیاری میتوان اثر خلاقه را سنجید. بااینهمه، ۴۵ سال دوستی با مسعود کیمیایی کافی است تا بدانم او از آن بیدها نیست که با نسیمِ یک نهال بلرزد. باقی هرچه هست هجومِ بیامان سرمایه و رانت است به هنر که باید در برابرش ایستاد. مسعود کیمیایی ایستاده است، ما نیز ایستادهایم.
شرق