این مقاله را به اشتراک بگذارید
دلواپس تلویزیون
حبیب الله معظمی.پژوهشگر و مدرس رسانه
نظارت بر امور جامعه یکی از رویکردها یا کارکردهای اصلی رسانهای مثل تلویزیون است. مفهوم نظارت در درون خود معنای پرهیز از جانبداری بهنفع یک طرف این امور و وارد مناقشه طرفین یا طرفهای یک امر جامعه به معنای طرفداری از یکی علیه دیگرینشدن را دارد. از آنجا که صداوسیما، رادیو و تلویزیونی است که از منابع عمومی و مالیات ملت تأمین بودجه میشود، (و هم مطابق با قانون اساسی جمهوری اسلامی) به این خاطر رسانهای ملی و متعلق به ملت است و باید باشد. به همین لحاظ حق است که نسبت به عملکرد این سازمان که محصول هزینه منابع ملی است، حساس بود و مهمتر اینکه امروزه وجود و لزوم وجود رادیو و تلویزیون ملی بهعنوان رسانهای برای حراست از هویت، اندیشه و جغرافیای ملی و نیز مقوم همبستگی و همدلی ملت، امری بدیهی و تردیدناپذیر است و در این راستاست که دقت در سلامت رفتار این رسانه معنا مییابد. در این میان اعتماد مخاطب و مردم به رسانه، بزرگترین و مهمترین منبع اعتباربخش برای آن رسانه قلمداد میشود و یکی از راههای تقویت این اعتماد و بهویژه یکی از ابزارهای قوامبخش آن، لزوم وجودداشتن رسانه و کارکرد صحیح آن است. چند روز اخیر مصادف با سیوپنجمین دوره جشنواره فیلم فجر، نقطهعطفی در تاریخ صداوسیما به ثبت رسید و تلویزیون اضافه بر حوزه سیاسی و روابط پرمسئلهاش با دولت و بیطرفی در این حوزه، برای نخستینبار با همین رفتار بیطرفانهاش، بهطور جدی وارد عرصه فرهنگ هم شد که قبلا به این صورت سابقه نداشته است. میداندار این حرکت تلویزیون، برنامه هفت شبکه سوم و مجری این حرکت؛ بهروز افخمی کارگردان شناختهشده سینماست که مدتی هم فعالیت سیاسی رسمی داشت و اکنون بهشدت در مظان حرکتهای میکروسیاسی در حوزه سینما با استفاده از مدیوم تلویزیون است. برنامه هفت و مجری آن از همان آغاز جشنواره امسال به تقابل و انتقاد و بعضا اتهام علیه نهتنها جشنواره بلکه هیئت داوران جشنواره، رئیس سازمان سینمایی و وزیر ارشاد و دولت برخاست و بهاینخاطر این ظن را سبب شد که سیما مانند حوزه سیاست که بارها تریبون دلواپسی بوده، این بار مأمن دلواپسان کوچاندهشده به حوزه فرهنگ شده است. روی سخن من با رئیس و مسئولان سازمان صداوسیما و تصمیمگیران بیرون آن است که برنامه «هفت» در ایام جشنواره سیوپنجم برخلاف معنای متداول و تعریفشده «نقد»، در موارد متعدد اقدام به نقد نمیکرد بلکه متوسل به «فرامتن» میشد. اینکه مجری هفت، داوران را دوتابعیتی و متأثر از منافقان بخواند، اینکه مجری هفت کارگردان برنده سیمرغ را درویش بخواند و بالاخره اینکه منتقد همیشه حاضر این برنامه، وزیر ارشاد را نفهم (نقدنفهم) بخواند با کدام اصول نقد به ماهو نقد یعنی نقدی که به خود متن و اثر هنری میپردازد، سازگار است. بدیهی است که به سیاستگذاریهای مدیریت سینما و جشنواره فیلم و اجرای آنها مانند هر امر اجرائی و زمینی انتقاد وارد است که همیشگی تمام ادوار جشنواره بوده و شاید این دوره هم بیشتر؛ اما قطعا تداوم برنامه هفت با این رویههای جنجالی و شخصیسازی نقد و ورود به فرامتن و امور فردی (نه حرفهای) هنرمندان به ضرر رسانه تلویزیون است که وجود آن نیاز ماست و جامعه هم بهشدت به سلامت رفتار و وجود آن در سایه کارکرد صحیح و بیطرفانه و بیغرضانه نیاز دارد تا مخاطب داخلی ملی بماند و به سوی رسانههای فرامرزی کوچانده نشود. رویه حاشیهسازی و جنجالآفرینی هفت قطعا به نفع سینمای ملی نیست که نیاز به همدلی دارد. بهخصوص در روزهایی که مدیریت جدید کاخ سفید ملت ما را با تهدیدهای رو به تزاید روبهرو میکند، افتراق و انشقاق صفوف ملت و قشر مؤثر فرهنگ و سینما مانند سم برای انسجام و یکپارچگی ملی است. بدترین رویکرد تلویزیون در جریان جشنواره سیوپنجم تلاش برای قطبیسازی تحت لوای نقد بود و هفت این رویه را در شب ٢٢ بهمن (بهعنوان نماد همبستگی و روز ملی و روز راهپیمایی عمومی) در حالی تداوم بخشید که نشان میدهد همچنان در بر یک پاشنه میچرخد و به این خاطر اگر صداوسیما در اندیشه تقویت اعتماد مخاطب و اهالی سینما و کمک به انسجام ملی است، باید این دلواپسی اهالی فرهنگ را پاسخ دهد و این رویه را به هر طریق از هفت دور کند.
شرق
1 Comment
فروشنده
انشای خوبی بود.
افخمی داوران را متاثر از منافقین ندانسته است.
نفهم به معنای همه چیز نفهم با نقد نفهم به معنای کسی که نقد نمی فهمد متفاوت است.
همانگونه که داوران ماجرای نیمروز را برنده اعلام نمودند فراستی و افخمی هم از ابتدا بر بهترین بودنش اذعان داشتند. وحدت از این بیشتر می خواهید بروید سوریه!