این مقاله را به اشتراک بگذارید
نشر فرهنگ معاصر که سالها تمرکز خود را روی انتشار کتابهای مرجع گذاشته بود در این چند سال اخیر به آرامی به سوی انتشار کتاب های دیگر نیز متمایل می شود، البته همانقدر جدی و همانقدر فاخر. «در جستوجوی معنای زندگی» عنوان جدیدترین کتاب خسرو ناقد در حوزه علوم انسانی است که نشر فرهنگ معاصر به تازگی آن را منتشر کرده است.
این کتاب مشتمل بر ١٠ گفتوگو با برخی از مهمترین متفکران قرن بیستم با گزینش و ترجمه خسرو ناقد است که از منابع و زمانهای مختلف گردآوری شده است. اکثر این متفکران آلمانی هستند و ترجمه کتاب نیز از زبان آلمانی صورت گرفته است. ناقد در مقدمه کتاب تأکید دارد که در نظرش هیچکدام از این متفکران تقدمی بر دیگری ندارد و بههمیندلیل فهرست کتاب براساس حروف الفبا تنظیم شده است. در همه گفتوگوها خواننده با اندیشههای این متفکران و مواضع سیاسی آنها آشنا میشود. نویسنده مدعی است در انتخاب گفتوگوها کوشیده خوانندگان را با آرا و افکار متفکرانی آشنا کند که نظرگاههای متفاوت و گاه حتی مخالف با هم دارند تا از این طریق بتوانند به شکل غیرمستقیم گفتوگویی میان آنها برقرار کنند. ازاینرو، هدف از جمعآوری کتاب حاضر را پیبردن به دیدگاههای «دیگری» عنوان میکند که نتیجهاش فهم جهان و درک معنای زندگی است. از جمله این متفکران میتوان به هانا آرنت، کارل پوپر، آرتور کوستلر، لشک کولاکوفسکی، گئورگ گادامر، هربرت مارکوزه، یورگن هابرماس، ماکس هورکهایمر، مارتین هایدگر و هانس یوناس اشاره داشت.
خسرو ناقد در مقدمه کتاب تأکید میکند که از ترجمه مصاحبههای سطحی و باب روز که در آنها بیشتر به مسائل زودگذر پرداخته میشود و به همین خاطر نیز بسیار زود کهنه میشوند، خودداری شده است. افزون بر این، در انتخاب گفتوگوها کوشش شده تا خوانندگان این کتاب به سوی اندیشه و دیدگاهی خاص کشانده نشوند، بلکه با آرا و افکار اندیشهورزانی با نظرگاههای متفاوت و گاه حتی مخالف با یکدیگر آشنا شوند و از این طریق، بهگونهای غیرمستقیم، گفتوگویی میان آنان برقرار شود.
در آغاز کتاب گفتوگویی با هانا آرنت به چاپ رسیده که عنوان «من فیلسوف نیستم» برای آن انتخاب شده است. گفتگویی نیز با هانس-گئورگ گادامر در این کتاب آمده است با عنوان «ما همه جستوجوگریم». از دیگر اندیشهورزانی که از آنان گفتوگویی در این کتاب منتشر شده، میتوان از هربرت مارکوزه، ماکس هورکهایمر، کارل پوپر، هانس یوناس، یورگن هابرماس و لِشِک کولاکوفسکی نام بُرد.
«من کمونیستِ بدی بودم» نیز عنوان گفتوگویی است با آرتور کوستلر نویسنده کتاب «ظلمت در نیمروز». طولانیترین و بحثانگیزترین متن کتاب گفتوگویی است با مارتین هَیدگر، فیلسوف آلمانی. او در این گفتوگو از چگونگی و چرایی همکاریاش با نازیها در در دوران تصدی ریاست دانشگاه فرایبورگ میگوید و از اندیشههای فلسفی خود. «فلسفه دیگر به پایان کار خود رسیده است» عنوانی است که مترجم کتاب برای این گفتوگو در نظر گرفته شده است.
خسرو ناقد هدف از تدوین و ترجمه گفتوگوهای گردآمده در کتاب «در جستوجوی معنای زندگی» را در پیشگفتار خود چنین بیان میکند: هدف از گفتوگو پی بُردن به دیدگاههای «دیگری» است. آمادگی برای حضور در گفتوگو و گوش سپردن به سخنان «دیگری»، تجربهای مشترک است که نتیجه آرمانی آن، فهم جهان و درک معنای زندگی است. آنان که به گفتوگو مینشینند، در جستوجوی معنای زندگی و در راه نزدیک شدن به آن چیزیاند که «حقیقت» نام گرفته است
او در ادامه مینویسند: ما همه جستوجوگریم، در جستوجوی معنای زندگی، و اندیشهورزان و فیلسوفان در تلاش برای پاسخ گفتن به چیستی معنای زندگی. اینک با سکوت خویش به گفتوگوی آنان گوش میسپاریم و با حضور فعال خود میکوشیم که این گفتوگوها را تا افقهای دوردست گسترش دهیم؛ تا ببینیم آیا برای ما که ساعتیچند در سکوت به سخنان آنان گوش فرادادهایم، نکتهای و اشارهای یافت میشود که ما را در جستوجویمان در فهم جهان و درک معنای زندگی یاری دهد؟
یکی از چالشیترین گفتوگوهای کتاب حاضر مربوط به مارتین هایدگر است: فیلسوفی که دفاع از «هیتلر» و جنبش ناسیونالسوسیالیسم را در کارنامه خود دارد. هایدگر در طول عمرش چند گفتوگو بیشتر انجام نداد و گفتوگوی حاضر مهمترین آنها است که اشپیگل در سال ١٩۶۶ با او انجام داد و ده سال بعد، چهار روز پس از مرگ هایدگر در سال ١٩٧۶ منتشر کرد. هایدگر تأکید کرده بود این مصاحبه بعد از مرگش منتشر شود. در این گفتوگو درباره مسائل مختلف فلسفه هایدگر ازجمله ریشه «جداافتادگی» و فلسفه تکنولوژی بحث میشود. اما تیم گفتوگوکننده اشپیگل بهگونههای مختلف تلاش میکند صراحتا مسائل سیاسی و ارتباط هایدگر با رژیم نازی را برجسته کند. گفتوگوی حاضر با وساطت «گئورگ ولف» دبیر بخش علوم انسانی مجله اشپیگل و عضو سابق اساس انجام شد که در آن زمان از مواضع خود کاملا بازگشته بود و موافقت هایدگر را برای گفتوگو فراهم کرده بود. در توصیف این لحظات در کتاب میخوانیم: «هایدگر پیش از آغاز گفتوگو بهشدت مضطرب و هیجانزده بود و رگهای پیشانی و گیجگاهش برجسته شده بودند و چشمانش حالتی عصبی داشت. او جلادان بازجوکنندهای را انتظار میکشید که قصد مواخذه و بازخواست او را دارند. با شروع گفتوگو و پس از آنکه بدون مقدمهچینی مسئله همکاری او با نازیها مطرح شد تیم اشپیگل بیم داشتند که هایدگر برآشفته و خشمگین شود. اما چنین نشد و وقتی بهتدریج پرسشها به مسائل مربوط به فلسفه کشیده شد هایدگر در پاسخهایش آرام و رفتهرفته بر فرایند گفتوگو مسلط شد تا زمانی که جمله معروف خود را به زبان آورد، همان جملهای که اشپیگل بهعنوان تیتر اصلی برگزید: «تنها خدایی قادر است ما را نجات دهد». (ص ٣۴۴)
ناقد برای این گفتوگو عنوان «فلسفه دیگر به پایان خود رسیده است» را برگزیده و متنی نیز با عنوان «پنجاه سال بعد؛ پیگفتاری بر گفتوگوی مجله اشپیگل با مارتین هیدگر» نوشته که در آن برای آشنایی خوانندگان فارسیزبان واکنشها به این گفتوگوی تاریخی را بررسی میکند و با مرور فلسفه هایدگر میکوشد تأثیرگذاری و پیوستگی برخی از وجوه اندیشه او را مثل برداشت بنیادگرایانه از ملت و تأثیر آن بر مواضع سیاسی او مثل افکار یهودستیزانه توضیح دهد: «آیا بیریشگی و بیجهانی که هایدگر به یهودیان نسبت میدهد یادآور مفهوم «وجود-در-جهان» درآثار فلسفی اوست که برای فهم اندیشههای هایدگر دارای اهمیت بسیار است؟ هایدگر حتی از نظریهپردازان و مبلغان نازی نیز پیشی میگیرد و معتقد است این بیریشگی و بیجهانی یهودیان را در جایگاهی پستتر از حیوانات قرار میدهد؛ چراکه او بر این باور بود که سنگ بیجهان است و حیوان با آنکه بهره چندانی از جهان ندارد اما بیجهان نیست و انسان جهانساز است». (ص ٣۵٨) تکیه اساسی ناقد در این متن انتشار مجلدهای تازهمنتشرشدهای از یادداشتهای روزانه هایدگر از سال ١٩٣١ تا ١٩۴١ است که در سال ٢٠١۴ با عنوان «تأملات: دفترچههای سیاه» منتشر شد و در آن برخی اشارات مستقیم هایدگر در مورد یهودستیزی و دفاع از ناسیونالسوسیالیسم آمده است. ناقد انتشار این کتاب را نقطهعطفی در مطالعات هایدگرشناسی میداند. با انتشار این کتاب که یورگن هابرماس هم چندی پیش در مصاحبهای با لوموند به آن اشاره کرد ابعاد دیگری از دلبستگی و امید هایدگر به جنبش ناسیونالسوسیالیستی به رهبری آدولف هیتلر روشن شد. در این کتاب نهتنها گوشههای پنهان سخنرانی بحثبرانگیز هایدگر در زمان آغاز تصدی ریاست دانشگاه فرایبورگ در سال ١٩٣٩ میلادی آشکار میشود بلکه از همبستگی و پایبندی او به این جنبش و همچنین دیدگاههای یهودستیزانه او تا سالها پس از آن سخنرانی و تأثیر آن بر آثار هایدگر پرده برداشته میشود. ناقد در پینوشت خود با بررسی ارتباط هایدگر با متفکران دیگر مثل رابطه پرفرازونشیب او با ادموند هوسرل و کارل یاسپرس که بعد از ماجرای دفاع هایدگر از حزب نازی رو به سردی گرایید یا رابطه عاطفیاش با هانا آرنت و همچنین آثار تازهمنتشرشدهای دراینباره، به مقایسه پاسخهای هایدگر و منابع موجود و قضاوتی تاریخی میپردازد. او پیگفتار خود را اینگونه به پایان میبرد: «اگر تأثیرات گسترده و تأملبرانگیز فلسفه هایدگر و ترویج آرا و افکار او را در جهان در نظر بگیریم، ناگزیر باید تأملات او در دفترچههای سیاه را اوراق و اسنادی با اهمیت فوقالعاده در تاریخ فلسفه بهشمار آوریم. فراموش نکنیم که هنوز بخشی بزرگ از اندیشمندان و روشنفکران در گوشهوکنار جهان و از جمله در ایران و بهخصوص در فرانسه، مجذوب و مسحور افکار و آرای هایدگرند». البته مواضع سیاسی متفکران دیگر در کتاب حاضر نیز بحثبرانگیز است و اکثر گفتوگوها با رویهای انتقادی صورت گرفته است. نظریات این متفکران در بسیاری از موارد متضاد است و ناقد خود با اشاره به این موضوع در مقدمه کتاب هدف را درگیری ذهن خواننده در افق وسیعتر «معنای زندگی» میداند.
کتاب «در جستوجوی معنای زندگی» (گفتوگو با اندیشهورزان اروپایی) را انتشارات فرهنگ معاصر در ۳۹۵ صفحه و تیراژ ۲۰۰۰ نسخه با جلد گالینگور منتشر کرده و به قیمت ۳۰،۰۰۰ تومان در کتابفروشیها عرضه میکند.