این مقاله را به اشتراک بگذارید
نقد ادبی
تاریخ نقد و نظریۀ ادبی، از افلاطون تا زمان حال
بررسی کتاب «تاریخ نقد و نظریۀ ادبی، از افلاطون تا زمان حال» نوشتۀ ریفی حبیب
چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ ۱۷:۰۸
«تاریخ نقد و نظریۀ ادبی؛ از افلاطون تا زمان حال» عنوان کتاب ریفی حبیب شاعر و پژوهشگر هندیتبار است که در سال ۲۰۰۵ به چاپ رسید. حبیب پژوهشگر حوزۀ نقد ادبی، نظریه و فلسفه، استاد ادبیات انگلیسی و مؤلف هفت کتاب است. در میان آثار حبیب این کتاب، هم از حیث دقت نظری و هم از نظر پژوهش همهجانبۀ وی در این حوزه، از جایگاه ویژهای برخوردار است.
AddThis Sharing Buttons
Share to Google+Share to TwitterShare to Facebook
تخمین زمان مطالعه : ۱۵ دقیقه
رِیفی حبیب۱، شاعر و پژوهشگر مسلمانِ هندیتبار، تاکنون در زمینۀ نقد ادبی کتابهای متعدّدی نوشته است. او در هندوستان زاده شده، در انگلستان رشد کرد و هماکنون در امریکا زندگی میکند. حبیب پژوهشگری کوشا در حوزههای مختلف نقد ادبی، نظریه و فلسفه است. وی، استاد ادبیات انگلیسی و مؤلف هفت کتاب است که از آن میان میتوان به سه تاریخ نقد ادبی، مطالعهای دربارۀ پیشینههای فلسفی شعر و اندیشۀ تی. اس. الیوت و دو ترجمه از مجموعه اشعار به زبان اردو اشاره کرد.
مجموعه شعر او، سایههای اسلام؛ شعرهایی برای سدهای نوین، در دسامبر ۲۰۱۰ روانۀ بازار شد. کتاب مهم او، تاریخ نقد و نظریۀ ادبی؛ از افلاطون تا زمان حال، در سال ۲۰۰۵ به انتشار رسید. وی همچنین در حوزۀ فلسفه و ادبیات اسلامی و نیز مطالعات پسااستعماری به مطالعه پرداخته است. به باور او ایجاد و بهبود فهم متقابل میان جهان اسلام و فرهنگهای غربی امری ضروری و اجتنابناپذیر است.
حبیب تاکنون دربارۀ جنبههای گوناگون دین اسلام، مثل رابطۀ اسلام و دمکراسی، سخنرانیهای متعددی کرده است و درحالحاضر همراه با همکارانش در دانشگاه راتگرز۲ مشغول تدوین دورههای درسی در موضوعات متنوع فرهنگی، ازجمله ادبیات اسلامی در ترجمۀ انگلیسی است. در میان آثار حبیب، کتاب برجستۀ وی، تاریخ نقد و نظریۀ ادبی؛ از افلاطون تا زمان حال (بلکول، ۲۰۰۵)، هم از حیث دقت نظری و هم از نظر پژوهش همهجانبۀ وی در این حوزه، از جایگاه ویژهای برخوردار است.
رِیفیحبیب، در اثر معروف خود، تاریخ نقد و نظریۀ ادبی؛ از افلاطون تا زمان حال، به کار بلندپروازانهای دست زده است. برای فهم دقت و انسجام نظری کتاب، باید به پنج هدفی توجه کرد که او صریحاً در مقدمه، آنها را انگیزۀ اصلی شکلگیری مطالعهاش میداند: اول، او بر این باور است که هر نظریۀ ادبی، پدیدهای مجزا و قائم به ذات نیست؛ بلکه همواره در زمینۀ یک یا چند سنت فلسفی شکل میگیرد و میبالد. تشریح و توضیح این سنتها امری اجتنابناپذیر برای درک عمق و اهمیت آن نظریه است؛ دوم، اگرچه متن او بهطرز شگفتانگیزی جامع بهنظر میرسد؛ تلاش او این نیست که در ۸۳۸ صفحه، تمام چهرههای مهم در عرصۀ نقد ادبی را بررسی کند. این اثر، نظریهپردازان، جنبشها و منتقدان تأثیرگذار را بررسی کرده و در ضمنِ تحلیلِ آنها درصدد است گزارشی از پیشینۀ تاریخی، سیاسی و اجتماعی آنها عرضه کند.
سوم، در حالیکه کتاب بر اهمیت و نفوذ نظریههای فلسفی و انتقادی پیشین بر نظریههای متأخر تأکید میکند، مطالب را بهگونهای سازمان داده که خواننده بهراحتی میتواند اطلاعات مورد نیازش را دربارۀ نظریهای خاص بهدست آورد؛ بیآنکه مجبور باشد فصلهای پیشین مرتبط با آن را مطالعه کند. چهارم، بهچالشکشیدن این فرض رایج و اشتباه که شکلهای مختلف نظریۀ ادبی مدرن از اهمیت نظریههای پیشین کاستهاند یا بهکلی آنها را از میان بردهاند. وی بر تأثیر جهتگیریهای پیشین فلسفی و ارتباط مداوم آنها با نظریۀ ادبی جدید، صریحاً تأکید میکند. درنهایت، تلاش حبیب معطوف به این هدف بوده است که از موانع غیرضروری ناشی از اصطلاحات تخصصی و گنگ عبور کند تا نظریههای انتقادی را، بدون سادهسازی، هرچهبیشتر در دسترس و محدودۀ فهم دانشجویان و عموم خوانندگان قرار دهد۳. (حبیب، ۲تا۵)
رِیفیحبیب، مطالعۀ تاریخیاش در حوزۀ نظریه و نقد ادبی را در هشت بخش تدوین کرده که سرآغاز آنها نقد ادبی کلاسیک است. او در مقدمۀ بخش اول، دستاورد شگرف جهان کلاسیک در پیریزی و تکوین بنیادهای سنت نقد ادبی را بهاختصار ارزیابی میکند. در خلال این دورۀ تقریباً هزارساله، شاعران، فلاسفه، دانشمندان علم بلاغت، دستورشناسان و منتقدان، بسیاری از مفاهیم، اصطلاحات و سؤالات بنیادینی را مطرح کردند که آیندۀ نقد ادبی را، بهگونهای که تا به امروز تکاملیافته، رقمزدهاند. این مفاهیم شامل اینها است: مفهوم «Mimesis» یا تقلید، مفهوم زیبایی و ارتباط آن با حقیقت و خیر، ایدۀ وحدت ارگانیک یک اثر ادبی، کارکردهای سیاسی، اجتماعی و اخلاقی یک اثر ادبی، ارتباط بین ادبیات، فلسفه و علم بلاغت، طبیعت و موقعیت زبان، تأثیر اجرای نمایشی یک اثر ادبی روی مخاطب، تعریف شکلهای مختلف کلام ازجمله استعاره، مجاز و نماد، ایدۀ «آثار معتبر۴» ادبی و بالأخره گسترش گونههای مختلف ادبی مانند حماسه، تراژدی، کمدی، شعر غنایی و ترانه. (همان، ۸تا۱۷)
طی این دو دورۀ پربار، دو فیلسوف، افلاطون و ارسطو، بر عرصۀ نظریۀ ادبی مسلط بودند؛ درحالیکه از دیدگاههای تفسیریِ کاملاً متضادی دفاع میکردند. افلاطون ادبیات و دیگر شکلهای تقلید هنری را از منظر یک فیلسوف اخلاق ارزیابی میکرد. او جهاننگری موجود در آثار هومر، بزرگترین شاعر یونان و نیز بسیاری از آثار تراژدی یونان، بهخصوص آثار اوریپید را، محکوم و مذموم میدانست.
اینکه این آثار مملو از بازنمایی انسان غیراخلاقی و رفتار الهیاند، افلاطون را بر آن میدارد که بر ضرورتِ تحمیل سختترین ممیزیها بر آنها تأکید کند؛ چراکه این آثار برای فسادِ بافت اخلاقی جامعه، ظرفیت بالقوۀ خطرناکی دارند. حبیب ضمن اشاره به قسمتهایی از کتاب جمهوری، به بازگویی اندیشههای افلاطون در بابِ شعر میپردازد. (همان، ۲۵تا۲۷) افلاطون باور دارد که شعر برسازندۀ «سرشتی شرارتبار۵» در روح آدمی است، که عواطف را در مقام فرمانروای آدمی جایگزین خرد وی میکند.
او خواستار سانسور آشکار و سختگیرانۀ شعر است و ازاینرو اتهامات مشخصی را بدون توضیح کافی، بر شعر وارد میکند: نخست، دروغبودن ادعاها و بازنماییهای آن در رابطه با الهگان و انسانها؛ دوم، اثر فسادآور آن بر شخصیت؛ سوم، پیچیدگی «آشفتۀ» آن و تشویق فردگرایی در حوزۀ معقولات و احساسات. (همان، ۲۸)
حبیب از طریق خوانشی دقیق از تأثیرگذارترین کتاب افلاطون در این موضوع، یعنی جمهوری، به تبیین نقش افلاطون، بهعنوان فیلسوف و منتقدی ادبی میپردازد. امّا علاوهبراین، خاطرنشان میکند که افلاطون در کتاب ایون۶ رویکرد کمتر متخاصمانهای به شعر اتخاذ کرده و آن را «الهام الهی» نامیده است. (همان، ۲۴) ازنظر حبیب؛ اهمیت بینظیر افلاطون در طول تاریخ و حتی در زمانۀ ما، در این حوزهها، انکارناپذیر است: در آموزۀ تقلید، کارکردهای آموزشی و تعلیمی شعر، جایگاه شعر در دولت سیاسی و مسئلۀ سانسور، درنظرگرفتن شعر بهعنوان گونهای از متون بلاغی، ماهیت الهام شاعرانه، تضاد شعر با دیگر رشتهها و گرایشها ازقبیل فلسلفه، علم، خرد و ماشینیسم یا ماشینانگاری۷ به بیان حبیب «ما هنوز با این مسائلِ مطرحشده از جانب افلاطون درگیریم» و این مسائل همچنان واجد اهمیت شایانی در مباحث و تلاشهای نظریاند.
امّا حبیب، دربارۀ توفیق ارسطو بهعنوان منتقد و نظریهپرداز ادبی و دربارۀ رسالۀ نبوغآمیز وی، بوطیقا، چنین میگوید: «بوطیقا، معمولاً تأثیرگذارترین رساله در تاریخ نقد ادبی شناخته میشود». وی بررسی جامعی از مفاهیم اصلی بوطیقا ارائه میدهد که اساساً مرتبط با تراژدیاند؛ امّا کموبیش در گونههای دیگر ادبی نیز میتوان به کارشان بست. این خوانشِ دقیق از بوطیقا برای خوانندگان، مفید و روشنگر است و بهطور خاص برداشت حبیب از تعریف ارسطو از تراژدی و مفهوم کلیدی و معمّاگونۀ آن، کاتارسیس۸، نیاز به مداقۀ بیشتری دارد. حبیب قطعۀ مرتبط با این مبحث را اینگونه ترجمه میکند: «تراژدی، بازنمایی انسانها در عمل است و از روایت بهره نمیگیرد و از طریق ترحم و ترس، پدیدآورندۀ آسایش۹ در برابر این دو عاطفه۱۰ و دیگر عواطف مشابه است.» حبیب با ترجمۀ «کاتارسیس» بهصورت «آسایش»، که یکی از تفاسیر سنتی است و تاریخی بلند و مؤثر در پیشینه دارد، از اشاره به این نکته غفلت میورزد که این تفسیر از اصطلاح مزبور، در طول تاریخ تغییراتی جدی را از سر گذرانده و تا به امروز نیز همچنان جنجالآفرین بوده است.
وی در دفاع از خوانش خود به بخشهایی از بوطیقا اشاره میکند که ارسطو به توصیف «فرایند تهذیب۱۱ درمانی هومیوپاتیک میپردازد که در آن افراد شوریدهسر، بهمحض اینکه با نواهای موسیقاییِ بیانگر احساسشان مواجه میشوند، شوریدگی روانیشان درمان مییابد». فرایند مذکور که در آن نواهای موسیقایی، بهطرزی هومیوپاتیک، حالت روانی شوریدگی را «پاک میکند»، ازنظر عدهای از پژوهشگران، ممکن است به تجربۀ تراژدی نیز انتقال یابد. در اینجا است که ترحم و ترسِ پدیدآمده از خواندن اثر یا دیدن نمایش، بهشیوهای هومیوپاتیک، ترحم و ترس متعارفی را که همیشه گمان میرود بهشکلی بیمارگون در روان مخاطب خانه کرده است، پاک و در نتیجه او را آرام میکند. (همان، ۵۴تا۵۹)
در ادامه حبیب، دربارۀ دیدگاه خصمانۀ افلاطون درخصوص علم بلاغت و برداشتِ بهمراتب مثبتتر ارسطو از این موضوع سخن میگوید. آنگاه تاریخ علم بلاغت را در جهانِ باستان از خلال دورههایِ هلنیستی و رومی دنبال میکند. وی، پیش از آنکه فصولی را به نقد متأخر یونانی و لاتینی (هوراس و لونگینوس۱۲) و نوافلاطونگرایی اختصاص دهد، بررسی روشنگری را از تأثیر علم بلاغت کلاسیک بر نظریۀ ادبی مدرن فراهم میآورد. این قسمت از کتاب، با مروری جامع بر نقد ادبی در قرون میانه پیگرفته میشود که هدایتگر ما به آغاز دورۀ مدرن است.
هزار حرف ناتمام
در دورۀ آغازین مدرن، تمرکز اصلی حبیب متوجه اندیشههای سر فیلیپ سیدنی، جان درایدن والکساندر پوپ است. وقتیکه صحبت از دورۀ روشنگری یا عصر خرد میشود، دورهای که از حدود ۱۶۸۰ تا آخر قرن هجدهم طول میکشد، بحث از نیروهایی روشنفکر به میان میآید که بر بسیاری از شئونات تفکر مدرن، ازجمله حوزۀ وسیع زیباییشناسی، اثرگذار بودهاند. مقدمۀ درخشان حبیب دربارۀ این دوره، از مداقۀ وی در پسزمینههای تاریخی و روشنفکری اندیشههای انقلابی رایج در آن عصر و از توجه وی به افکار و تأثیر اندیشمندانی چون لاک، هیوم و ویکو نشأت میگیرد.
امّا در پایان دورۀ روشنفکری است که کانت، کسی که در سنت روشنفکری غرب با ارسطو و افلاطون مقایسه میشود، وارد صحنۀ فلسفۀ مدرن غربی میشود. نظام فلسفی کانت بهشدّت پیچیده است و در مقابلِ فهم خوانندهای که دانش کافی در این زمینه ندارد، سرسختانه مقاومت میکند. امّا حبیب همچنان به هدف خود وفادار میماند و موضوعات کلی زیباییشناختی و نقد را در درون نظام فکری فیلسوف، بهشیوهای فهمیدنی، برای هر خوانندۀ علاقهمند مطرح میکند. مقالۀ حبیب دربارۀ «نظام کانتی و زیباییشناختی کانت» تلاشی منسجم است که از طریق توضیح استدلالها و تشریح اصطلاحها، خواننده را از میان پیچیدگیهای چالشبرانگیز نظام کانت میگذراند. حبیب بحث خود را دربارۀ کانت، با مروری بر تأثیر گسترده و نیرومند فیلسوف در حوزههای مختلف فکری و نظری به اتمام میرساند. بهطور خاص، کانت تأثیری عمیق بر هگل گذاشته است. او نیز فیلسوفی است که آثارش بهاندازۀ کانت چندوجهی و پیچیده است. نویسندۀ کتاب، همانند کانت، در مقالۀ هگل، از نظام فکری پیچیدۀ هگل و نفوذ آن در نظریههای زیباییشناختیِ پس از خود، گزارشی دقیق و مشروح ارائه میدهد.
پس از بحثهای طولانی دربارۀ کانت و هگل، فصلهای بعدی کتاب به موضوعات «رمانتیسیسم در قارۀ اروپا، انگلیس و امریکا»، «واقعگرایی و طبیعتگرایی» و «نمادگرایی و مکتب اصالت زیبایی» اختصاص داده میشود. علاوهبراین، حبیب فصلی را به «اندیشمندان مخالفخوان۱۳» اختصاص میدهد. منظور او مردانی است چون شوپنهاور، نیچه، برگسون و بهطرز شگفتانگیزی متیو آرنولد که سوگیریهای مخالفی را دربارۀ برداشتهای متعارف از خرد روشنگری نشان میدهند. وی بررسی خود از اندیشمندان تأثیرگذار قرن نوزدهم را با بحث از جهانبینی کارل مارکس و منتقدان ادبی و زیباییشناسانی که از آراءِ او بهرهبردهاند، به اتمام میرساند. دیدگاه حبیب دربارۀ مکتب ادبی مارکسیستی اگرچه به شیوهای مثبت جانبدارانه است؛ حاوی نکات بدیع و شگرفی نیست و جای خالی اندیشمندان بزرگی همچون بنیامین، آدورنو، آلتوسر و جیمسون بهراحتی احساس میشود.
حبیب در ادامه، وقایع مهم تاریخی قرن بیستم را که در شکلگیری آثار روشنفکری این دوره تأثیرگذار بودهاند، بهشکلی موجز بررسی میکند. این قرن، دورۀ مصائبی چون جنگ جهانی اول و دوم، رکود بزرگ۱۴ و دیگر اشکال نسلکشی بوده است؛ امّا همچنین دورهای است که در آن تلاش منسجم و متّحدی برضدّ استبداد در اروپا و آسیا رخ داده، پیشرفتهای علمی شگفتآوری ظهور کرده و آثار ادبی و فرهنگی پرباری در دهههای پس از جنگ پدید آمده است. در دورۀ پس از جنگ، اختلافات سیاسی حول مسئلۀ جنگ ویتنام و تلاش برای احقاق حقوق اقلیتها، موضوع جدّی محافل روشنفکری است. حبیب معتقد است که مکاتب متأخر ادبی و نظریههای انتقادی، در واکنش به مسائلی ازایندست ایجاد شده و گسترش یافتهاند. او تمام این نحلههای فکری از نقد ادبی روانکاوانه تا نوتاریخگرایی را بهدقت بررسی میکند. در پایان، او محدودیتهایی را نشان میدهد که در مهمترین نظریههای ادبی، پنهاناند و منجر به پیدایش دیدگاههای نوین ادبی میشوند. این دیدگاهها از حیث محدودۀ نظر و بنمایه، ویژهنگرتر و محلیتر میشوند. درنهایت، رِیفی حبیب گزیدهای از کتابشناسی مرتبط با هر فصل را در انتهای کتاب برای خوانندگان فراهم میآورد.
این کتاب بهمثابۀ تاریخی از نظریه و نقد ادبی، حوزۀ مطالعۀ خود را بهدقت واکاوی میکند و از این نظر که تحولات روشنفکری و فرهنگی را در زمینۀ رخدادهای اجتماعی و سیاسی بررسی میکند، ستودنی است. حبیب چیرهدستی خود را در کاربست تکنیکهای نقد و نظریۀ ادبی در گسترهای از متون فراادبی۱۵ نشان میدهد؛ امّا دربارۀ رابطۀ نظریۀ ادبی با خودِ ادبیات چندان پیش نمیرود. این، کاری است که او در بحث خود دربارۀ اثر درایدان، رسالهای درباب شعر دراماتیک، بهخوبی از پس آن برمیآید؛ امّا در اکثر جاهای کتاب از آن غفلت میورزد. مسئلۀ رابطۀ میان تکامل نظریههای ادبی و تحول آثار ادبی مسئلۀ حیاتی و شگرفی است؛ بهویژه اینکه کیفیت مکالمه میان نظریهها و آثار ادبی در طول زمان تحول مییابد؛ امّا حبیب اهمیت چندانی به این مقوله نشان نمیدهد.
میل حبیب برای فراگیری هرچهبیشتر اثرش، خواننده را با این سؤال مواجه میکند که او برای گزینش اندیشمندان مورد بحث، چه معیاری اختیار کرده است؛ مثلاً چرا در بحث از نظریههای ادبی مدرن، از لویناس، بلانشو، دولوز، پلدومان، لیویس، آدورنو، بنیامین، لیونل تریلینگ، سوزان سانتاگ و دیگران حرفی به میان نمیآورد؟ در برخی صفحات کتاب، به آثار افراد دیگری ارجاع داده میشود؛ مثلاً او. بی. هاردیسون۱۶ برای قسمتهای مرتبط با علم بلاغت در قرون میانه یا پیتر گی۱۷ در بخش مربوط به فروید. بااینوجود برای خواننده روشن نیست که چرا حبیب بر آرا و تفسیر این افراد خاص تکیه میکند. حبیب در قسمت لاکان دربارۀ اندیشههای مطرحشده در کتاب نوشتهها۱۸ توضیحی مفصل و طولانی میآورد که از هر نظر تحسینبرانگیز است. امّا چرا از اندیشههای لاکان دربارۀ آثار مهم ادبی از قبیل نامۀ سوراخشده، اثر ادگار آلنپو، هملت یا آنتیگونه خبری نیست؟ کسی که میخواهد از آراء لاکان دربارۀ ادبیات برداشتی کلی بهدست آورد، بلاشک کتابِ حبیب را انتخاب اولش در نظر نمیگیرد. این معضل دربارۀ دریدا هم صدق میکند. هیچ حرفی از نظریات او دربارۀ مالارمه، کافکا، جویس و شکسپیر و خوانش وی از آنان در میان نیست.
از همه مهمتر اینکه، تلاش نگارندۀ کتاب برای ارائۀ توصیفی دقیق از تحولات نظریات ادبی در زمینۀ تحولات سیاسی و اجتماعی، از خلائی بنیادی رنج میبرد. اگر نظریات ادبی از وقایع سیاسی و اجتماعی تأثیر پذیرفتهاند، آیا خود آنها توان تأثیرگذاری بر این وقایع را نداشته یا ندارند؟ اینکه نقد ادبی در مقام نوعی فعالیت فرهنگی پیشرو، چه تأثیری بر فضای عمومی گذاشته و میگذارد، مسئلهای است که حبیب اصلاً به آن توجه نکرده است. زمانی اهمیت نظریۀ ادبی آشکار میشود که آن را بهمثابۀ کنشی سیاسی در میدان فعالیتهای فرهنگی تصور کنیم وگرنه بازخوانی آثار ادبی از منظر یک یا چند نظریۀ ادبی، صرفاً کاری مکانیکی و پیشپاافتاده است و اصلاً توان گفتوگو با عینیت مناسبات اجتماعی و سیاسی معاصر را ندارد. حبیب بههیچوجه به توان تحولآفرین نقد ادبی در مقام یک کنش سیاسی و فرهنگی پیشرو توجه نمیکند و محدودۀ اثر خود را تا حد گفتارهای یک آموزگار نظریۀ ادبی پایین میبرد؛ اگرچه آموزگاری دقیق و فوقالعاده. بااینحال، رویهمرفته، کتاب حبیب، اثری جدّی، بلندپروازانه و روشنگر است و خوانندگانی که پذیرایِ چالش فکری هستند و مشتاق یادگیری مطالبیاند که بهآسانی در دسترس نیست، یقیناً از کتاب وی بهرۀ بسیار خواهند برد.
اطلاعات کتابشناختی:
تاریخ نقد و نظریۀ ادبی، از افلاطون تا زمان حال، ریفی حبیب، انتشارات دانشگاه بلکول، ۲۰۰۸
M. A. R. Habib، A History of Literary Theory and Criticism from Plato to the Present، Blackwell، ۲۰۰۸
پینوشتها:
[۱] Rafey Habib
[۲] Rutgers
[۳] تمام ارجاعات این یادداشت به کتاب زیر است:
M. A. R. Habib، A History of Literary Theory and Criticism from Plato to the Present، Blackwell، ۲۰۰۸
[۴] canon
[۵] Vicious Constitution
[۶] Ion
[۷] Mechanism
[۸] katharsis
[۹] relief
[۱۰] emotion
[۱۱] purgation
[۱۲] Longinus
[۱۳] Heterological Thinkers
[۱۴] The Great Depression
[۱۵] extraliterary
[۱۶] O. B. Hardison
[۱۷] Peter Gay
[۱۸] Edits