این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی به وضعیت علوم انسانی در ایران معاصر
جاوید جعفری*
در خطِّ سیر پویایی علوم بشری،نقش عمیق،جامع و متفاوت آن دسته از علوم که علوم انسانی (humanities) نامیده می شوند،بر هیچ انسان خردمندی پوشیده نیست.علومی که بر پیچیده ترین پدیدۀ موجود درهستی متمرکز هستند: انسان…..!
در جوامع پیشروی بشری، در کشورهایی چون فرانسه،آلمان،انگلستان،آمریکا و…و در واقع آن دسته از جوامعی که از سرچشمه های فلسفی و تمدّنی دوران روشنگری و ریشه های آن در تفکّر یونانی و نیز وقایع پس از آنها، تغذیه می شوند،حتّی در زمینه هایی که ارتباط مستقیم و آشکاری با علوم انسانی ندارند،در دوره های ابتدایی و عمومی نظام آموزشی این کشورها دروسی چون فلسفه و جامعه شناسی و به طور کلّی علوم انسانی و تفکّرِ انتقادی همواره به صورت جدّی و منظّم مورد توجّه و تأکید قرار می گیرد.شاید برای بسیاری عجیب باشد که در حال حاضر دانش آموزان رشته های علوم ریاضی و طبیعی نیز در مدارس اروپا و آمریکا دروس فلسفه و منطق را می گذرانند.
(philosophy) ، که به معنای دوستداری دانایی از یونان باستان آغاز شد و در دوران مدرن ناجی انسان گشت، همواره اصلی ترین مرجع فکری علوم انسانی تلقّی می شود.و شعاعِ اندیشۀ انتقادی برآمده از آن همواره زمینه های مختلف علوم انسانی را روشن کرده است.
بسیار خوب.حالا بیاییم نسبت خود را در این میان مورد بررسی قرار دهیم.در جامعۀ ایرانی چه می گذرد؟ بر اندیشه و علوم انسانی و انسان چه گذشته؟ و خواهد گذشت؟از کدامین تاریخ و فرهنگ برخاسته ایم و در چه تاریخ و فرهنگی به سر می بریم؟
بیش از هفتاد سال از آغاز به کارِ جدّی و رسمی نهاد دانشگاه در ایران می گذرد.و در ادامه ، پرداختن به علوم انسانیو نگاه به چگونگی آن. دهه هاست که ما در ایران دانشکدۀ فلسفه داریم.و سیر تغییر آکادمی در این دوران از زمان تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ شمسی تا کنون،نه تنها بر تغییر کیفیّـت و نگاه به فلسفه و علوم انسانی تأثیری نگذاشته ، بلکه به جرأت می توان گفت که سیری به شدّت نزولی را طی کرده است.زمانی در سال های قبل از انقلاب ۵۷، فیلسوف و روشنفکر برجسته و جهانی ایران،جناب دکتر داریوش شایگان، وضعیّت آموزش فلسفه در ایران را "فاجعه آمیز" توصیف کرده بود.و این در حالی است که اگر با نگاه به این بیان دکتر شایگان اکنون بخواهیم این موضوع را مورد نظر قرار دهیم، توصیف ما از آموزش فلسفه در ایران به احتمال بسیار،واژۀ "دهشتناک!" خواهد بود!
در واقع مسألۀ اصلی این است که جامعه و نهادهای آکادمیک ما هنوز اهمیّت نیاز به فلسفه را درک نکرده اند.و در خوابی خرگوشی و به عبارتی به بیان برتولت برشت " هنوز خبر وحشتناک را نشنیده اند." و همچنان در توهّمات و شعارهای پوچ و بی اساس خود برای جریان بومی سازی علوم انسانی! دور باطل می زنند.
وضعیّت تفکّر و علوم انسانی در دوران معاصر،روز به روز سیر نزولیِ عجیبی را پشت سر گذاشته است.از نبود استادان و متفکّران برجسته و صاحب نظر در فضای آکادمیک گرفته تا تنزّل دادن منابع بنیادی علوم انسانی به آثار محدود و ناقص و در مواردی مضحک،همچون محصولات سازمان تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها، و شیوۀ پذیرش دانشجویان در رشته های علوم انسانی و واحدهای درسی و بسیاری نکات دیگر…
این مسائل واقعیّات جامعۀ ماست.در تهران و اصفهان و کرمان به فکر راه اندازی مترو افتاده اند(هر چند دیر) ولی هنوز خلاء عظیم تفکّر انتقادی در بطن مناسبات اجتماعی را درک نکرده اند.
علوم انسانی و دانشگاهدر ایرانِ امروز ما سیر تباهی را طی می کنند.بسیاری از افرادی که در سطوح گوناگون دانشگاهی و پژوهشی در زمینه های مختلف علوم انسانی به کار مشغول هستند،حتّی توشۀ علمی لازم و نگاه انتقادی درخوری برای مواجهه با منابع فکری و فرهنگی زبان فارسی را دارا نیستند، چه برسد به تسلّط بر یک یا چند زبان خارجی و منابع عظیم فکری و فلسفی غرب در سیر تاریخی اش تا کنون. در ایران امروز، یک دانشجوی جدّی و علاقه مند به فلسفه و روشنفکری،از سوی جامعه، به صورت موجودی نامرئی، بی هویّت و بدون جایگاه اجتماعی تلقّی می شود.و خود او نیز در فضای آکادمیک موجود و در میان سیلِ آشفتۀ قوانین عقب ماندۀ آموزشی و شیوه های غیرعلمی تدریس،گویی در خارزاری از کلیشه و ناآگاهی رنج می کشد و زخم می خورد و ناچار است تنها با تلاش شخصی خود و بیرون از فضای آکادمی راهِ تفکّر را پی بگیرد.نمی دانم اگر همین معدود افرادی که در ایران ، خارج از فضا و مناسبات آکادمی، در حفظ و گسترش فلسفه و علوم انسانی در این روزگار کوشیده اند نبودند،کار جامعۀ ما به کجا کشیده می شد.از تعبیر زیبای دکتر شایگان کمک میگیرم: ما در "تعطیلات تاریخی" به سر می بریم…!
و خصوصاً به گمان من جامعۀ دانشگاهی ما بیش از همیشه در خواب غفلت است و این در حالی است که زخم هایمان مدّت هاست دهان گشوده اند…
دوستان…! مرهمی باید.
* دانشجوی فلسفه
15 نظر
شهرزاد
زمانی که به آینده ی ایران و علوم انسانی فکر میکنم
لرزه ی دردناکی احساس میکنم….باید خراب کرد و از نو ساخت.
آرزو
درود بر شما….بسیار عالی بود
سیروان
در عین خلاصه بودن متن بسیار قوی ای بود…
مریم
ای داد…..عجب زخمی بر پیکر ایران است….
کامیار
خیلی عالی بود…
یاس
درد گسترده ای را بیان کردید…..
ایران ویران شده است
امیر
بسیار قابل تامل….
فرهاد
عالی … چه مرهمی بهتر از بیدار کردن قدرت تفکر و هنر در ایرانیان…
آرمان
بسیار عالی امیدوارم واقعا از خواب بیدار بشیم .
سهیل
واقعا داریم به کجا می رویم…؟؟!!
خیلی خوب بود….
عارف
کاش هر چه سریع تر از این تعطیلات تاریخی خارج شویم و از تاریخ بگذریم…
مهدی
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعب روزی، بوالعجب خالی ، پریشان عالمی
آذر
عالی…
رز
چقدر وضعیت ایران وحشتناک است……
خیلی خوب بود
سارا راد
بسیار عالی.امیدوارم وضعیت کمی بهبود یابد.