این مقاله را به اشتراک بگذارید
آب و آتش (۶): کوته نوشته های حمید رضا امیدی سرور
روزنامه نگاران داستان نویس و خلاء تجربه!
«خبرنگاران بسیاری به داستاننویسی روی آورده اند، اما تنها تعدادی از آنها هستند که توانسته اند جایگاه خود را به عنوان رمان نویسی بزرگ تثبیت کنند. کسانی که تجربه خبرنگاری را پشتوانه داستان نویسی خود ساختهاند و سورژ شالاندن یکی از همین نویسندگان است.» این پاراگراف را در آغاز معرفی کتاب افسانه پدران ما اثر سورژ شالاندن نوشتم. کتابی خواندنی که نشر خوب آگاه با ترجمه مترجم برجسته مرتضی کلانتریان به بازار فرستاده است.
خبرنگار بودن این نویسنده مرا یاد خیل خبرنگاران و روزنامه نگاران ایرانی انداخت که در سالهای اخیر به داستان نویسی روی آورده اند. اما دلیل پر رنگ بودن این مسئله را می توان در این حقیقت جست که نویسندگی در ایران آن قدر مهجور و کم در آمد است که همه نویسندگان باید شغلی داشته باشند. درواقع نویسندگی نمی تواند حرفه اصلی کسی باشد، بلکه شغل دوم و درواقع دلمشغولی آنهاست.
چنین معضلی تاثیرات منفی بسیاری بر ادبیات داستانی معاصر ایران داشته که خود بحث یادداشت دیگری است. اما در اینجا می خواهم بگویم داستان نویسانِ روزنامهنگار در ایران زیادند از این جهت که هم روزنامه نگاری و خبرنگاری می تواند به عنوان یک شغل منبع درآمد باشد و از سوی دیگر با حال و هوای نویسندگی نیز بی ربط نیست.
اما با وجود این همه خبرنگارِ داستان نویس در ایران، چرا در میان آنها همچون نویسندگان غیر ایرانی چهره های قَدَر نمی بینیم؟ آنها که یا آثار شاخصی نوشته باشند و یا بازتاب تجربه های حرفه ای شان در آثارشان مستقیم یا غیر مستقیم نمود داشته باشد.
به گمانم این معضل از آنجا ناشی می شود که در ایران این مسیر درست برعکس پیموده می شود. در جهان نویسندگان برجسته ای که تجربه کار خبرنگاری دارند، ابتدا با خبرنویسی یا گزارش نویسی برای نشریات کارشان را آغاز کرده اند. بنابراین هم در نوشتن کسب تجربه کرده و ورزیده شده اند و هم به واسطه حضور در مناطق مختلف در خود زندگی نیز صاحب تجربیات بسیاری شده اند. آنها زمانی احساس کرده اند که داستان نویسی مدیوم مناسب و تاثیر گذاری برای طرح حرفهایی است که پیشتر نتوانسته اند بزنند؛ به همین خاطر تجربیات خود به ساحت داستان آورده اند و در نتیجه کارهای موفقی نیز نوشته اند. اما در ایران نویسندگان برای گذران زندگی به خبرنگاری روی می آورند.