این مقاله را به اشتراک بگذارید
گذر از مرزها
نشر نگاه: قطعات پسوآ، سالهای سگی شاملو و آتشی
«کتاب دلواپسی» فرناندو پسوآ ماحصل مشاهدات و تاملات او درباره جهان و شخصیت خویش است، قطعاتی که پسوآ سر فرصت مینوشت. برخی از آنها را تایپ میکرد و برخی را بهصورت دستنویس رها میکرد و برخی از دستنوشتهها را هم با دقت بازنویسی و تایپ میکرد. او بنا داشت قطعات را سرهم کند و در قالب کتابی درآورد و بهچاپ برساند، اما اجل مهلتش نداد. پس از سالها این نوشتهها در چمدانی در انبار امانات شهرداری لیسبون پیدا میشود و درنهایت پژوهشگری ادبی از بین نوشتههای خوانای آن مجموعه که شامل ۵٢٠ قطعه بود، کتاب اخیر را تدوین میکند. سرگذشت انتشار این کتاب و روایتی از نقدونظرات درباره «کتاب دلواپسی» و خود پسوآ در مقدمه مترجم کتاب، جاهد جهانشاهی بهتفصیل آمده است. «پسوآ بیست سال آزگار روی این کتاب کار کرد. اولین قطعات به سال ١٩١٣ برمیگردد و آخرین آنها، به سال ١٩٣۴ مربوط میشود.» سرانجام این قطعات، چهلوهفت سال پس از درگذشت نویسنده بهچاپ رسید. چاپ سوم این کتاب اخیرا در نشر نگاه منتشر شده است. از رمانهای مهم نشر نگاه که در آستانه نمایشگاه کتاب درآمده است میتوان به چاپ دوم «عشق در تبعید» بهاء طاهر با ترجمه رحیم فروغی اشاره کرد که این رمان تصویری دردناک از انسان و نسبت او با جهان بهدست میدهد. جهانی پُر از خشونت که انسانها به تماشای آن مینشینند، رسانهها و روزنامهها خبرها را منتشر میکنند و نهادهای حمایت از حقوق انسان علیه این خشونتهای بازتابیافته در تصویرها بیانیه میدهند و سخنرانی میکنند، با اینهمه زخمها و دردها هر روز بیشتر و عمیقتر میشوند. بهاءطاهر در گفتوگویی میگوید فکر میکردیم با نوشتن جهان جای بهتری خواهد شد، اما چنانکه از رمان «عشق در تبعید» برمیآید چنین نشد، زیرا قهرمانان این رمان نیز با توسل به قانون، نوشتن، جنگیدن و مقاومت و مبارزه با قدرتهای سرکوبگر به جایی نرسیدند. رمان مطرح و تحسینشده ماریو بارگاس یوسا، «سالهای سگی» با ترجمه احمد گلشیری نیز همچنان در صدر پرفروشهاست و امسال چاپ نهم آن به نمایشگاه کتاب آمده است. ابتدای این رمان خواندنی با جملهای از سارتر آغاز میشود: «ما نقش قهرمان را بازی میکنیم چون ترسوییم؛ نقش قدیس را بازی میکنیم چون شریریم؛ نقش آدمکش را بازی میکنیم چون در کشتن همنوعان خود بیتابیم؛ و اصولا از آنرو نقش بازی میکنیم که از لحظه تولد دروغگوییم.» یوسا این رمان را برمبنای تجربیات واقعی خود در دبیرستان نظام لنوسیو پرادو نوشته است و در آن به فضای خشونتآمیز این مدارس و مسائلی چون اخلاق، عدالت اجتماعی و وفاداری میپردازد. جدای از رمانهای مطرح، نشر نگاه بهخاطر انتشار کتابهای در حوزه شعر معاصر شهرت دارد و جز مجموعه «شعر معاصر» که اخیرا در قطعی متفاوت به بازار عرضه شده، مجموعهای نیز با عنوان «شعر زمان ما» دارد که در این سالها بارها و بارها بازنشر شده است. چاپ پانزدهم مجلد «احمد شاملو» تالیف محمد حقوقی و چاپ دوم مجلد اخیرِ «منوچهر آتشی» تالیف فیض شریفی از آن جملهاند. در مقدمه کتاب اخیر آمده است که مجموعه پنججلدی «شعر زمان ما» به تفسیر و تحلیل گزیده شعرهای پنج شاعر معاصر ایران، نیما و شاملو و اخوان و سپهری و فروغ میپرداخت و جملگی تالیف محمد حقوقی بود، و دوره جدید آن حاصل تلاش فیض شریفی، محقق و ادیب معاصر است که گویا محمد حقوقی شش ماه پیش از مرگ خود ادامه این پروژه را به او سپرده بود. نشر نگاه همچنین انتشار مجموعه تازهای را در پیش گرفته است شامل سرگذشتنامه نویسندگان مطرح، با گردآوری و ترجمه فرزانه قوجلو. «ولادیمیر ناباکف» و «ویلیام فاکنر» دو مجلد از این مجموعهاند که اخیرا در آستانه نمایشگاه کتاب درآمدهاند. «ویلیام فاکنر» شامل سه بخش اصلی است: سالشمار زندگی و آثار فاکنر، ویلیام فاکنر: توماس اینگ، فاکنر و رنسانس جنوب: اورسلا برام. ابتدای کتاب درباره فاکنر چنین آمده است: «فاکنر شگفتانگیز است، با بهرهگیری از پهنه بیکران اسطوره و کتاب مقدس تبدیل به استاد بیبدیل نثر شد. او را در کنار جیمز جویس قرار دادهاند، اما بسیاری او را بالاتر میدانند. در داستانهایش راوی صادق دشواریهای آدمها در کشاکش و درگیری با خود و روزگارشان بود. برخی او را داستاننویس مأیوس و آثارش را تلخ دانستهاند، اما او در خطابهاش هنگام دریافت نوبل ادبی، خط بطلانی بر این نظریه کشید و گفت: من باور دارم که انسان مشکلات را تحمل نمیکند، سرانجام پیروز میشود. انسان جاودانه است، زیرا روح دارد، جانی دارد که میتواند عشق بورزد، ببخشد و تحمل کند.» نوشته توماس اینگ درباره فاکنر نیز با قیاس این نویسنده با جویس آغاز میشود. او معتقد است تاثیر شمار اندکی از نویسندگان مدرن بر شکل و ماهیت ادبیات داستانی قرن بیستم عمیقتر از فاکنر بوده است و آن نویسنده بیشک جیمز جویس است. اما معمولا فاکنر را در هنر داستاننویسی همتای جویس میدانند اما در نظر اینگ این دو تنها تشابهات ظاهری دارند. کتاب «ولادیمیر ناباکف» در هفت فصل به روایت زندگی و آثار او میپردازد. سالشمار زندگی و آثار او، نقد جین گریسون درباره ناباکف و تقسیمبندی زندگی او به تاریخ، گذرگاههای مرزی، روسیه، اروپا، امریکا و بازگشت به اروپا. کتاب با معرفی کوتاهی از ناباکف آغاز میشود: «ناباکف روس است، اما زبان نوشتاریاش انگلیسی است. آثاری که شهرتی بیبدیل برایش فراهم ساخته. او ناخواسته از سرزمین مادریاش جدا شد و با زبان سرزمینیاش پیوندی پیدا نکرد، اما این ماجرا مانع نشد تا او استعداد بینظیر خود را در نگارش بهکار نگیرد، اگرچه حسرت دوری از دشتهای فراخ روسیه در آثارش حسکردنی است.» گریسون اعتبار و شهرتِ ناباکف را بیش از هر چیز مربوط به «لولیتا» میداند و البته آثار دیگرش همچون «پنین»، «دفاع»، «هدیه» و «دوبرابر گمنامی». از شاخصههای ناباکف، نزدِ گریسون یکی این است که او نویسندهای است که در دو زبان موفق و سرشناس است و البته جهانی نیز هست. گریسون ناباکف را نویسندهای میخواند که در یک کلام «از مرزها میگذرد و به هنر میرسد.»
شرق