این مقاله را به اشتراک بگذارید
پیشنهاد کتاب/ «وسوسه های دن کیشوت از آرمان تا واقعیت»؛ کارول بی جانسون؛ ترجمه ایرج کریمی؛ چشمه
راز جاودانگی یک رمان
نیره رحمانی
ایرج کریمی در این سالهای آخر (با اینکه پرکار نبود) بیشتر به عنوان فیلمساز شناخته می شد؛ سینما عرصه ای ست که شهرت در آن پر رنگ تر از دیگر عرصه های فرهنگی است، به خصوص نسبت به حوزه نوشتن که اگر جدی باشد، نه نام دارد و نه نان!
برای نسل ما که با خواندن مجله فیلم در اوایل دهه هفتاد با سینما آشنا شدیم، ایرج کریمی بیش از همه یک منتقد بود، یکی از بهترین سینمایی نویسان سال های بعد از انقلاب که زبان خارجی هم بلد بود؛ پس هم می نوشت وهم ترجمه هم می کرد. نمونه بارز آن هم کتاب مهم شناخت سینما اثر لوییس جانتی بود که در روزگار کمبود منابع تئوریک در سینما نعمتی بود برای ما.
به خاطر دارم آن سالها ایرج کریمی مطالبی می نوشت با عنوانی همانند «از چشم سینما» که موضوع آن پرداختن به رمانهای شاخص ادبیات از دریچه سینما بود. نه به این معنا که اقتباس های ادبی این آثار را بررسی کند، بلکه می کوشید پیوندی خاص میان سینما و ادبیات برقرار ساخته و با نگاهی سینمایی به این رمانها نگاه کند.
چنین نوشته هایی در آن زمان، دعوتی بودند برای جور دیگر دیدن و مهمتر از آن، لزوم توجه سینما دوستان به ادبیات به خصوص برای ما که غرق در سینما بودیم. دیدن کتاب «وسوسههای دنکیشوت از آرمان تا واقعیت» در لحظه نخست خاطره آن نوشته های ایرج کریمی را زنده کرد. مردی که به سینمایی نوشتن شهره بود، اما ادبیات را هم بسیار دوست داشت. اگر چه این کتاب از نوشته های خود ایرج کریمی نیست، اما به عنوان ترجمه ای جدی در روال کارهای همیشگی او، خاطره آن چهره آرام و شریف را که امروز درمیان ما نیست، دوباره برای مان تداعی می کند، که چه حیف، ای کاش اینقدر زود نمی رفت.
«وسوسههای دُن کیشوت از آرمان تا واقعیت» اثری است از کرول بی . جانسون که ایرج کریمی آن را به فارسی برگردانده و نشر چشمه به بازار کتاب فرستاده است. در نگاه اول عنوان فرعی کتاب «کندوکاو در شخصیت و رمان دُن کیشوت» به روشنی گویای درونمایه اصلی این اثر خواندنی هست.
این کتاب با مقدمهای از ایرج کریمی درباره دن کیشوت آغاز می شود که حکایت از نکته سنجی های آشنای او دارد. او در این مقدمه به این نکته اشاره دارد که آشنایی ایرانیان با دن کیشوت بیشتر از آنکه از طریق رمان و یا اقتباس های سینمایی آن باشد، به واسطه شمایلی است که از دن کیشوت در فرهنگ مکتوب و شفاهی ترسیم شده. «در ایران شاید از هر صدنفری که دنکیشوت را میشناسد یک نفر هم هیچ اقتباسی از آن را ندیده باشد، چه رسد به اینکه رمانش را خوانده باشد. و با اینحال خیلیها دنکیشوت را میشناسند. اما آشناییشان با او نه از جنس آشنایی با یک قهرمان رمان بلکه عمدتاً بهعنوان قهرمان یا شمایل یک مفهوم است. او را اکثراً به عنوان قهرمان یا شمایلِ آرمانگرایی خیالپردازانه یا ایدئالیستی میشناسند، بدون آنکه جزئیات داستان و ماجراهای او را بدانند. مردم عموماً کسانی را که کردار یا رویکردهاشان را بیبهره از واقعبینی یا بهکلی به دور از واقعیت می دانند به دنکیشوت تشبیه میکنند یا کار و کردارشان را دنکیشوتوار قلمداد میکنند. در عالمِ نظریتر هم ـ مثلاً از سوی مفسرانِ سیاسی یا روزنامهنگاران ـ سیاستهای یک دولت را ممکن است دنکیشوتوار بخوانند و به جای آنکه آشکارا ظرفیتهای بالفعل حاکمیت را با بلندپروازیهایش بیتناسب اعلام کنند. اما هرچند که در مورد روزنامهنگاران چنین تشبیهی خالی از نیشوکنایه نیست، عموماً در میان مردم، دنکیشوت شمایلی همراه به معصومیت است. واقعیتگریزیِ دنکیشوت را بیشتر بر گونهای بیخبریِ کودکانه و در نتیجه معصومانه حمل میکنند تا بر غفلتی ابلهانه. البته در مثال روزنامهنگاران نیز آنان با استفاده از تشبیه دنکیشوت از زهر نقد و نظر خود میکاهند چون بیخبری یا غفلت دولت از واقعیت عینی را با چاشنی معصومیت و نجابت دنکیشوت میآمیزند. و دنکیشوت اگر مجنون و مالیخولیازده هم باشد آرمانگراست و سماجتش بر سر آرمانهای نیکو در دنیایی که همه همرنگ جماعت شده و سازشکارند باارزش، و حتا گرانبهاست.»
دن کیشوت از جنبه هایی مختلف رمانی است مهم، که در این کتاب هم روی پاره ای از آنها تاکید شده است. مثلا از این منظر که سرآغاز رمان نویسی در دنیای غرب بوده، رمانی که گفته می شود دومین کتاب پرفروش تاریخ بوده و نویسنده اش اعتراف کرده که آن را از دل بسیاری از کتابهای پیش از خود بیرون کشیده و گرد هم آورده، بسیاری از مسائل فرهنگی و حتی اجتماعی روزگار زندگی سروانتس هم در اثرش انعکاس یافته، مثلا تقابل سنت گرایی و نواندیشی و این ایده هنوز که هنوز است دغدغه آثار بسیاری است. با وجود آنچه گفته شد، براستی آیا راز جذابیت دن کیشوت چه بوده است؟ رمانی که از یک سو کتاب بالینی انقلابی رادیکالی چون چهگوارا ست و از دیگر سو نویسنده راست گرایی چون بارگاس یوسا مجذوب آن بوده است.
شاید این جذابیت ریشه در ایده های کهنه نشدنی در دن کیشوت داشته باشد و یا دیگر نکاتی که می توان آنها را در اثر حاضر ردیابی کرد. ایرج کریمی معتقد است «وسوسههای دُن کیشوت» یکی از مهمترین و خواندنیترین کتابهایی است که درباره اهمیت و جایگاه این رمان جریانساز تاریخ بشریت نوشته شده است. «یکی از جذابترین مضمونهای تفسیرِ پیشرو، زیر ذرهبین بردن نجابت دنکیشوت و قداستزدایی از او باشد. راستش را بخواهید همین سویه از این تفسیر بیشتر از هر چیز دیگرش برای من هیجانانگیز و از انگیزههای اصلیام برای ترجمهی آن بوده است. اما قداستزدایی از دنکیشوت به معنای زمینی کردن اوست، با نگریستن به او به عنوان یک انسان با ضعفها و نیازهای انسانیاش. ورگنه جانسن هم مانند بیشتر مفسرانِ چپگرا با دنکیشوت همدلی دارد و سویهی اسطورهای او را تخریب یا خودش را ریشخند نمیکند. »
کرول بی. جانسون در «وسوسههای دُن کیشوت» سعی زیادی کرده تا به راز گشایی از این واقعیت بپردازد که چرا دن کیشوت در هر دوره که خوانده می شود، متناسب با اوضاع و احوال روزگار خوانش آن، حرفهایی تازه برای گفتن دارد.«دن کیشوت همچون نگره های ادبی در زمان خود را از نو پیش می کشد … هر نسل تازه ای از روشنفکران دغدغه های شان را در آن دیده اند و پیش بینی عزیز ترین نوآوری های شان را در آن یافته اند»
کتاب به دو بخش تقسیم می شود بخش نخست که از سه فصل با نامهای: زمینه تاریخی، اهمیت اثر و برخورد انتقادی . این سه فصل با ارائه اطلاعاتی تاریخی درباره زمان نوشته شدن این رمان، اهمیت آن در تاریخ ادبیات به عنوان مبداء رمان نویسی و نهایتا برخورد های انتقادی و تفسیرهایی که نسبت به این رمان وجود دارد خواننده را آماده وارد شدن در بخش دوم می سازد.
بخش دوم کتاب پنج فصل دارد: «در جلد اول دن کیشوت چه می گذرد؟»، «در جلد دوم دن کیشوت چه می گذرد؟»، «کتابی درباره کتابها»، «خوانندگان و خوانش» و «انسانها، واقعی و داستانی». .در بخش اول کتاب نویسنده بیشتر به نکات برون متنی «دن کیشوت» پرداخته که برای درک بهتر رمان لازم به نظر می رسند. در بخش دوم، نویسنده بیشتربه سراغ نکات درونی متن رفته است. نکته مهم کتاب در این است که نویسنده نخواسته یک کتاب پژوهشی با ذکر جزئیات موشکافانه و دقیق تخصصی ادبی درباره دن کیشوت بنویسد که فقط به درد پژوهشگران بخورد. بلکه تفسیری تازه و متفاوت از این رمان اختصاص داده که درعین حال از زبانی همه فهم برخوردار است و ترجیحا برای عموم مخاطبان نوشته شده است و دعوتی است برای رجوع دوباره به دن کیشوت، این بار از افق و دریچه ای که این اثر گشوده. یک آشنایی زدایی از شمایل دن کیشوت و ارائه تفسیری ملموس و زمینی شده از آن، به جای آن برداشت های اسطوره ای پیشین.
در آخر بازگردیم به ابتدای بحث یعنی همان اشاره زنده یاد ایرج کریمی به نحوه آشنایی عمده ایرانیان با دن کیشوت و توجه به این اصل که شناخت ما اغلب ما از دن کیشوت چون از راه درستی نبوده، شکل دقیقی هم نداشته است. به نظر مهمترین تاثیری که خواندن کتاب «وسوسههای دُن کیشوت» بر خواننده ایرانی دارد وسوسه و تشویق برای یک آشنایی صحیح با رمانی است که خوشبختانه محمد قاضی ترجمه درخشانی از آن بدست داده است که به نظر ایرج کریمی شاهکار کلاسیک ترجمه در ایرانست: «برای برخی نقل قولها که از رمان در متن آمده وقتی به این ترحمه مراجعه می کرم از ظرافت و نفاست کار قاضی شگفت زده می شدم. روحی که او در این ترجمه دمیده مرا عجیب به وجد می آورد.»
نقل از الف کتاب
«وسوسههای دنکیشوت از آرمان تا واقعیت»
(کندوکاو در شخصیت و رمان دنکیشوت)
نویسنده: کارولبی جانسون
ترجمه: ایرج کریمی
ناشر: چشمه، چاپ اول ۱۳۹۴
۱۴۶صفحه، ۱۲۰۰۰ تومان