این مقاله را به اشتراک بگذارید
یک پزشک ایتالیایی به بررسی تأثیر بیخوابیهای کافکا بر داستانهایش پرداخته است. او معتقد است که ایدههای داستانی بیشتر در این زمان به ذهن خالق «مسخ» خطور میکرد.
فرانتس کافکا نویسنده، آلمانی زبان در زمان حیاتش گمنام ماند و اگر دوست شاعر و نویسندهاش ماکس برود نبود که برخلاف وصیت نامهای که برجای گذاشه و از او خواسته بود که همه نامهها، مجلات، روزنامهها و نوشتههایش را بسوزاند عمل و سپس همت به انتشار آنها نمیکرد، احتمالاً کافکا هیچ وقت شهرتی به دست نمیآورد.
آثار کافکا نمایانگر اوضاع آشفته اروپای قرن بیستم است. او نوشتن را چنین توصیف میکند که دریای یخ زده و منجمدی در او هست و نوشتن به مثابه داسی عمل میکند که توسط آن یخها را میشکافد و راهی برای نجات پیدا میکند.
یکی از موضوعاتی که در نامهها و خاطرات کافکا به چشم میخورد، رنج بردن او از بیخوابی است. همین موضوع سبب شده تا یکی از پزشکان ایتالیایی به بررسی رابطه بیخوابیهای کافکا با داستانهایش بپردازد.
کافکا در خاطراتش بیان میکند که چگونه بیخوابی او موجب میشد تا توهماتی قبل از خواب به سراغش بیاید و همین توهمات الهامبخش داستانهایش شود. اگرچه بی خوابی ممکن است فرصتهای خلاقانه ایجاد کند، اما نمیتوان در این زمینه آسیبهای ذهنی ناشی از بیخوابی را نفی کرد.
روزنامه ایندیپندنت در مقالهای به بررسی این موضوع پرداخته است. به گفته این مقاله، بیخوابی شاید برای همه ما یک معنا را داشته باشد، اما برای کافکا زمانی برای الهام سوژههای داستانیاش بود. کافکا در خاطراتش مینویسد که آنچه منجر به بیخوابیاش میشده، قدرت رؤیاهایش بوده است. حالا پزشکی ایتالیایی با نام Antonio Perciaccante در پژوهشی به بیخوابیهای کافکا و تأثیر آن بر داستانها و کارهایش پرداخته و بخشی از یافتههایش را در یکی از سایتها منتشر کرده است. به اعتقاد این پزشک ایتالیایی، خود کافکا بر تأثیر بیخوابیهایش اذعان دارد و معتقد است که در زمان بیخوابی ایدههایی به ذهن میرسد که در هیچ زمان دیگری ممکن نیست.