این مقاله را به اشتراک بگذارید
آب و آتش (۷): کوته نوشته های حمید رضا امیدی سرور
یادداشت های فرهنگی و ادبی ح. امیدی سرور
آقای مدیری صدای کدام مردم هستی؟
چند سال پیش برخی از مجریان مغضوب صدا و سیما، با استفاده از سیاست جذبی دوباره به صدا و سیما دعوت شدند. سیاست کار آمدی که مانع از آن می شد که شهرت این برنامه سازان که رسانه های فضای مجازی پناه برده بودند، در خدمت بازتاب دادن خواست های جناح رقیب قرار گیرد. حاصل کار این چهره ها پس از بازگشت به صدا و سیما اگر چه در حد و اندازه گذشته و ایام اوجشان نبود، اما سیاستگذاران صدا و سیما چندان نیز از این بابت ناراضی به نظر نمی رسیدند. افول این چهره ها باعث می شد که آنها برای بودن در صحنه بیشتر خود را با سیاست های صدا و سیما همراه کنند و دیگر حتی عدم حضورشان در تلویزیون نه خلائی باشد و نه تهدیدی از طریق بازتاب دادن صدای جماعتی که خواستشان به هیچ وجه در از طریق صدا و سیما به گوش کسی نمی رسد.
در این میان وضع مهران مدیری ناگوارتر از دیگران جلوه می کند. او در طول برنامه دورهمی خود نهایت تلاش خود را برای نشان دادن حسن نیت از دست رفته اش نزد صدا و سیما به خرج داد، تا آنجا که می توانست از دولت به اشکال مختلف انتقاد کرد. انتقاد از دولت اگرچه گناه نیست اما در روزگاری که ریز و درشت رسانه های مختلف و خود صدا و سیما به تند ترین انتقادها مشغولند، دیگر هنری محسوب نمی شود.
براستی اگر آقای مدیری( به قول خود) صدای مردم است، چرا تنها به بازتاب دادن انتقادهای مردم از دولت مشغول است؟ انتقادهای بارها تکرار شده ای که همه آنها از حفظند. چرا لااقل برای تازگی کار بازتاب دهنده صدای مردم و انتقاد آن از بخشهایی که صدایشان به گوش کسی نمی رسد نیستید.
اصلا انتظار صفات قهرمانی از ایشان نداریم که برای بازتاب دادن صدای مردم با نهادهایی درگیر شود که تقابل با آنها آخر و عاقبت ندارد. لااقل برای نشان دادن حسن نیت خود کمی از صدای انتقاد مردم را به گوش مدیران صدا سیما میرساند.
تلویزیون در این سالها به اندازه کافی زبان مردم بوده است و بعد از انتخابات در بخش های مختلف سنگ تمام گذاشته از ریز و درشت مردم خواسته شان را جویا شده.
با این اوصاف بهتر نیست که مدیری زبان مردمی باشد که به صدا و سیما نقدهای جدی دارند؟
مهران مدیری یک شومن است، نه متفکر سیاسی، بیش از این نیز از او انتظار نداریم اما ای کاش لااقل در حد و اندازه همین شومن بودن هم شومن صادقی بود، زبان مردمی می شد که اکثریتند وبه دلیل اینکه بلندگوها دست اقلیت است، صدای شان به گوش کسی نمی رسد.
باید از مدیری پرسید صدای کدام مردم است؟
19 نظر
سوسن
متاسفم برای مدیری. فقط همین را می توان گفت که در صحنه ماندن چه قیمتی دارد…
وزبه اورک
فعلا که همه چیز دراین سایت مطابق خواسته آقای امیدی سرور است وهیچ انتقادی به دولت روحانی گویا جایز نیست من از استان خوزستان هستم وآقای روحانی در چارسال اول خود به ماخوزستانی ها قول تصفیه کردن آب شربمان را دادندکه دروغ از آب درآمد وعده دادند که سرچشمه های رود کارون را به اصفهان نخواهند برد مگر برای شرب نه کشاورزی که دروغ از آب درآمد وعده دادند که بحران آب وهوای استان ومشکل ریزگردها رارفع کنند که دروغ از آب درآمد ضمنا به اطلاع این سایت نسبتا خوب ادبی که گاهی اوقات مطالبش تکراریست برسانم آقای رییس جمهورتمام این وعده هارا ب جدیت دادند وخاطرنشان کردند که حتما به آن ها عمل خواهند کرد ولی اگر شما دیدید که بادرا درقفس می شود زندانی کرد آقای روحانی هم به حرف هایش عمل خواهد کرد
امیدی سرور
دوست عزیز روزبه اورک اگر از خوانندگان مد و مه باشید قاعدتا باید بدانید اینجا همه چیز مطابق خواسته من نیست بخصوص اگر پای انتقاد در میان باشد. این گونه نیست که منظور خاصی در حمایت از روحانی و سرپوش گذاشتن بر روی ضعف هایش باشد. در این نوشته اشاره من به عدم صداقت جماعتی است که پای انتقاد کردن از یک گروه خاص که به میان می آید شیر هستند و در باقی موارد…این گونه هم نیست که به ما وعده و عیدی داده باشند که راه افتاده باشیم در حمایت از دولت و به به گفتن چهچه کردن. خوشبختانه یا بدبختانه در طول این بیست سالی که دست چپ و راستمان را شناختیم، روی کار آمدن هیچ یک از گروه ها اعم از اصولگرا و اصلاح طلب هیچ نفعی برای ما نداشت، در هر دو حال غیر خودی بودیم. از قضا در این میان روی کار آمدن دولت روحانی وسیاست گذاری هایش این ضرر را برای ما داشت که بیمه اعضای قدیمی انجمن صنفی روزنامه نگاران را که بعد از تخته شدن در دولت های قبلی، هنوز به واسطه معرفی نامه های قبلی معتبر بود و بیمه حداقلی تامین اجتماعی را داشتند، در دوره آقای روحانی قطع شد. گامی هم برای بازگشایی انجمن صنفی برداشته نشد گویا یکی از مخالفان سرسخت آن یکی از اعضای امنیتی دولت یازدهم (روحانی) بود. بگذریم. این را تا بحال در هیچ جا ننوشته بودم، چون سعی کرده ام در چنین مواقعی نگاهی کلان نگرتر داشته باشم و از دریچه منافع شخصی قضاوت نکنم.
به دولت آقای روحانی نقد های بسیار وارد است که اهلش آنها را مطرح کرده و می کنند. اما غرض من این است که آیا در میان این خیل انبوه ضعف ها و انتقادهایی که به دولت وارد است، رسانه ملی چنان بری از هر ضعفی است که نمی توان انتقادی به ساحت آن وارد ساخت؟
روزبه عزیز این روزها بازار انتقاد از دولت آنقدر داغ است که هرکسی حتی روزنامه نگار بی پشت و پناهی چون من نیز می تواند به راحتی و با آسودگی خیال از آن انتقاد کند وهیچ ترسی هم به خود راه ندهد. اما آیا این شجاعت در من هست که لبه تیز نقدم را به دیگر جهت ها نیز بچرخانم؟
در ماجرای خوزستان اما حق با شماست که جویای مطالبات خود از رییس جمهوری باشید بخصوص که با وجود همه مشکلات فرساینده مردم خوزستان باز هم مردم آمدند و رای دادند. حکایت انتقاد و خواست شما از دولت برای پاسخ گویی متفاوت است با مجری مشهور و ثروتمندی که آنتن تلویزیون را در اختیار دارد و با تفرعن برای جماعت داد سخن سرداده و فقط وقتی به صدای مردم بدل می شود که پای انتقاد از دولت مطرح باشد که نه تنها از هیچ نظر پای خطر و تنبیهی در میان نیست که چه بسا تشویق هم در کار باشد!
روزبه اورک
بسیار ممنون از اینکه پاسخگو بودید جناب امیدی سرور گرانقدر
نقدهای جدی به مهران مدیری(این بی دردی که ازدرد میگوید واتفاقا چه مضحک وسطحی هم می گوید)وارد است ولی ای کاش که شما با مصادیقی هر چند کم خود او ونقد های او رابررسی و از کلی گویی پرهیز می کردید
ضمنا بندهاز بینندگان وخوانندگان سایت شما هستم وهمیشه مطالب را رصد میکنم واز دو چیز کله دارم یکی طرفداری یک جانبه شما از روحانی در روزهای منتهی به انتخابات که گویی درد مردم را ازبیماری هایی که دولت تدبیرو امید به ارمغان آورده فراموش کردید دومی ازدیاد مطابتان درباره ناباکوف (این نقد مرا برادرانه بپذیریذ من سایت شما رادوست دارم ولی گاهی از اوقات از خودم می پرسم چرا اینقدر از ناباکوف مطلب می نویسید وتنوع طلبی که درذات انسان است را فراموش میکنید
باسپاس از شما وهمکارانتان دراین سایت نیک وخوب
امیدی سرور
جناب اورک عزیز
حق با شماست شاید در روزهای انتخابات، با وجود همه سعی در خودداری از وارد شدن در چنین میادینی، ما هم جانب دارانه از رو حانی حمایت کردیم. اما این بیشتر از هر چیز به خاطر احساس خطر از جانب روی کار آمدن تندرو ها بود. که صابون آنها به تنمان خورده و باید بگویم برخی از آنها باور دارند کسانی که مثل آنها فکر نمی کنند، حق نان خودن در این مملکت را ندارند. حق کار، حق زندگی و… شاید باورش برایتان دشوار باشد اما تجربیات بسیار ناگواری از این جماعت در ذهن دارم که با چه آسودگی خاطری از این که تصمیماتشان برحق است درباره زندگی ، کار ، آینده و سرنوشت دیگران تصمیم می گیرند، بی آنکه ذره ای دچار عذاب وجدان شوند.
نمی دانم شاید لازم باشد در آینده نزدیک در همین ستون آب و آتش، اشاره ای به ماجرای انتخابات داشته باشیم.
حقیقت اینکه تمام ترس از این بود که مبادا مردم همانند سالهای قبل فریب شعار های پوپولیستی را بخورند و بعد افسوس این بماند که چرا به اندازه توان اندک خود کاری نکردیم. اما باید بگویم که واقعا به ایرانیان افتخار کردم که با وجود همه مشکلاتی که داشتند، فشارهای جان کاه اقتصادی فریب شعارهای توخالی را نخوردند. ماجرا نیاز به قدری توضیح دارد. بماند برای فرصت مناسب که امیدوارم در آینده نزدیک میسر شود.
جدا از همه این بحث ها ممنون از مطرح کردن نقدی که به مطالب سایت داشتید. حتما آن را لحاظ خواهیم کرد و امیدواریم دوستانی چون شما ما را از راهنمایی و نقد های خود بی نصیب نگذراند.
رهگذر
آقای ح. امیدی سرور.
الان به نظر شما نباید هیچ کس به دولت آقای روحانی انتقاد کند؟؟؟
به چه علت؟؟؟
گاز رو مفت مفت دارن به ترکیه می فرستند. چرا؟؟؟
چرا باید قرارداد های اقتصادی این دولت محرمانه باشد؟؟؟
مگر قرارداد اقتصادی جز مسائل امنیتی یا نظامی ست؟؟؟
برادر آقای روحانی مملکت رو چپاول کرده. بعد شما اینجا نشسته اید و آروغ روشنفکری می زنید؟؟؟
آقای روحانی گفت اینها دیوار می کشند. چند روز پیش همین دولت گروهی تعیین کرد جهت بازرسی حجاب بانوان کارمند. این حرفا فریبکاری نیست؟؟؟
آقای روحانی گفت اینها لوله می کنند. بعد خودش پیشنهاد داده اوباش را در نمازجمعه به دار آویزان کنند.
آقای روحانی میگه حصر، بعد خودش زیر مصوبه ی حصر رو امضا کرده.
آقای روحانی فریبکاری می کند اما تأسف اینجاست که امثال شما به ظاهر روشنفکران هستید که به راحتی فریب می خورید.
حصر و ربنای استاد شجریان شده اسباب سو استفاده ی این دار و دسته.
سواستفاده از استاد شجریان تا کی؟؟؟
حالا اگه یه هنرمند دیگه ای مثل آقای مدیری نظری بده، سریع امثال شما جیغ بنفش می کشید.
شعار زنده باد مخالف من هم فریبکاری ست.
دوستان هنرمند و رسانه ای اطلاع دارند این واقعیت رو لمس کرده اند که اصلاح طلبان به شدت منتقدین و مخالفین خود را مورد حمله قرار می دهند. اما با پز روشنفکری
مریم
من جای آقای امیدی سرور بودم. دیگه مطلب نمی نوشتم. چون کسی مطلبارو نمی خونه و نظر میده. مثلا آقای رهگذر . یکی نیست که بگه کی گفته از روحانی انتقاد نکنید؟ طرف به مدیری میگه اگه مردی چندتا انتقاد از صدا و سیما و کسای دیگه هم بکن؟
كريم
من به این آقای رهگذر پیشنهاد میکنم اول مطالب را دقیق بخونه بعد هم با آرامش و بدون حب و بغض حرفشو بزنه. چنانچه با دقت مطالب را می خوند اینهمه یکطرفه به قاضی نمی رفت.
رهگذر
اتفاقا من مطلب رو خوندم
آقای ح. امیدی سرور صدای کدام مردم هستید؟
حدود ۱۵ میلیون نفر به آقای روحانی رای ندادند. اینها مردم نیستند؟
چرا فقط خودتون رو می بینید؟؟؟
حرف من اینه که شبه روشنفکرانی امثال شما اصلا اجازه نمیدید صدای مخالف بلند بشه. صدای مخالف رو بشدت محکوم می کنید. اما به لباس روشنفکری
مگر آقای مدیری چی گفته؟؟؟ نقد غیرمنصفانه ای داشته؟؟؟
امروز در تهران حمله تروریستی انجام شده. قبل از انتخابات آقای کرباسچی گفت چرا پول مملکت رو خرج سوریه می کنند.
انسان اگر کمی عقل داشته باشه میدونه که هر موضوعی جداگانه بودجه داره.
اگر در سوریه نجنگیم باید در تهران بجنگیم.
درک این موضوع مگه چه قدر پیچیده س که امثال آقای ح. امیدی سرور متوجه نمیشن؟؟؟
به نظر شما برای مذاکره با تروریست های داعشی، آقای ح. امیدی سرور رو بفرستیم یا آقای کرباسچی رو ؟؟؟
رهگذر
شاید بگید این مسائل چه ربطی به هم داره. شاید بگید چرا همه چیز رو با هم قاطی می کنه.
واقعیت این است که همه اینها به هم ربط دارند.
کسی که از تفکر روحانی دفاع می کنه، همون فردیست که میگه ما برای فرار از سایه جنگ باید کوتاه بیایم.
تفکر مذاکره ی ذلیلانه و باج دهی های مکرر و تخریب نیروهای امنیتی و نظامی باعث میشه یه روزی نزدیکان شما هم قربانی ترور بشن.
حالا یه سری افراد امثال آقای ح. امیدی سرور نشستند اینجا و در کمال آرامش آروغ روشنفکری می زنند که آی چرا مدیری انتقاد می کنه. آی چرا صدای شجریان پخش نمیشه.
آخه تزویر تا کی؟
آقای ح. امیدی سرور شما اصلا روزه می گیرید که نگران ربنای قبل افطار شدید؟؟؟
نیاز به پاسخ نیست، در پیشگاه وجدان خود پاسخ بدید.
این رفتار ها نشان دهنده تزویر و فریب کاری جریان روشنفکر است.
رهگذر همیشگی مد و مه
جناب آقای رهگذر
خوشبختانه صدها سایت و تریبون در اختیار شما هست تا هر چه می خواهید علیه روحانی بگویید و بنویسید حالا شما چطور گذرتان به اینجا افتاده و از اینکه یک نفر از شومن صدا و سیما انتقادی کرده ناراحت شده اید هم از عجایب روزگار است . عزیز من ! اینجا نه بحث انتقال گاز به ترکیه مطرح است نه حتی دفاع از روحانی بلکه نویسنده محترم گوشزد ساده ای به مجری سیما کرده و حالا شما از اینکه در یک پس کوچه مجازی دو نفر عقیده ای مشابه شما ندارند ناراحتید و بلافاصله تشخیص دادید طرف مقابلتان روزه می گیرد یا نه ؟ اصلا” کجای این نوشته به رمضان و ربنا اشاره کرده که جنابعالی جوابتان را به ربنا و روزه ربط داده ای ؟ بعید می دانم ذره ای مطالعات دینی داشته باشی که همین جملات سطحی را قبلا” از جریان هایی همچون فرقان هم شنیده ایم . آیا فکر نمی کنید داعشی های جنایتکاری که امروز به مجلس و حرم امام حمله کردند به نوعی مانند شما فکر می کنند و به دلیل همین توهم خود عمار پنداری به روی مردمی که نمی شناسند اسلحه می کشند ! حضرت آقا خشونت فکری در نهایت به خشونت فیزیکی منتهی می شود و بهتر است برای خودتان فکری کنید .
رهگذر
دوست عزیز همیشگی مد و مه شما ندیده و نشناخته چطور بنده رو قضاوت می کنید؟؟؟ ماجرای روزه ی آقای ح. امیدی سرور به خودشون مربوطه و منم گفتم به وجدان خودشون مراجعه کنند. چون چند پست در این سایت دیدم که به ربنای استاد شجریان پرداخته. اتفاقا شما دارای تفکرات تکفیری هستید که نظر بنده رو تحمل نکردید و شروع به تهمت زنی کردید.
رهگذر
گفتید گروهک فرقان یاد موسوی خوئینی ها افتادم. اونهایی که امروز ژشت روشنفکری گرفته اند دیروز رفتار های متحجرانه داشتند. یادی کنیم از اکبر پونز. یادی کنیم از میرحسین موسوی مبدع دیوارکشی. یادی کنیم از حسن روحانی طراح اعدام های نمازجمعه ای.
رهگذر
دوست عزیز همیشگی مد و مه و آقای ح. امیدی سرور بهتر است برای خودتان فکری کنید.
ما خودمان قربانی ترور بوده ایم. تفکر شما به گروه فرقان نزدیک تر است.
شما فقط مدعی هستید. اما فریب خورده اید. من تصور می کنم شما مطالعه ندارید. جریان متحجر بعد از انقلاب چه کسانی بوده اند؟؟؟ چون مطالعه ندارید نمیشناسید. معرفی می کنم.
میرحسین موسوی طراح دیوارکشی دانشگاهی
اکبر گنجی طراح حجاب پونزی
حسن روحانی طراح حجاب اجباری
موسوی خوئینی ها استاد گروهک فرقان
مخملباف پیشنهاد دهنده اخراج هنرمندان
شما چون مطالعه ندارید یا مطالعه تون هم مغرضانه است این افراد رو نمیشناسید. این جریان افراطی حالا لباس روشنفکری پوشیده است و شما فریب خورده اید.
مریم
دوستان ملاک حال آدمهاست
برخی از گذشته پشیمانند و سعی می کنند آن را پنهان کنند اما برخی کماکان به آن افتخار دارند. این تفاوت امثال خاتمی، موسوی خوئینی ها و روحانی با برخی دیگر است
رهگذر
بله خانم مریم موافقم که ملاک حال فعلی افراد است. اما امثال این افراد که در بالا اسم بردم پشیمان نیستند. دارن فریبکاری می کنند. امثال آقای خاتمی و روحانی در ابتدا افراطی بودند و حالا دچار تفریط شدند. این افراد هیچ وقت اعتدال نداشتند و حالا هم ندارند. جریان اصیل انقلابی از ابتدا اعتدال داشتند، اگر در این حوزه مطالعه کنید متوجه می‌شوید چه کسانی از همون ابتدا عاقلانه رفتار کردند. چه کسی با اخراج هنرمندان که توسط مخملباف مطرح شد مخالفت کرد؟ چه کسی با طرح دیوارکشی میرحسین مخالفت کرد؟ چه کسی با تظاهرات علیه بی حجابی موافق نبود (آن زمان که محمد خاتمی موافق بود) ؟ بعد از سی سال افراطیون نقاب اعتدال زده اند و برخی مردم فریب خورده اند به دلیل بی اطلاعی.
خوزه لوپز رودريگز
همه مطالب بالا را این پیرمرد دیوانه منحرف که قبلا به اسم “صاحب نظر” کامنت میفرستاد، نوشته است. جالب است خودش به خودش خانم مریم خطاب میکند سپس از زبان خانم مریم به خود آقای رهگذر میگوید! اینجا میگوید خوزستانی است ولی دروغ میگوید ترک آذربایجانی است منتها بدجوری ضد ترک و ترکیه است و عقاید شدید پان ایرانیستی و کورش بازی و باستانگرایی وپهلویدوستی دارد همانطور که میبینید از درد فروش گاز به ادعای او رایگان به ترکیه به فغان آمده و به روحانی حمله میکند. در حالیکه این سایت اصلا جای این مباحث نیست. من برای آقای امیدی سرور متاسفم که نویسنده هستند ولی اینگونه راحت به دام پاسخگویی و وقتگذاری برای اینچنین شارلاتان منحرفی میافتند و به او کلاس میدهند. این عوضی همان “صاحب نظر” است آقای امیدی سرور، با شما هم برخورد زشتی داشته. یادتان هست در مصاحبه ای با یک سایت دیگر از او و آزارندگی شدیدش چطور یاد کرده بودید.
كريم
همانطور که از نامش پیداست او یک رهگذر است اما رهگذری پر از کینه و نفرت و رنجش از مردمان .. می خواهد خودش را آزاد کند از اینهمه نفرت و حقارت و.. اما چگونه؟ درونش را به دیگران نسبت می دهد با همان خلق و خویی که دارد .. پس در همین حد به او بسنده باید کرد. او رهگذری .. بیش نیست.
رهگذر
آقای خوزه لوپز رودریگز بنده نسبت به شما شناختی ندارم و شما هم شناختی نسبت به من ندارید.
بیهوده تهمت نزنید.
و همچنین آقای کریم همه ی ما رهگذریم، آنچه بنده عرض کردم واقعیاتی بود که شجاعت شنیدن آن را ندارید.
جالب است که منی که از نظر شما متحجر هستم ادب رو رعایت می کنم.
اما شما به ظاهر روشنفکران حتی به قدر رعایت ادب هم نمی توانید ژست روشنفکری خود را نگه دارید.
به ظاهر روشنفکران همیشه همین طور بوده اند.