این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی به فیلم مهتاب ساخته بری جنکینز
سه اپیزود رها شده
مجتبی لرزنگنه
فیلم با فرار پسر بچه ای از دست عده ای هم سن و سال خودش شروع می شود، شاید با این صحنه می خواهد شروعی طوفانی داشته باشد شاید هم صرفاً به دنبال ایجاد جذابیت بصری بوده، که در عین حال به نظر نگارنده هیچیک از این دو را کسب نکرده است؛ تنها پیامد آن صدای نابهنجار کوبیدن بر در و تأثیرگرفتن پسر بچه از این سر وصداست، سوالی که در این نما بر ذهن نگارنده باقی است آنکه چرا زمانی که از دید پسربچه (p.o.v) به بیرون از اتاق نگریسته می شود چرا کات خورده و نمایی از خود پسر بچه را در قاب می بینیم!
دوربین در این فیلم گیج است؛ در ابتدای فیلم است که می بینیم حتی چرخشی سیصد و شصت درجه ای را به مخاطب عرضه می دارد که معنای آن مشخص نیست! به طور کلی لرزش های دوربین روی دست در اکثر قریب به اتفاق این فیلم اذیت کننده است که عمدتاً خالی از تأثیرات زیبایی شناسی نیز می باشند.
فیلمساز ما سعی بر آن داشته تا در سه دوره زمانی کودکی جوانی و بزرگسالی پسر بچه ای را به تماشاگر نشان دهد اما در هر سه دوره با خلا های اساسی و پرسش های ناگفته ای ما را رها می سازد. در دوره کودکی پسر بچه _ شایرونِ داستانِ ما_ که به او لقب "کوچولو" می دهند درگیر احساسات رشد نیافته اش است و تحقیرِ توسط همکلاسی هایش و همچنین رابطهی مادر فرزندی درستی مابین او و مادرش نیست و او درگیر رابطه ای دیگر مابین او و "خوان" و "ترسا" می شود خوانی که مهاجری کوبایی است و سعی دارد تا نقش پدری برای شایرونِ داستان ایفا نماید و ترسایی که می خواهد جای مادرش برایش مادری کند و تا آنجا این رابطه پیش می رود که در شب هایی که مادرش مهمانی دارد! او به خانه خوان و ترسا می رود؛ تا اینجای فیلم عمدتاً شخصیت پردازی مناسبی از هیچیک از افراد نامبرده نمی بینیم و صرفاً انحراف مادر شایرون را می بینیم و فروش مواد خوان را و جدالی حرفی را که یک شب مادرِ وی با خوان در محل فروش مواد دارند اما پس از آن به کلی به یکباره به دوره بعدی زندگی شایرون وارد می شویم و از سرنوشت هیچکدام از کاراکترهای بخش قبل خبری نداریم و این یکی از شکاف های بنیادین در فیلمنامه می باشد.
رشد تدریجی شخصیت را در شایرون نمیبینیم و یکباره به دوران جوانی و بزرگسالی و آزادی شایرون می رسیم و به بیانی دیگر از آن کودک خجالتی خبری نیست و چگونگی غلبه بر آن خصیصه را نمی بینیم و فیلمساز ما آن را بر این اساس که مخاطب خود می داند! جهشی بزرگ به آینده می کند. بدون دادن اطلاعاتی ولو اندک برای نمایش به مخاطب که رشد این قهرمان چون بود و تحولش چگونه؟
اسکار گرفتن این فیلم با این ساخت جای بسی شگفتی دارد، اما زیاد هم نباید از آن تعجب کرد چرا که فیلمی بود در جهت تبلیغ ایدئولوژی آنها! داستانی -که البته اگر توانسته باشد داستانی را روایت کند – در مورد تحقیر سیاه پوستان و عدم توانایی بر کنترل احساسات گوناگون شان، سیاست اسکار همین ها را می خواهد آری نباید بیشتر از این هم متعجب ماند. باید پذیرفت که این روزها اسکار هم سیاسی شده است بوی نای همان سیاست ها و ایدئولوژی هایی که خیلی ها راغب به پذیرش و رونق آن دارند، می دهد.
"Moon light" یا همان "مهتاب" نام گزیده ای برای این فیلم نبود، بهتر آن بود متناسب با کور سویی از امید نام آنرا بر میگزیدند، چنانچه در سکانس پایانی هم با نگاه به عقبِ شایرونِ، به دنبال نور و چه بسا اندک امیدی برای آینده اش بود! و یا چه در نمای قبل از انتها آن جایی که کوین و شایرون سر در بالین یکدیگر گرفته اند و منفعل نشسته اند به خوبی می توان این رکود و نا امیدی را دید.
مشخصات فیلم:
مهتاب : Moonlight
کارگردان : Barry Jenkins
نویسنده : Barry Jenkins
بازیگران :
ahershala Ali…Juan
Janelle Monáe … Teresa
Naomie Harris … Paula
Jaden Piner … Kevin
رده سنی : R ( مناسب برای افراد بالای ۱۷ سال)
ژانر : درام
زمان : ۱۱۰ دقیقه