این مقاله را به اشتراک بگذارید
عقل تو چون قطرهایست مانده ز دریا جدا
علی غزالیفر*
نظر غالب آن است که واژه عرفان از ریشه "عرف" به معنای شناخت یا معرفت است. برخی محققان نظریات دیگری نیز در این مورد مطرح کردهاند. اما جدا از بحث زبانشناسی در این باب، آنچه مسلم است این است که در عرفان اسلامی معرفت جایگاه بسیار محوری و مهمی دارد، بهحدی که تمام کوششها یک عارف آن است که به معرفت محبوب و معبود دست پیدا کند. همه سیر و سلوک، همه ریاضتها و عبادتها زمینهساز دست یافتن به چنین غایتی است. البته این هدف نهایی بسیار بزرگ بوده و به آسانی بهدست نمیآید. چه بسا اصلا هیچگاه بهطور کامل محقق نشود و تنها میتوان به عنوان یک آرمان نهایی به سوی آن شتافت. اما از طرف دیگر مسلم است که بخشی از آن و مقداری از معرفت الهی برای هر عارفی در حد توان و شایستگیاش حاصل میشود. در هر صورت این مطلب به دلیل اهمیت بنیادیاش مورد توجه همه عارفان بوده است. به همین دلیل در باب آن بسیار سخن گفتهاند. البته واضح است که اینگونه معرفت معنوی از جنس سایر شناختهای متعارف نیست و به اصطلاح از نوع معرفت ذهنی نیست که با درس و بحث بهدست آید. به همین دلیل زبان آن نیز با زبان سایر علوم متفاوت است. موضوعات و مطالب عرفانی اشاره به چیزی دارد که در دسترس همگان نیست و به همین دلیل زبان متعارف برای آن ساخته و پرداخته نشده است. لذا کاملا طبیعی است که هر گونه سخن گفتن در مورد امور معنوی جنبه مجازی، استعاری و کنایی پیدا میکند. به تعبیر دیگری زبان عرفانی به طور طبیعی از نوع زبان ادبی میشود.
عارفان ناچار بودهاند برای توضیح و تفهیم تجربهها و یافتههای خود از مجازها و استعارهها استفاده کنند. در این میان برخی از مجازها و استعارهها بیشتر مقبول واقع شدند و بیشتر عارفان از آنها استفاده میکردند. یکی از آن موارد، استعاره دریا است. عارفان معرفت حقیقی و نهایی عرفانی را به دریا تشبیه کردهاند و بقیه معرفتها را همچون ساحلی دانستهاند که انسان بر کرانه آن فقط تصویری از دریا را مشاهده می کند و برای درک حقیقی آن باید از ساحل جدا شود و خود را به درون آن افکند و در آن غوطهور گردد.
کتاب پس از پیشگفتار از دوازده فصل تشکیل شده است. معمولا هر فصل به نظریات یک عارف اختصاص دارد، اما سه فصل نیز به بررسی موضوعی، تطبیقی یا تاریخی در این مورد میپردازد. عارفانی که هر کدام یک فصل را به خود اختصاص دادهاندف به ترتیب عبارتند از: بایزید بسطامی، جنید بغدادی، محمد نفّری، باباطاهر همدانی، خواجه عبدالله انصاری، احمد غزالی، عین القضات همدانی، سنائی، عطار و نجمالدین دایه.
نویسنده برای هدفی که دارد، متون نثر و نظم فارسی و عربی خود عارفان را نقد و بررسی میکند. اما به این آثار اکتفا نمیکند و از سایر کتابها و پژوهشهای نیز استفاده کرده است. او میخواهد تصویر کلی و منسجمی از دیدگاه عارفان در این باره بهدست آید. وجوه اشتراک و اختلاف آنان معلوم شود تا در پرتو این موضوع نگاه عرفانی آنان بیشتر و بهتر آشکار شود. البته هدف این نیست که فقط این استعاره خاص بررسی شود و هیچ موضوع دیگری مطرح نشود. برعکس، این موضوع به دلیل اهمیت و مبنایی بودن پای سایر مباحث را به میدان تحقیق باز میکند. به همین دلیل در خلال مباحث موضوعاتی همچون سکوت، جهل، حیرت، وجد، اندوه و شادی، توحید، عشق و عاشق و معشوق، کفر و دین، انسانشناسی و… نیز طرح میگردد و با نظریات عارفان در مورد آنها آشنا میشویم. از همین روی، مطالعه این کتاب سیری کلی در اندیشههای عارفان مسلمان بهشمار میآید و وجوهی کمتر شناخته شده را پیش چشم خواننده به نمایش میگذارد.
*دکترای فلسفه
به نقل از الف کتاب
*****
«دریای معرفت»
(از بایزید بسطامی تا نجم دایه)
نویسنده: نصرالله پورجوادی
ناشر: هرمس، چاپ اول ۱۳۹۴
۲۲۲ صفحه، ۲۴۰۰۰ تومان