این مقاله را به اشتراک بگذارید
آب و آتش/ یادداشت های فرهنگی و هنری حمید رضا امیدی سرور
چند روز پیش یکی از رفقا یکی از این کتابهای به اصطلاح بست سلر اما به واقع عامه پسند بی مایه ای که دوتاهم سور به م مودبپور ، فهیمه رحیمی و …زده اند با چنان شوق و ذوقی پیش من آورد که برای یک لحظه فکر کردم بالاخره اولیس جویس مجوز گرفته!
کتاب را جوری دستش گرفته بود که روی جلدش معلوم باشد، شک دارم آدم خشم و هیاهو را آنطور با افتخار دست بگیرد. درجواب نگاه متعجبم گفت: همه تعریفش را می کنند!
گفتم: کجا؟ چند تا از مطالبش را بفرست بخوانیم؟
خندید: چرا مطالبش را بفرستم، عکس هایش را می فرستم !
با تعجب پرسیدم: عکسش را می فرستی؟
در حالی که موبایلش را برمی داشت گفت: واقعا که از زمانه عقبی!
بعد هم گوپ گوپ گوپ صدای رسیدن پیامهای تلگرامی موبالم بلند شد .نگاهی به صفحه تلگرامم انداختم عکسهایی که یک به یک باز می شدند و چشمم به جمال دوستان آشنا و نا آشنایی روشن می شد.که در نمایشگاه کتاب و دیگر مراسم ها چند نفری با یک یا چند جلد از این کتاب مستطاب عکسی به یادگار انداخته بودند.برخی برای بالا بردن ملاتِ کار انگشت اشاره را نیز به سمت کتاب گرفته بودند که مبادا از آن غافل شویم، برخی نیششان تا بناگوش باز بود و بعضی چنان ژست گرفته بودند که گویی مشغول مهمترین کار فرهنگی روی کره زمین هستند… تماشای عکسها تفریح فراوان داشت .
واقعا پیشرفت های تکنولوژیک چه به روز ما که نمی آورند در ظاهر کار را آسان می کنند اما در باطن …. مثلا دیگر لازم نیست زحمت نوشتن درباره یک کتاب را به خود داده و بگویند کتابی خواندنی است، بلکه می توانند یک جلد از آن را بردارند و به تناسب میزان اهمیت اثر، با شکلکی تاثیرگذار عکسش را اینستاگرام پخش کند در فضای مجازی. البته چند نفری هم می توان این کار را کرد که تاثیرش بیشتر است، مثل مطلبی که امضای چند نفر پای آن باشد!
به یکی از رفقا که در این عکسها بود تلفن کردم: توکه این همه خوش عکسی چرا با کتابهای بهتر عکس نمیندازی؟!
گفت: ای بابا تو رودربایستی موندم… روزای نمایشگاه وایسادیم عکس یادگاری بیندازیم اینها را دادند دستمان.
و ادامه داد: در این روزگار آدم باید حواسش باشد با چه کتابی عکس می اندازد چون بعدا تکذیب کردن آن سخت می شود. می بینی دنیایی بدجور پیشرفته شده!
فکر کردم: اما نه، دنیا جور بدی پیشرفته شده! مردم جای نامه نوشتن کامنت می زنند تازه نه باکلمه که با چندتا شکلک به اندازه چند تا ورق نوشته حرف می زنند. همه چیز خلاصه و تلگرامی شده . به جای خواندن کتاب همه مشغول خواندن پست های کوتاه تلگرامی و یا بدتر از آن عکس های اینستاگرامی اند و توهم مطالعه به آنها دست می دهد. به همین خاطراست که این جماعت فقط خیال خودش به سمت فرهیختگی حرکت می کند. فضای مجازی شاید جای خوبی برای انتقال سریع اخبار باشد اما در آنجا دنبال فرهیختگی نگردید. بعضی مدیوم ها تناسبی با جریانی که منجر به فرهیختگی می شود ندارند. باز صد رحمت به سایت و وبلاگ از وقتی که فیس بوک و توییتر، حالا هم که تلگرام و اینستاگرام آمده همه چیز به شدت شکلی سطحی و چیپ پیدا کرده به خصوص که اغلب به شکل نادرستی هم استفاده می شوند.
تلگرام و مخصوصا اینستاگرام به عرصه ای بدل شده که افراد خودشان را عرضه و تبلیغ می کنند و محتوای آن هیچ…