این مقاله را به اشتراک بگذارید
یادداشت/ حلقه مفقودهی چرخهی انتشار کتاب
جای خالی معرفی کننده کتاب در صنعت نشر ما
مهدی خطیبی***
این روزها در میان اخبار کتاب، کمتر به خبر انتشار کتابی برمیخوریم که موضوع آن بررسی یا نقد باشد. چرا؟ سادهترین پاسخ، مشکلات اقتصادی و بهتبع آن، حمایت نکردنِ مؤلفان و منتقدان است، به همین دلیل است که ناشران خصوصی آنچنان که به «ترجمه» بها میدهند به «تألیف و نقد» توجهی ندارند. البته این موضوع فقط در کشور ما نیست، در کشورهای دیگر نیز (تا آنجا که خوانده و شنیدهام) خوانندگان آنقدر که به «خرده ادبیات» یا «زیر-ادبیات» یا «ادبیات حاشیهای» توجه نشان میدهند به پژوهش و نقد وقعی نمینهند. این مشکل (البته اگر بتوان آن را مشکل نامید) در کشورهای دیگر با حمایت مؤسسات اجتماعی و حتی دولت حل میشود. «محمود کیانوش» در گفتوگویی پس از انتشار کتاب «شعر مدرن فارسی*» از سوی ناشری انگلیسی** گفت: «شهرداری لندن در حمایت از کتابهای والا و نویسندگان نخبه بخشی از نسخهها را میخرد و به کتابخانهها میفرستد و از این رهگذر به ناشر یاری میرساند و حقالتألیفی هم جداگانه به نویسنده پرداخت میکند.» البته پیشتر باید آن کتاب از سوی گروهی از نویسندگان و ناشران و خوانندگان به تأیید برسد. باری، متاسفانه در کشور ما فقط ناشرانی خاص و نویسندگانی که موضوعات خاصی را انتخاب میکنند از این حمایت برخوردارند.
من نیز چهار سال است که درگیر یک کتاب پژوهشی هستم: «چگونه یک کتاب را معرفی کنیم» ذرهذره منابع را جمع میکنم و میخوانم، آخرین کتابی که یافتم از «چمبرز» بود که به چه مصبیتی آن را به بهایی که خیلی بیشتر از چند ماه حقوق یک کتابدار است، خریدم. در این میان همواره سخن «بهرام بیضایی» در گوشم است که در پاسخ به پرسش یک خبرنگار که از او پرسید چرا دیگر اثری پژوهشی مثل «نمایش در ایران» ننوشته، گفت: «پژوهشگران مستقل باید گنج قارون داشته باشند.» اینها را ننوشتم که گلایه و مویه کنم. میخواهم دربارۀ معضلی در عرصۀ نشر سخن بگویم که بیارتباط با کتابی که بخشی از فصلهایش را نوشتهام نیست.
به گمانِ نویسنده و ناشر و کارشناس، یکی از معضلات «انتشار کتاب» در ایران، مسألۀ «پخش» است. بله، یکی همین معضل است اما تمام مشکل این نیست. سادهانگارانه است اگر بپذیریم که چرخۀ انتشار کتاب پس از آمادهسازی و چاپ و توزیع آن در کتابفروشیها به پایان میرسد. اگرچه ناشران حرفهای معمولاً یک جلسۀ رونمایی یا نقدی برگزار میکنند که بیشتر شبیه گردهماییهای دوستانه است. ناشران ایرانی از این نکته غافلاند که تازه پس از انتشار کتاب است که کار اصلی آنان آغاز میشود. در کشورهای دیگر، ناشران گذشته از آنکه صفحهآرا و ویراستار و ناظر چاپ و … دارند یک شخصیت حقوقی دیگر نیز استخدام میکنند و آن «معرفیکنندۀ کتاب» است. او مدیر یک بخش بزرگ است که امکان دارد چندین و چند کارمند نیز زیر نظرش کار کنند. بله، معرفی کتاب یک تخصص است و بیشک ساختاری دارد. آنچه این روزها به اسم معرفی کتاب میخوانیم هیچ شباهتی به معرفی ندارد معمولاً «واکنش» یا «تجربۀ خواندن» یک خواننده است و این خواننده ممکن است، به تعبیر «امبرتو اکو» خوانندهای نمونه یا تجربی باشد.
غیاب شخصیت «بوک تاکر» در سازوکار نشر کتاب در ایران کاملاً محسوس است. اوست که کتاب را آگاهانه به خوانندگان معرفی میکند و در ساختاری مشخص یک یا چند معرفی بر کتابی مینویسد.
* Modern Persian Poetry
** Rockingham
*** کتابدار، پژوهشگر و نویسنده عرصه ادبیات
نقل از الف کتاب