این مقاله را به اشتراک بگذارید
معصومیت پر رمز و راز
جدایی نادر از سیمین، ۱۳۸۹
شاخص ترین فیلم لیلا حاتمی در نخستین همکاری اش با اصغر فرهادی برای او نامزدی در فجر ۲۹ را به همراه داشت. توفیق فیلم در سطح بین المللی بر هر چه بیشتر شناخته شدن عوامل اصلی اش، از جمله لیلا حاتمی به شدت موثر بود. فیلم یک درام تلخ و تکان دهنده اجتماعی است که تا پیش از آن در کارنامه وی نظیرش وجود نداشت. حاتمی هر چند اینجا بازیگر نقش اصلی زن است، اما به دلیل ساختار قصه که به طور پررنگی در جبهه قهرمان مرد قرار دارد، حضورش تحت الشعاع پیمان معادی قرار گرفته. با این حال او همچنان با بهره مندی از انوار آن کاراکتر مرموز سردی که اطلاعات اندکی می توان از آن بیرون کشید، در نقش سیمین بجا و درست بازی کرده. حاتمی اینجا هم با قناعت به سهمی که سناریست برایش در نظر گرفته، بدون دست و پا زدن برای بیشتر دیده شدن، همانی است که باید باشد. زنی دلبسته به مهاجرت که برای ماندن اشتیاقی ندارد و با یا بدون همسر و دخترش، مترصد بهترین فرصت برای خروج از یک زندگی مشترک و از کشورش است. اصغر فرهادی در نخستین همکاری اش با حاتمی، از جنس بازی و کاریزمای خاص او به نفع درآمدن روایت فیلمش بهره برده است. حاتمی در جایی درباره این کاراکترش گفته: «به نظر من سیمین فاصله یا سردی با شخصیت ها ندارد. شاید با بیننده دارد. البته سیمین از آن شخصیت های منطقی با احساس های عمیق درونی تر است. دیدید با آنهایی که پیانو را از پله ها بالا می آورند چه جوری حرف می زند؟! با ترمه، نادر و راضیه هم همان گونه حرف می زند؛ یک آدم معمولی و معقول است. در نتیجه من موافق این بودم و آقای فرهادی هم موافق بود. فقط جاهایی می ترسید که از آن ور بیفتم و آدم بدجنس و بی رحمی شوم».
توجه به این گفته حاتمی، ظرافت های بازی او در نقش سیمین را بیشتر عیان می کند.
نارنجی پوش، ۱۳۹۰
«نارنجی پوش» هر چند در بخش بین المللی جشنواره فیلم فجر سیمرغ بهترین فیلم را دریافت کرد، اما جزو فیلم های محبوب و درجه یک داریوش مهرجویی نیست. حاتمی هم در این فیلم نقشی کاملاً مشابه با «جدایی نادر از سیمین» را دارد؛ نکته ای که او آن را همان زمان طی گفت و گویی تأئید کرد: «به این قضیه فکر کرده بودیم، خصوصاً چون صحنه های مشترک مثل دادگاه داشتیم. بستگی دارد که در چه کاری حضور داشته باشی. اگر در فیلمی حضور داری که اصیل است و کپی نیست، حتی اگر شخصیتی را تکرار کنی، اشکال ندارد، چون اصالت خودش را دارد. نگران این موضوع نبودم، ضمناً نوع واکنش ها و رفتار این شخصیت ها، حتی در دادگاه هم تا حدودی با هم فرق داشت. به تمهیداتی فکر کردیم که این شخصیت کاملاً تداعی کننده سیمین نباشد. ممکن است شروعش تماشاگر را یاد او بیندازد، ولی در ادامه با همین فیلم همراه می شود… حسی که نسبت به نارنجی پوش دارم این است که این فیلم برای من مثل جایزه بود. هیچ مقدمه ای نداشت، منتظرش نبودم و به من هدیه شد. معمولاً برای فیلمی که دوست دارید بازی کنید، همه اش نگران هستید که می شود؟ نمی شود؟ قرار است چه بشود؟ اما این فیلم اصلاً این مسائل را نداشت و من بدون هیچ اضطرابی وارد فیلم شدم…».
همانطور که حاتمی به دلیل ماهیت قصه در «جدایی نادر از سیمین» پشت سر پیمان معادی قرار داشت، اینجا نیز حامد بهداد حضور پررنگ تری دارد.
پله آخر، ۱۳۹۰
علی مصفا در دومین فیلمش «پله آخر» نیز نقش اول را به همسرش داد. هر چند لیلا حاتمی بازیگر نقش اول زن است، اما قهرمان قصه، امین دکتری است که نقش او را علیرضا آقاخانی بازی کرده است. فیلم یک اثر متعلق به سینمای مستقل است که نمونه اش در کارنامه حاتمی کم نیست. حاتمی برای ایفای نقش لیلی در این فیلم از جشنواره کارلو ویواری جایزه گرفت و در جشن شانزدهم خانه سینما هم کاندیدای دریافت جایزه بود. فیلم از حیث فعالسازی و کارگردانی به شدت شبیه ساخته قبلی مصفا، «سیمای زنی در دور دست» است و طبعاً بازی ها هم به آن اثر نزدیک است. البته انتخاب حاتمی برای این فیلم نه به جهت همسر کارگردان بودن که کاملاً مطابق با ضروریات نقش است. توداری، معصومیت و نوعی عصبیت فرو خورده و پنهانِ پیوند خورده با شمایل بازیگری حاتمی هم در این نقش تجلی درستی دارد.
سر به مهر، ۱۳۹۱
«سر به مهر» از جمله فیلم هایی است که تمام هویت، جذابیت و وجوه قابل توجه سینمایی اش را مدیون لیلا حاتمی است. فیلمی که شالوده خود را بر پایه توانایی ها و پیش زمینه ذهنی تماشاگر از بازیگر اصلی اش ساخته است. هادی مقدم دوست در نخستین تجربه کارگردانی اش با فیلمنامه ای تک خطی و در خیلی دقایق حوصله سر بر، حساب ویژه ای روی لیلا حاتمی به ویژه در سناریو نویسی اش باز کرده است. حاتمی البته کار دشواری نداشته و با افزایش دُز شاخصه بیشتر بازی هایش، محجوب بودن و معصومیت و افزودن وجهی از خجالت مفرط، نقش صبا را جان بخشیده است. اینجا او تا حدود زیادی هم از آن اقتدار خود کوتاه آمده و به شدت متزلزل و ضعیف در مواجهه با مشکلات ظاهر می شود. درک وضع دختری که آرام آرام از سن ازدواجش فاصله گرفته و در رسیدن به حالات معنوی و خواسته های مذهبی اش با تمام دنیا و خودش رودربایستی دارد، در بازی حاتمی با لذت خاصی همراه است.
دوران عاشقی، ۱۳۹۳
«دوران عاشقی» شاید پخته ترین فیلم علیرضا رئیسیان نباشد و این جنس از سینمای او در فیلم های قبلی اش جا افتاده تر بوده اند. احتمالاً به همین دلیل فیلم چیزی به داشته ها و کارنامه لیلا حاتمی اضافه نکرده است. او در همکاری دیگری با شهاب حسینی، قرار است نقش زن وکیلی به نام بیتا را داشته باشد که با خیانت همسرش مواجه شده و باید راهی برای گریز از این بحران بیابد. نمونه این بازی را در فیلم «سعادت آباد» به شکل حرفه ای تری از حاتمی دیده بودیم. هر چند خود حاتمی آنرا مشابه نقشش در «لیلا»ی مهرجویی می داند: «وقتی که فیلمنامه را خواندم، به وجود شباهت هایی بین بیتا و لیلا پی بردم که بخشی از این شباهت به فیزیک و نوع حرکت های این دو کاراکتر بر می گردد. به این معنا که فقط واکنش دو کاراکتر نسبت به رخدادهای پیرامون متفاوت است و من به شخصه به عنوان بازیگر هر دو نقش، از این موضوع ناراحت نیستم. به نظر من شخصیت لیلا در برخی از موارد در مواجهه با آدم ها مظلوم نمایی می کرد، اما بیتا به هیچ عنوان مظلوم نمایی نمی کند و بسیار محکم حرف خود را به کرسی می نشاند. بسیاری معتقدند که این کاراکتر گذشت دارد، اما من هیچ گذشتی در بیتا نمی بینم، اما در مجموع بسیار خوشحالم که در این فیلم بازی کردم».
در دنیای تو ساعت چند است؟، ۱۳۹۳
شاید شاعرانه ترین و عاشقانه ترین فیلم کارنامه لیلا حاتمی در سالهای اخیر همین فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» صفی یزدانیان باشد. تغزلی خاطره انگیز و جادویی که مرزهای میان ادبیات، نقاشی و سینما را محو کرده و در این میان، زوج لیلا حاتمی و علی مصفا یکی از بهترین بازی های مشترک خود را در شیمی دوست داشتنی و خاطره سازی شکل داده اند. حاتمی با بهره گیری از نشانه های آشنای شخصیتی و بازیگری اش برای نقش گلی از تجربیات سالها حضور جلوی دوربین استفاده های زیرکانه ای کرده است. تماشاگر در رویارویی با دنیای شاعرانه و فضای لطیف بصری فیلم که آمیخته با بازی روان، بی آلایش و گاه سبکسرانه حاتمی شده، خود را در یک مهمانی با لذتی وصف ناپذیر می یابد که دوست دارد هیچگاه پایان نیابد.
من، ۱۳۹۴
«من» را احتمالاً باید صورت تکامل یافته تری از بازی لیلا حاتمی در فیلم هایی چون «سالاد فصل» و «آب و آتش» فرض کرد. فیلمی که بازی به شدت برون گرایانه ای را از او طلبیده که نمونه اش را در هیچیک از آثار قبلی این بازیگر نمی توان یافت. موضع گیری های افراطی و تهاجمی، درشت گویی ها و حاضر جوابی های مداوم، تنش زایی های مکرر و البته استفاده از آن ماسک مرموز همیشگی در قالبی وهم انگیز و نه معصوم، شاکله بازی حاتمی را در «من» شکل داده اند. در «من» لیلا حاتمی کوشیده وجوه ناشناخته ای از توان بازیگری خود را به رخ بکشد و تماشاگرش را در خیلی از لحظات میخکوب می کند. هر چند فیلم به دلیل نارسایی هایی در فیلمنامه و خلاء هایی در کارگردانی، هاله ای از کاستی ها و کمبودها را روی همه خلاقیت های حاتمی برای این نقش کشیده است. حاتمی درباره این ساخته سهیل بیرقی گفته: «این فیلم یک فرم کاملاً کلاسیک و قدیمی دارد. در سطح اتفاق می افتد و لکنت دارد، اما همه اینها آگاهانه است و من به عنوان نقاط مثبت فیلم آنرا می بینم. همیشه آدم، مدرن های اصیل را می پسندد».
رگ خواب، ۱۳۹۴
«رگ خواب»، ساخته روی پرده حمید نعمت ا… که سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن را نصیب لیلا حاتمی کرد، برای تمجید و ستایش هایی که گرفته، بیش از کلیت فیلم و ارزشهایش، مدیون محوریت حضور لیلا حاتمی است. حاتمی اینجا با ترکیبی از تمام آنچه در بازیگری اندوخته و هر آنچه تماشاگر از او به ذهن سپرده به فرمولی کارا و حیرت انگیز دست یافته و فیلمنامه هم بستری دقیق و مناسب برای بالفعل کردن همه آنها در اختیارش قرار داده است. فیلم البته ضربه ها ولطماتی فرا متنی را از ناحیه برخی از اعضای جامعه خبری هم بابت رفتاری غیر موجه از حاتمی در پشت صحنه خورده که جرقه های آنرا می توان در ارائه دیدگاه های منفی درباره اثر رصد کرد. حاتمی هر چند بی اعتنا به این حاشیه ها رویکردی نسبتاً خنثی به آنها داشته و راه خود را رفته است. بازی او در نقش زنی مستأصل، بی پناه و زخم خورده که قرابت نزدیکی با فیزیک و میمیک او دارد، در «رگ خواب» بازی تکان دهنده و گرمی دارد.
دل دیوانه، ۱۳۹۵
نخستین همکاری لیلا حاتمی با فیلمساز مؤلفی چون بهمن فرمان آرا باید نتیجه درخشان و کنجکاوی برانگیزی داشته باشد. فیلم آخرین مراحل فنی را سپری می کند. حاتمی در این فیلم با فرمان آرا، فاطمه معتمد آریا، علی مصفا، علی نصیریان، رویا نونهالی، صابر ابر و… همبازی شده است.
بمب، ۱۳۹۶
«بمب» هم نخستین همکاری لیلا حاتمی و پیمان معادی در مقام بازیگر و کارگردان ا ست. دو بازیگری که تجربه موفق «جدایی نادر از سیمین» را با اصغر فرهادی داشته اند. «بمب» قصه ای درباره موشک باران تهران در دوران جنگ تحمیلی دارد و اولین فیلم با فضای سه دهه گذشته که حاتمی در آن بازی کرده است. این فیلم هم مراحل فنی را سپری می کند.
بانی فیلم