این مقاله را به اشتراک بگذارید
برگزاری هر ساله جشنواره فیلم کودک، نگارنده را ناخودآگاه به یاد سال های رونق سینمای کودک و نوجوان در دهه ۶۰ و ۷۰ می اندازد. سال هایی که مثل امروز، سینمای کودک در رکود به سر نمی برد و فیلم های موفق و پرمخاطب کودکان پرشمار بودند.
دورانی که مثل امروز فیلم ها و انیمیشن های روز در کمترین فاصله زمانی ممکن بعد از اکران در سینماهای آمریکا و اروپا به صورت قاچاق و زیرزمینی با بهترین کیفیت و دوبله شده سر هر کوچه و خیابانی فروخته نمی شد. زمانه ای که رشد تکنولوژی در حدی نبود که مثل الان همه جا انباشته از جدیدترین فیلم ها و بازی های رایانه ای با بهترین کیفیت باشد. ناگفته مشخص است که فیلمساز کودک در حال حاضر کار بسیار دشوارتری در مقایسه با همکارانش در دهه های ۶۰ و ۷۰ پیش روی دارد.
در مطلب پیش روی، نگارنده با بررسی پانزده فیلم تاثیرگذار سینمای کودک در حقیقت مروری انجام داده بر سال های پر رونق سینمای کودک تا سالیان اخیر و وضعیت راکد این سینما، که در آن به ظهور تک پدیده هایی دلخوش کرده ایم.
در مطلب پیش روی، منظور نگارنده از فیلم های تاثیرگذار در سینمای کودک فیلم هایی است که توأمان از استقبال مناسب مخاطب و از حد خوب تا متوسطی از کیفیت هنری برخوردار باشند.
۱٫ «شهر موش ها ۱» (1364)
«مدرسه موش ها» ابتدا به صورت یک جُنگ تلویزیونی در سال ۱۳۶۰ پخش شد. بعد به علت استقبال زیاد مردم، «مدرسه موش ها» در ۱۰۵ قسمت تولید شد. فیلم سینمایی «شهر موش ها ۱» در سال ۱۳۶۴ با بودجه یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومانی به کارگردانی مرضیه برومند و محمد علی طالبی ساخته شد. «شهر موش ها ۱» اولین فیلم پرمخاطب کودکان پس از انقلاب بود. فروش این فیلم در یکی از دو روز اول چندان قابل توجه نبود؛ ولی پخش تیزر آن در چند نوبت از برنامه کودک تلویزیون باعث ایجاد ازدحام مقابل سینماهای نمایش دهنده فیلم شد.
جذابیت برنامه تلویزیونی «مدرسه موش ها» نقشی کلیدی در موفقیت فیلم سینمایی «شهر موش ها ۱» داشت. هر چند «شهر موش ها ۱» از عدم انسجام فیلمنامه و تجربه کم سینمای ایران در ساخت فیلم های عروسکی رنج می برد، اما تماشاگران کودک در زمان اکران از لحظه های فیلم لذت بسیاری بردند. شهر موش ها» در سال ۱۳۶۴ با فروش ۱۰ میلیون تومانی اش در رده دوم فروش، پس از فیلم «عقاب ها» قرار گرفت.
۲٫ «گلنار» (1368)
در سال های پس از جنگ، مردم دیگر حوصله داستان های تلخ و کمدی های بی رمق را نداشتند. در این زمان «گلنار» با فضای موزیکال و ترانه های جذابش مورد استقبال غیرقابل تصور تماشاگران قرار گرفت. فروش بالای «گلنار» نشان از نیاز فراوان جامعه به شادی در سال های پس از جنگ داشت. کامبوزیا پرتوی با این فیلم نشان داد می تواند به خوبی با کودکان ارتباط برقرار کند.
فیلم بر اساس یک افسانه روسی ساخته شد و داستان دختر بچه ای است که نزد خرس ها می رود تا دستمالِ مادرش را پیدا کند. این فیلم با عروسک های جذاب و ترانه هایی که در ذهن ها می ماند قابلیت چند بار دیده شدن توسط کودکان را داشت. در نهایت «گلنار» با فروش ۱۶ میلیون تومانی اش در صدر فروش سال ۱۳۶۸ قرار گرفت. شاید همین عامل باعث شد بیش از ۱۵ سال بعد این فیلم دوباره در سانس صبح برخی سینماها به امید رونق دوباره سینمای کودک اکران شود.
۳٫ «دزد عروسک ها» (1369)
محمدرضا هنرمندی با ساختن «دزد عروسک ها» دست به تجربه تکنیکی جدیدی در سینمای ایران زد. تلفیقی که او میان فیلم زنده و انیمیشن انجام داد، حتی هنوز هم با گذشت حدود ۲۵ سال از اکران فیلم، جذاب و دیدنی است. فیلم همان فرمول آشنای ترانه و موسیقی برای کودکان را به کار می گیرد، و موفق می شود در قالب داستانی جذاب و بر اساس مضمون ازلی و ابدی تقابلِ خیر بر شر، به فیلمی دیدنی بدل شود.
لوکیشن فیلم، یک شهر بازسازی شده و فانتزی است و در این فضای جذاب برای کودکان است که حکایت دزدی های پسرک و صحنه های کمیک و موزیکال فیلم شکل می گیرند. ترانه ای که اکبر عبدی در نقش پسرک می خواند: «آهای آهای ننه، من گشنمه» مدت ها ورد زبان کودکان بود. «دزد عروسک ها» با فروش ۲۴ میلیون تومانی اش مقام اول جدول فروش را در سال ۱۳۶۹ به خود اختصاص داد.
۴٫ «پاتال و آرزوهای کوچک» (1369)
«پاتال و آرزوهای کوچک» در زمان ساختش بسیار برای کودکان دیدنی بود. شعر و آوازهای فیلم مثل اکثر فیلم های کودکان در دهه ۶۰ یکی از عوامل مهم در موفقیت فیلم بود. مسعود کرامتی تمهیدی بسیار ساده (برگرداندن فیلم) را بارها در فیلم به کار می گیرد و گلدانی شکسته را به حالت اولش و زباله ها را داخلِ کیسه زباله باز می گرداند. این تکنیک شاید الان ساده و اولیه به نظر برسد اما برای کودک دهه ۶۰ جذابیت خاص خودش را داشت.
«پاتال و آرزوهای کوچک» آرزوی دیرینه کودکان در اینکه جای پدر و مادرشان باشند را به تصویر می کشد. این مضمون هم یکی دیگر از عوامل جذابیت و موفقیت فیلم بود. «پاتال و آرزوهای کوچک» با فروش ۱۳ میلیون تومانی اش در رده پنجم فیلم های پرفروش سال ۱۳۶۹ و بعد از «هامون» قرار گرفت.
۵٫ «سفر جادویی» (1370)
ابوالحسن داوودی در یک سفر متافیزیکی و فانتزی، کاراکتر پدر را به گذشته باز می گرداند و پدر با بازی اکبر عبدی بدل به همان کودک دوست داشتنی می شود که از اکبر عبدی سراغ داشتیم. مضمونِ مذموم بودن تنبیه بدنی کودکان در فیلم بهانه ای است که دو ساعت بچه ها به همراه والدین شان با دیدن فیلم سرگرم شوند و کلی بخندند.
تمهید پرتاب شدن به تونل زمان توسط ماشین لباسشویی جالب است و از نظر فنی در ابعاد سینمای ایران در آن زمان قابل قبول به نظر می رسد. برای بزرگ ترها فصل بازگشت به گذشته یک یادآوری خاطره انگیز و تحقق یک آرزوی دیرینه است و برای بچه ها، پسرک و بلاهایی که سر دامادِ خانواده می آورد، سرگرم کننده و کمیک است. «سفر جادویی» در سال ۱۳۷۰ با فروش ۲۸ میلیون تومانی اش پس از فیلم «عروس» دومین فیلم پرفروش سال شد.
۶٫ «مدرسه پیرمردها» (1370)
در فیلم «مدرسه پیرمردها» نگاه طنز زنده یاد علی سجادی حسینی به پیرمردهای خانه سالمندان که هر کدام به کاریکاتوری از گذشته خودشان تبدیل شده اند، برای بچه ها جذاب و دیدنی است و بچه ها مشتاقانه داستانِ حضورِ پسربچه ای در خانه سالمندان و میان پیرمردها را دنبال می کنند. شخصیت آشپز با بازی اکبر عبدی با صدای نازک و جیغ کشیدن ها و لهجه مخصوصش کاراکتر جذابی برای کودکان است.
فیلم از کمدی اسلپ استیک (بزن و بکوب) و برخوردهای فیزیکی و هرج و مرجی که از تضاد و تقابل با نظم و مقرراتِ آسایشگاه سالمندان ایجاد شده، به خوبی و با ظرافت بهره می گیرد و کودکان را جذب موقعیت های شلوغ و طنزآمیزش می کند. «مدرسه پیرمردها» هر چند با وجود فروش قابل قبول ۱۱ میلیون تومانی اش در مکان دهم جدول فروش قرار گرفت، اما پتانسیل فروش به مراتب بیشتری را داشت.
۷٫ «کلاه قرمزی و پسرخاله» (1373)
«کلاه قرمزی و پسرخاله» از همان فرمول موفق و امتحان پس داده اقتباس از یک برنامه تلویزیونی موفق استفاده می کند. در زمان ساخت فیلم «کلاه قرمزی و پسرخاله»، برنامه تلویزیونی «صندوق پست» به همراه کلاه قرمزی و آقای مجری از برنامه های محبوب کودکان بود. فیلم سینمایی «کلاه قرمزی و پسرخاله» مانند برنامه تلویزیونی «صندوق پست» از امتیاز تعیین کننده حمید جبلی بهره می برد و توانایی جبلی را در ارائه تیپ های عروسکی دوباره به رخ می کشد. فاطمه معتمد آریا هم برای اولین بار در فیلم «کلاه قرمزی و پسرخاله» به زوج جبلی و طهماسب پیوست و این سه نفر سال ها همکاری موفقیت آمیز خود را ادامه دادند.
ترانه ها و موسیقی جذاب فیلم که حاصل زحمات و خلاقیت محمدرضا علیقلی بود هم نقش مهمی در استقبال مخاطب داشت. «کلاه قرمزی و پسرخاله» با فروش ۱۷۲ میلیون تومانی اش پرفروش ترین فیلم سال ۱۳۷۳ شد و تا سال ها رکورد فروش تاریخ سینمای ایران را در دست داشت.
در سال ۱۳۸۱ طهماسب دنباله ای برای «کلاه قرمزی و پسرخاله» با نام «کلاه قرمزی و سروناز» کارگردانی کرد. این فیلم با وجود آن که همزمانی برنامه تلویزیونی را با خود نداشت اما در عین شگفتی، خاطرات شیرینِ «کلاه قرمزی و پسرخاله» را زنده کرد و با فروش ۵۳۰ میلیون تومانی اش پرفروش ترین فیلم سال ۱۳۸۱ شد.
قسمت سوم کلاه قرمزی با عنوان «کلاه قرمزی و بچه ننه» در سال ۹۱ به نمایش در آمد. «کلاه قرمزی و بچه ننه» هر چند داستانی به جذابیت دو قسمت قبلی نداشت اما باز هم توانست به کمک عروسک های محبوبش و همچنین با بهره بردن از پخش برنامه تلویزیونی، گیشه سینماها را تسخیر کند. این فیلم که اصلا در جشنواره های فجر و کودک شرکت نکرد، در مرداد سال ۹۱ اکران شد و در نهایت با فروش سه میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومانی در تهران به پرفروش ترین فیلم سال تبدیل شد.
۸٫ «الو الو من جوجوام» (1373)
مرضیه برومند که سال ها تجربه در زمینه برنامه های کودکان را در کارنامه خود داشت و تجربه های موفقی مثل مجموعه تلویزیونی و عروسکی «مدرسه موش ها» و «خونه مادربزرگه» را از سر گذرانده بود، در «الو الو من جوجوام» هم تلفیقی از دو مجموعه «خونه مادربزرگه» و «آرایشگاه زیبا» را با تلفیقِ جذاب ترین عناصر و شخصیت های هر کدام ارائه کرد. کاراکترهای چنگیز و غلام با بازی حسن رضایی و محمود بصیری که دزدان گردنبند و همین طور جوجو و میو (کاراکترهای عروسکی فیلم) هستند، بلاهت شیرینی دارند.
کاراکترهای عروسی فیلم هم کم و بیش جذابند؛ اما فیلم بیش از هر چیز (مانند اکثر فیلم های عروسکی سینمای ایران) از کمبود امکانات فنی و تکنیکی رنج می برد. «الو الو من جوجوام» در سال ۱۳۷۳ با فروش ۳۰ میلیونی اش در رتبه ششم جدول فروش قرار گرفت.
۹٫ «خواهران غریب» (1375)
«خواهران غریب» مثل بسیاری از فیلم های کودکان از موسیقی و آوازهای جذاب بهره می برد و از سویی دیگر از مضمون همیشه جذاب جابجایی دوقلوها هم استفاده می کند. شاید تلفیق این دو تمهید جذاب، رمز موفقیت فیلم باشد. فیلم از روی قصه مشهور اریش کستنر ساخته شده است که پیش از آن فیلم «دو نیمه سیب» (کیانوش عیاری) هم از آن اقتباس شده بود و اتفاقا «دو نیمه سیب» هم فروش خوبی را تجربه کرده بود.
«خواهران غریب» به خوبی مخاطبین کودک و بزرگسال را در کنار هم سرگرم می کند و تا انتها با خود همراه می سازد. «خواهران غریب» از نقش آفرینی موفق خسرو شکیبایی هم بهره می برد که در حقیقت نقش یک ستاره پولساز را در موفقیت فیلمی از ژانر سینمای کودک بازی می کند. «خواهران غریب» در سال ۱۳۷۵ با فروش ۱۴۱ میلیون تومانی اش در صدر جدول فروش سینمای ایران قرار گرفت.
۱۰٫ «یکی بود یکی نبود» (1379)
ایرج طهماسب پس از «کلاه قرمزی و پسرخاله»، فیلمی دیگر با کاراکترهای عروسکی ساخت، اما تفاوت اینجا بود که «یکی بود یکی نبود» برنامه تلویزیونی مشابه و در حال پخش نداشت؛ در نتیجه فروشش قابل مقایسه با «کلاه قرمزی و پسرخاله» نبود. فیلم از انبوهی عروسکِ ریز و درشت و بامزه و ترانه های جذاب بهره می برد.
«یکی بود یکی نبود» از لحظات عاطفی موفقی مثل فصل بستری شدن بَره در بیمارستان و سپس مرگ او در فراق خاله قصه گو بهره می برد که چنین صحنه هایی، کودکان را بسیار تحت تاثیر قرار می دهد. به گوش رسیدن ناگهانی صدای پسرخاله در پایان فیلم هم ترفند زیرکانه ای است برای ارجاع بچه ها به فیلم خاطره انگیز و جذاب و رکوردشکن کودکان یعنی «کلاه قرمزی و پسرخاله».
کاراکتر جذابِ بَره که در حقیقت تجسم مادی عنصر معصومیت و مظلومیت در فیلم است، در فراق خاله قصه گو دچار افسردگی همدلی برانگیز می شود و این اشاره ای غیرمستقیم و هوشمندانه است به برخی از مناسبات حاکم بر جامعه که به عواطف کودکان آسیب می رسانند. «یکی بود یکی نبود» با فروش ۱۷۷ میلیون تومانی در رتبه هفتم جدول فروش سال ۱۳۷۹ قرار گرفت.
۱۱٫ «نصف مال من نصف مال تو» (1386)
«نصف مال من نصف مال تو» بعد از «علی و دنی» دومین اثر وحید نیکخواه آزاد در ژانر کودک است. در برخورد اولیه با فیلمی چون «نصف مال من نصف مال تو»، مضمون و داستان فیلم برای مخاطب کودک، مناسب به نظر نمی رسد. به واقع هم داستان مردی که دو زن دارد؛ و این مسئله را از زنانش پنهان کرده، و بعد هم این موضوع فاش می شود، مضمونی نیست که به درد گروه سنی کودک بخورد.
اما نیکخواه آزاد توانسته به میزان قابل توجهی این کاستی را با خلق لحظاتی مفرح برای کودکان جبران کند. صحنه هایی که برای کودکان بانمک و جذاب هستند، مثل صحنه ای که بچه ها با گچ تصویر پدرشان را روی آسفالت می کشند؛ یا مثلا شوخی بامزه با سطل آشغال؛ و یا صحنه ای جالب و کمیک که بهرام (محمدرضا شریفی نیا) سکته می کند و از حال می رود، و ناگهان با سیلی برادرش (فرهاد آییش) بلند می شود و می ایستد.
«نصف مال من نصف مال تو» در مرداد سال ۸۶ اکران شد و توانست در تهران فروشی ۳۸۰ میلیونی داشته باشد و جایگاه ششم پرفروش ترین فیلم های سال را به دست بیاورد.
۱۲٫ «خاله سوسکه» (1388)
خاله سوسکه داستانی قدیمی، نوستالژیک و خاطره انگیز است. چنین ویژگی مهمی به صورت بالقوه می تواند عنصر تاثیرگذاری برای جذب مخاطب به سالن های سینما باشد. نادره ترکمانی هم با استفاده از این داستان اصیل ایرانی و بهره بردن از اِلمان هایی از فرهنگ فولکلور، تلاش کرده فیلم جذابی بسازد و البته به میزان قابل توجهی هم در این امر به موفقیت رسیده است. «خاله سوسکه» هم بچه ها را سرگرم می کند و هم بزرگسالان را ساعاتی از فضای پر دغدغه روزمره بیرون می کشد و با خود به دوران شیرین و بی دغدغه کودکی می برد.
«خاله سوسکه» البته فیلمی خالی از ضعف نیست؛ حتی برخی از صحنه هایش اجرایی شلخته و سردستی دارند؛ ولی با این وجود، این فیلم جذابیت های خاص خودش را دارد؛ و به مراتب می توانست فیلم پر مخاطب تری باشد. متاسفانه اکران نامناسب موجب شد که فرصت ارتباط «خاله سوسکه» با مخاطب انبوه از دست برود. «خاله سوسکه» که در جشنواره کودک سال ۸۸ جایزه بهترین فیلم از نگاه مخاطبان را دریافت کرد، در دی ۸۹ اکران شد و تنها به فروشی ۲۴۰ میلیون تومانی در تهران دست پیدا کرد.
۱۳٫ «نخودی» (1389)
«نخودی» فیلم خوش ساخت و تاثیرگذاری است که اکران کم سروصدای آن موجب شد که امتیازاتش دیده نشد. داستان فیلم «نخودی» به کارگردانی جلال فاطمی، درباره یک کارگردان تئاتر عروسکی است که در انجام نمایش هایش ناموفق است. او با هر شکست و تحقیری کوچک و کوچک تر می شود اما ملاقات با نخودی در سرزمین قصه ها، زندگی او را تغییر می دهد.
«نخودی» یک فانتزی خلاقانه و پر ظرافت برای مخاطب کودک است؛ که بار دیگر اهمیت عنصر کلیدی تخیل را در سینمای کودک به ما یادآوری می کند. فیلم با جلوه های ویژه ساده و البته خوب و درست اجرا شده اش، مراحل تدریجی کوچک شدن شخصیت اصلی را به شکل ملموس و مناسبی به تصویر کشیده است. کوچک شدن گام به گامی که در حقیقت نشان دهنده تحقیر شدن تدریجی شخصیت اصلی فیلم از جانب اطرافیان و محیط پیرامونش است. «نخودی» که در سال های بی رونقی سینمای کودک و در مهر ماه سال ۸۹ اکران شد، فروش ناموفق ۱۰۰ میلیون تومانی را در تهران تجربه کرد.
۱۴٫ «آهوی پیشونی سفید» (اختاپوس) (۱۳۹۱)
سید جواد هاشمی برای ساخت نخستین فیلم سینمایی اش سراغ ساخت یک فیلم کودک پر هزینه رفت. «اختاپوس» مانند بسیاری از فیلم های ژانر کودک، تقابل ازلی و ابدی خیر و شر را به تصویر می کشد. لازمه شکل گیری چنین درامی این است که کارگردان باید بتواند شخصیت های مثبت و منفی اش را به شکلی ساده، قابل فهم و در ضمن به اندازه مناسبی پرداخت کند و برای تماشاگر کودک جا بیندازد اما شخصیت های «اختاپوس» پرداخت مناسبی ندارند. به عنوان مثال در رأس قطب منفی داستان، موجودی ناشناخته و عجیب به نام اختاپوس قرار دارد؛ که به صورت یک گوی بلورین به تماشاگر معرفی می شود.
گذشته از این نکته که چگونه تماشاگر می تواند با شخصیت محوری داستان که یک گوی بی عمل و انتزاعی است و فقط حرف می زند، ارتباط برقرار کند و تحت تاثیر قرار بگیرد؛ اصولا ما نمی دانیم اختاپوس کیست یا چیست؟ از کجا آمده و چه هدفی را دنبال می کند؟ چرا چنین دستوراتی می دهد و اصولا چه نفعی از این دستورات می برد؟ جواب این سوال ها در نزد تماشاگران چیزی است در حد ندانستن مطلق. چنین پرداختی را می توان کم و بیش در مورد شخصیت های دیگر فیلم هم پی گرفت.
با همه این کاستی ها این فیلم برگزیده در جشنواره کودک و نوجوان بوده و در لحظاتی تماشاگر کودک را با صحنه های شاد و موزیکالش سرگرم می کند و او را مشتاق پیگیری فرجام شخصیت های داستان می سازد. چنین ویژگی هایی برای یک فیلم در ژانر کودک، امتیازاتی مهم و غیرقابل چشم پوشی است.
اگرچه «اختاپوس» یکی از متقاضیان اکران در عید نوروز بود، اما نهایتا در مهر ماه سال ۹۱ توانست روی پرده برود و فقط در تهران فروشی بیش از ۶۰۰ میلیون تومان داشته باشد.
۱۵٫ «شهر موش ها ۲» (1393)
در سال ۹۳ فیلم «شهر موش ها ۲» که قسمت دوم فیلم سینمایی خاطره انگیز و محبوب کودکان در اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ بود، به کارگردانی مرضیه برومند، اکران شد. بودجه این پروژه ابتدا ۶ میلیارد تومان برآورد شده بود اما ساخت آن با هزینه ای نزدیک به ۱۰ میلیارد تومان به پایان رسید.
«شهر موش ها ۲» نسبت به نسخه اول، از امتیازاتی چون سرمایه گذاری بیشتر، استفاده از جلوه های ویژه دیجیتالی و بهره بردن از شخصیت های عروسکی با طراحی جذاب تر و خوشایندتر و دکورهایی دیدنی و زیباتر برخوردار بود.
نقطه ضعف «شهر موش ها ۲» را باید در فیلمنامه و حفره های آن جستجو کرد. «شهر موش ها ۲» به رغم همه کاستی هایی که دارد، اثری پرکشش، جذاب و شاد برای کودکان و حتی بزرگسالان است و توانایی این را دارد که داستانش را به گونه ای جذاب برای مخاطب روایت کند؛ نکته کلیدی که برای یک فیلم به خصوص در ژانر سینمای کودک امتیاز کوچکی به حساب نمی آید.
«شهر موش ها ۲» در مجموع در ۸۵ سینما در سراسر کشور به نمایش در آمد؛ و با فروش ۱۱ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومانی با پشت سر گذاشتن فیلم «اخراجی ها ۲» پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران در آن زمان شد.
به نقل از هفته نامه جهان سینما