این مقاله را به اشتراک بگذارید
فیلیپ کلودل؛ راوی رنج انسان
سمیه مهرگان*
فیلیپ کلودل، که از او بهعنوان یکی از برجستهترین نویسندههای امروز فرانسه یاد میشود، از سال ۲۰۰۳ نام خود را از مرزهای فرانسه عبور داد و به یکی از نویسندههای مطرح جهان بدل شد. رمان «جانهای افسرده»اش در سال ۲۰۰۳ بعد از دریافت جایزه معتبر رنودو، چشمانداز روشنی پیش روی این نویسنده گشود که با رمان «نوه آقای لین» در سال ۲۰۰۵ و «گزارش برودک» در سال ۲۰۰۷ ادامه یافت: اولی جایزه بهترین رمان اروپایی را از آن خود کرد و دومی جایزه گنکور دبیرستانی. کلودل با انتخاب موضوعات نو و بدیع، جلوهای خاص به نوشتههای خود میبخشد. شیوایی قلم و سبک خاص نگارش از شاخصههای فعالیت او در عرصه نگارش است. با ذکر این نکته که او با تکیه بر تجربیات واقعی خود، با نگاهی انسانی به مسائل اجتماعی میپردازد و تابوهای جامعه از جمله موضوع خشونت به کودکان را مطرح میکند. داستان «جانهای افسرده» در ماه دسامبر ۱۹۱۷ در شرق فرانسه در دهکدهای در چند کیلومتری خط مقدم دقیقا نزدیک وردن به نام بل دِ ژور که با قتل دختر کوچولویی مواجه شده اتفاق میافتد. راوی واکنشهای افراد را با یکدیگر گزارش میکند: کاراگاه، وکیل (مدعیالعموم)، قاضی، افراد برجسته و افراد طبقه پایین… کاراکترها و احساسات فاش میشوند، وابستگیها، بدگمانیها و بزدلیها… شخصیتها قهرمان نیستند، بلکه روحهای خاکستری رنگی هستند که بین خوبیها و بدیها تقسیم شدهاند. از جذابیتهای «جانهای افسرده» میتوان به دو مورد اشاره کرد؛ یکی موضوع داستان که مصیبتها و برخی از جنایات جنگ اول جهانی را دربرمیگیرد. درواقع، در این اثر نویسنده به شرح یکی از معضلات جوامع انسانی میپردازد که انقراض نسلها را در پی دارد. کلودل فضایی از جنگ را ترسیم میکند که مردم در شرایط محیطی یا حتی در شرایط اجتماعی، فرهنگیِ گریزناپذیری قرار میگیرند؛ و در بحبوحه جنگ، در محیطی مملو از تشویش و نگرانی زندگی میکنند و سرنوشت تلخ و ناگواری در انتظار آنهاست: مرگ. و مورد دوم، شیوهای است که کلودل در خلق روایت و سبک نگارش به کار میگیرد. با اینکه نویسنده تجربهای از جبهه جنگ ندارد، ولی با چیرهدستی و با زبانی ساده، کوتاه و روان مسائل دشوار جنگ را شرح میدهد. طوری که خواننده احساس میکند خود نیز در جنگ حضور دارد. «نوه آقای لین» دو سال بعد از موفقیتهای پیدرپی «جانهای افسرده» یعنی در سال ۲۰۰۵ منتشر شد و توانست در سال ۲۰۰۶ جایزه بهترین کتاب اروپایی را از آن خود کند. نشریه «دنیای کتاب» درباره این رمان نوشت: «داستانی اگرچه کوتاه اما بسیار سوزناک، که تا موقعی که آدم کتاب را میبندد جرقههایش خاموش نمیشود.» و دلفینپرس نوشت: «و تسلیم و چشمپوشی، تجدید خاطره و نگاه نسبت به دیگری در این رمان دلهرهآور وجود دارد؛ موضوعاتی که فیلیپ کلودل در اینجا با شدتی دلخراش آنها را کاوش میکند.» «نوه آقای لین» داستانی شاعرانه و انسانمدارانه است که ماجرای پدربزرگی را در بیست فصل روایت میکند که پسر و عروس خود را در جنگ از دست میدهد. جهت حفظ جان خود و نوهاش به سرزمین دیگری مهاجرت میکند و بدون هیچ گونه شناختی به زبان کشور میزبانش، سر صحبت با مردی را باز میکند که همزبان او نبوده و بدون آنکه اهمیتی به این موضوع بدهد به صحبت با او ادامه میدهد. این کتاب صرفنظر از شیوه روایت و نگارش روان و لطیف از نظر محتوایی سرشار از عواطف پاک انسانی و احساسات رمانتیک است و با وجودی که سه شخصیت اصلی بیشتر ندارد، اما توجه مخاطب را به گونهای خاص جلب میکند. ضربآهنگ آغازین رمان، که از حادثهای هولناک که پیشتر اتفاق افتاده خبر میدهد، خواننده را همراه با قهرمان داستان به آینده نامشخص سوق میدهد: «پیرمردی است که در قسمت عقب کشتی ایستاده. در یک دست چمدان سبکی دارد و با دست دیگرش، نوزادی را به سینه میفشرد که از چمدان سبکتر است. اسم پیرمرد آقای لین است. او تنها کسی است که میداند اسمش لین است، چون همه اطرافیانش و کسانی که او را میشناختند، مردهاند. همانطور که عقب کشتی ایستاده، شاهد دورشدن زادگاهش است؛ سرزمین نیاکان و عزیزانش که مردهاند. نوزاد را محکم روی سینهاش میفشارد. زادگاهش دور میشود، به صورت نقطه کوچکی درمیآید و آقای لین به رغم بادی که میوزد و او را مانند عروسک خیمهشببازی به اینسو و آنسو هل میدهد، همچنان به زادگاهش که دارد رفتهرفته در افق از نظر ناپدید میشود، چشم دوخته است…»
* داستاننویس و منتقد
آرمان