این مقاله را به اشتراک بگذارید
مهندسی نگرش فلسفی به دین
حمیدرضا امیدیسرور
فلسفه دین قدمتی هم اندازه تاریخ فلسفه دارد، پارهای از سوالاتی که فلاسفه یونان باستان بدان اندیشیدهاند، در حوزه فلسفه دین جای میگیرند. وجود یا عدم وجود آفریننده، از نخستین پرسشهای مهم فلسفی نزد اندیشمندان یونان باستان بوده است و یا سوالاتی که در قالب چگونگی جهان، در واقع چگونگی آفرینش را به پرسش میگرفتند.
جان هیک (۱) روایت میکند: روزگاری فکر میکردم فلسفه دین یعنی دفاع فلسفی از اعتقادات دینی؛ بعدها فهمیدم چنین نیست. دین شاخه ایست از فلسفه، نه الاهیات؛ بنابراین نباید آن را ابزاری برای آموزش دین محسوب کرد. چنانکه یک ملحد نیز میتواند به فلسفه ورزی در این حوزه بپردازد.
چاد مایستر در کتابِ «درآمدی بر فلسفه دین» که با ترجمه محمدیوسف ثانی و به همت نشر نو به بازار آمده بحث خود را از همین جا آغاز میکند، با نگاه به معنای فلسفه و فلسفه دین. مایستر برای اینکه مخاطب با شناختی تبارشناسانه از فلسفه دین وارد متن اثر شود، جدولی کاربردی و طبقهبندی شده از سر فصلهای فراز و فرود فلسفه دین در یک سیر تاریخی ارائه کرده است که از نقش کارآمدی برای سر و شکل دادن به نظم فکری خواننده برخوردار است. بعد از تبیین چنین ساختاری نوبت به کندوکاو در چیستی باورها و اعمال دینی میرسد.
موفق ترین نویسندگان اغلب تمهیدی تدارک میبینند که مخاطب در اهمیت مضمون کتابشان شکی به دل راه ندهد و البته این نکته سنجی زمانی تاثیری دو چندان خواهد داشت که خواننده بپذیرد رویکرد اتخاذ شده در رابطه با این موضوع، بهتر و جامع تر از دیگر نمونههاست.
چاد مایستر برای این منظور به یکی از نظرات نه چندان پذیرفتندی فروید ارجاع میدهد و هوشمندانه نتایج دلخواه خود را بدست میآورد: فروید باور داشت که دین چیزی همانند روان نژندی دوران کودکی است؛ اگر بخواهیم این حرف فروید را بپذیریم احتمالا باید با پنج میلیارد روان نژند در سطح کره زمین سروکار داشته باشیم: دومیلیارد مسیحی، یک میلیارد مسلمان، یک میلیارد هندو، یک میلیارد هم بودایی، یهودی، ادیان مختلف چینی، ادیان افریقایی و…
با وجود اهمیت و تأثیر فروید در شکل گیری جهان مدرن، اثبات خطای او نیازمند اقامه دلیل نیست. در قرن بیست و یکم و در جهانی با پنج میلیارد انسان که باور دینی دارند، بحث دین و فلسفه دین همچنان یکی از کلیدیترین و فراگیرترین بحثهاست و «درآمدی بر فلسفه دین» درباره یکی از مهمترین دغدغههای انسانی که از گذشته دور تا به امروز با آن طرف هستیم، بحث میکند.
هرگاه صحبت از دین به میان آمده اغلب نویسندگان با رویکردی کلی نگرانه تنها به سنتهای الهی یهودیت، مسیحیت و اسلام، به عنوان مهمترین و پرطرفدارترین ادیان جهان محدود مانده، درحالیکه آگاهانه یا ناخود آگاه تنوع تفکر دینی موجود در سنتهای دینی دیگر تقریباً نادیده گرفته شده است.
اما نویسنده کتاب حاضر با ارائه چشماندازی از دین در دنیای معاصر به ردیابی تاثیر حضور روزافزون دیانتهایی با منشاء غیرالهی پرداخته که از شرق به غرب راهیافته اند، باآگاهی از این سنتها، به بازتاب آن در گفتمان فلسفی روز نیز توجه داشته است. بنابراین در این کتاب تنها ادیان الهی مورد توجه قرار نگرفتهاند، بلکه به ادیان غیر الهی نیز توجه شده است؛ در واقع میتوان نگاه نویسنده را معطوف به نوعی نگاه بین الادیانی در این زمینه در نظر گرفت.
ویژگی ممتاز کتاب آن است که نویسنده توانسته به زبانی درباره فلسفه دین بنویسد که برای طیفهای مختلفی از خوانندگان قابل استفاده باشد. علاوه بر روانی متن و سادگی زبان آن، کتاب از جامعیتی برخوردار است که به عنوان کتاب درسی مقدماتی برای آشنایی با فلسفه دین میتواند کاربرد داشته باشد. نویسنده کار خود را با ارائه فشرده هر بخش در انتهای آن، پرسشهایی برای تاکید روی نکات کلیدی هر بحث و همچنین معرفی منابع مهم برای مطالعه بیشتر و پیشرفتهتر درباره هر موضوع، منبعی مناسب برای استفاده دانشجویان و علاقهمندان فلسفه دین فراهم آورده است.
این کتاب در ۱۰ فصل نوشته شده که عناوین آن بدین قرار است: «دین و فلسفه»، «تنوع ادیان و کثرتگرایی»، «ادراکات از واقعیت غایی»، «براهین کیهانشناختی اثبات وجود خداوند»، «براهین غایتشناسی اثبات وجود خداوند»، «براهین هستیشناختی اثبات وجود خداوند»، «مسئلههای شر»، «علم، ایمان، عقل»، «تجربهی دینی» و «نفس، مرگ و جهان پس از مرگ».
در این ده فصل نویسنده مهمترین مفاهیم و موضوعات اساسی فلسفه دین را از مناقشات سنتی تا مفاهیم نوین آن به شکلی دستهبندی شده مطرح کرده است؛ این موضوعات صرفا محدود به یک دین خاص نمیشوند، بلکه هریک از ادیان الهی و غیر الهی درباره آن نظری دارند. برای نمونه مسائل بنیادینی از قبیل معنای رستگاری یا نجات و ذات واقعیت غایی، در دیانتهای مختلفی چون هندویی، بودایی، یهودیت، مسیحیت و اسلام برپایه باورهایی استوار شدهاند که هر یک از این ادیان باور دارند که ادعاهای اصلیشان در این باره صادق است، درحالی که بعضی از این ادعاها با یکدیگر در تقابل آشکارند.
بحث درباره ذات و وجود خداوند در همه ادیان از اهمیت ویژهای برخوردار است، بنابراین در این کتاب نیز بخش قابل توجهی از صفحات (چهار فصل) را به خود اختصاص داده است. در این فصول ابتدا به تصور خدا یا واقعیت غایی در ادیان مختلف پرداخته شده و همچنین از منظر فلسفی به سنجش این مهم که آیا صفات نسبت داده به خدا در هریک از سنت های دینی با یکدیگر سازگاری دارد یا نه.
چاد مایستر درکنار پرداختن به مفهوم خداوند، این مهم را که آیا چنین مفهومی واقعیت دارد یانه از یاد نبرده است. بنابراین این پرسش دیرینهی فلسفی، وجود یا عدم وجود خداوند را مورد توجه قرار می هد. اهمیت این مباحث باعث شده سه فصل از کتاب به طرح برهانهای اثبات وجود خدا اختصاص یابد: براهین کیهانشناختی، غایتشناختی و هستیشناختی.
حسن نگاه نویسنده یکسویه نبودن آن است همانطور که برهانهای فلسفی برای اثبات وجود خدا را مطرح ساخته، پرسشهای فلسفیای که اغلب برای به چالش کشیدن خداباوری مطرح شده را نیز مورد اشاره قرار داده است.
بخش قابل توجهی از این چالش ها همواره به رابطه پیچیدهای که میان علم و دین برقرار بوده معطوف هستند. نویسنده در فصل هفتم و هشتم کتاب به سراغ تعامل دین با علم رفته است. بده بستانی که گاه شکل رقابت به خود گرفته و گاه گونه ای حمایتی محسوب شده است. تلاش برای ارائه تصویری قابل فهم از رابطه میان دین و علم و بررسی چگونگی آن از دیگر موضوعات مورد توجه در این فصول محسوب میشود. به تناسب علم و دین یکی دیگر از موضوعات مهمی که گاه به رابطهای چالشی منتهی میشود، رابطه عقل با ایمان است. آیا همه امور دینی را می توان با سنجه عقل مورد ارزیابی قرار داد؟
دو فصل پایانی کتاب به دو موضوع بسیار مهم اختصاص یافته است، نخست تجربه دینی که مؤلفه مشترک میان تمامی سنتهای بزرگ دینی است. اما باوجود چنین نقطه اشتراکی، این پرسش همواره مطرح بوده که چنین تجربههایی تا چه اندازه میتوانند مبنایی برای باورهای دینی باشند؟
و موضوع دوم که نویسنده اثرش را با آن پایانبندی کرده است، حکایت پایان زندگی همه ماست. آیا پس از مرگ زندگی به شکل دیگری ادامه خواهد داشت؟ همه ادیان به پیروانشان امید به بقا را نوید میدهند؛ آیا چنین ادعایی میتواند واقعیت داشته باشد؟ آیا در جهان پس از مرگ هویت فردی ما باقی میماند؟ چاد مایستر در این فصل با رویکردهای ادیان مختلف نسبت به مفهوم حیات پس از مرگ نشان میدهد که چگونگی دیدگاه ادیان درباره حیات پس از مرگ، میتواند دیگر جنبههای این ادیان را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
چاد مایستر هدف خود از نوشتن کتاب را چنین توضیح داده: «این کتاب محصول بیش از دو دهه تأملات فلسفی شخصی من در باب اندیشههای دینی است. هدفم از نگارش کتاب ارائه پاسخ نهایی به پرسشهای مختلف موجود در قلمرو پهناور فلسفه دین نبوده، بلکه بنا داشتم این کتاب مسائل و مناقشات اصلی این رشته جذاب و پربار را معرفی و اشتیاقی برای تفکر و مطالعه بیشتر درباره آنها ایجاد کند. به گمان من، اثر این کتاب بتواند اشتیاقی هرچند اندک درباره این مسائل در خواننده برانگیزد، موفق بوده است.» بیاغراق باید گفت او در برانگیختن این اشتیاق موفق بوده، بخصوص که بسیاری از مباحث فلسفه دین را که به اشکال گوناگون در ذهن ما تداعی شده، به صورتی قابل فهم و پرکشش مطرح ساخته است، به گونه ای که خواننده نا آشنا به فلسفه نیز میتواند از کتاب بهره فراوان ببرد. این توفیق را نه فقط در زبان کتاب که باید مدیون ساختار آن دانست.
این کتاب به دلیل کیفیت محتوا و فرم عرضه آن، فرایند یادگیری مطالب را تقویت میکند، یا به قول معروف تا مطالب را به خواننده شیرفهم نکند دست از سرش برنمیدارد. برای این منظور علاوه بر خلاصهسازی مطالب هر فصل در پایان آن فصل و طرح سؤالات کلیدی به نیت تاکید روی مفاهیم اصلی مطرح شده، برخی تعاریف نیز به طور موجز و همه فهم ارائه شده اند . در کنار همه این ها باکسهایی برای توضیح تکمیلی درباره شخصیتها و مفهوم ها استفاده شده در متن،ارائه شده است. البته از واژهنامه و نمایه های کامل انتهای کتاب، جدولها و… نباید غافل شد. خلاصه همه و همه اینها دست به دست هم داده اند تا نیت آموزشی مورد نظر نویسنده کامل شده و در قالب اثری منحصر به فرد در اختیار مخاطب قرارگیرد.
چاد مایستر درجه کارشناسی ارشد خود را در اندیشه مسیحی و فلسفه دین از دانشگاه بینالمللی ترینیتی و دکتری فلسفه را از دانشگاه مارکت گرفته است. رشته تخصصی او فلسفه دین، خصوصاً تنوع دینی و الهیات طبیعی و الهیات فلسفی است. اما پیش از آنکه به فلسفه روی آورد در رشته مهندسی روبوتیک تحصیل کرده است. رشتهای که شاید با فلسفه بیگانه به نظر برسد، اما باور کنید او این کتاب را نه فقط همچون کسی که شیفته فلسفه است، بلکه همانند یک مهندس ربوتیک طراحی کرده است و پر از جزئیات پراکندهای که دست بدست هم میدهند تا درنهایت اثری کارآمد را پیش روی مخاطب بگذارند.
پی نوشت:
- جان هاروود فیلسوف دین و نظریه پرداز تکثرگرایی دینی است. جان هیک معتقد است که به جای واژه «خدا» باید از «واقعیت نهایی» استفاده کرد، زیرا برخی ادیان خدا را نمیشناسند. این واقعیت نهایی، غیرقابل توصیف است، ولی انسان نسبت به آن واکنشی دارد و بر اساس این واکنش به احساس درونی، ادیان را میسازد.
به نقل از الف کتاب
****
«درآمدی به فلسفه دین»
نویسنده: چاد مایستر
ترجمه: محمدیوسف ثانی
ناشر: نشر نو، چاپ اول ۱۳۹۵
۴۴۴صفحه، ۳۶۰۰۰ تومان