این مقاله را به اشتراک بگذارید
جویس، کافکا، هنری میلر و دانلیوی
رضا اسکندری*
جی. پی. دانلیوی نویسنده ایرلندیتبار آمریکایی عمده شهرتش را مرهون نوشتن «مرد زنجبیلی» است؛ رمانی که به واسطه فروش ۴۵ میلیون نسخهایاش، چاپ ۶۰ ساله بدون انقطاع، و کسب رتبه ۹۹ در فهرست ۱۰۰ رمان برتر قرن بیستم «کتابخانه مدرن» آمریکا پرآوازه است. سبک نوشتار دانلیوی متاثر از نویسندگانی نظیر جیمز جویس، هنری میلر، تامس ولف و کافکا است.
آثار دانلیوی را در طبقهبندیهای زیادی قرار دادهاند که بارزترین آنها دستهبندیای موسوم به «مرد جوان خشمگین» است که به ویژه بین جوانان بازگشته از جنگ دوم جهانی محبوبیت زیادی داشت. شخصیتهای رمانهایش عموما افراد ناراضیاند که یا کمبودهای مادی دارند یا روحی؛ و گاهی هر دو. قهرمانان آثار دانلیوی جزو آن دسته از اجتماعند که آنها را با عنوان «بازنده» میشناسیم و بنابراین عنوان قهرمان چندان هم برازندهشان نیست؛ اینها کسانیاند که معمولا از زمین و زمان شاکیاند و به جای پذیرفتن مسئولیت زندگی، روش سادهتر یعنی فرافکنی را انتخاب میکنند. بازندههایی که با همه سر جنگ دارند و از آنجاییکه از تواناییهای فیزیکی مورد نیاز برای ایننوع یاغیگریها محرومند، به خودخوری روی میآورند و همین موضوع، مکالمات درونیای را خوراک میدهد که بخش اعظم رمانهایش را تشکیل میدهند. شیوه روایت دانلیوی خاص خود اوست؛ ترکیبی از روایت سومشخص و مونولوگ پرسوناژ اصلی که بدون هیچ هشدار و اطلاعی بهصورت مداوم در حال جاعوضکردن هستند.
«مرد زنجبیلی» (1955) داستان برههای حدودا یکساله از زندگی سباستین دنجرفیلد است؛ یکی از بینظیرترین و دوستداشتنیترین «بیشعور»های ادبیات قرن بیستم: کهنهسربازی الکلی و حدودا سیساله که با استفاده از کمکهزینهی دولت آمریکا در کالج ترینیتی دابلین درس حقوق میخواند و زندگیاش در دو چیز خلاصه میشود: اول میگساری؛ و دوم انتظار برای مرگ پدر ثروتمندش در ینگه دنیا. این رمان تعاملات بین دنجرفیلد، و همقطارانش، شهر دابلین و در مقیاس بزرگتر کشور ایرلند را دستمایه خلق ماجراهای مختلف قرار داده است. دنجرفیلد اگرچه به بسیاری از قراردادهای مدنی و حکومتی پابند نیست، اما مرام و مسلک خاص خودش را در برخورد با انسانها دارد و همین امر موجب میشود خواننده در بسیاری موارد با وی همذاتپنداری کند. محبوبیت این کاراکتر، تا حدود زیادی مرهون همین همذاتپنداری بوده است.
شخصیتپردازی دنجرفیلد در «مرد زنجبیلی» تا حدود زیادی یاغیگریها، قضاوتها، بیقیدیها و بذلهگوییهای تلخ و تاریک شخصیت «هولدن کالفیلد» در «ناطور دشت» جی. دی. سلینجر را در ذهن تداعی میکند و به همان دلیلی که هولدن کالفیلد محبوب قلبها است، سباستین دنجرفیلد نیز در همان آغاز، هماهنگ با مفهوم «مرد جوان خشمگین» جای خود را در دل خوانندگان باز میکند.
جانی دپ، هنرپیشه آمریکایی که خود از هواداران دانلیوی است، در اوایل دهه ۲۰۰۰ جهت ساخت نسخه سینمایی «مرد زنجبیلی» با دانلیوی وارد مذاکره شد که البته این پروژه در سایه سری «دزدان دریایی کارائیب» در حالت تعلیق قرار گرفت.
«تابستان غمانگیز ساموئل اس» (1966) دیگر اثر شاخص دانلیوی است؛ شرح تلاطمات درونی یک شهروند آمریکایی که برای درمان معضلات روانی خود به وین دهه ۶۰ که مهد روانکاوی آن دوران بوده میرود. وی در تلاش برای دستیابی به عشق حقیقی و رهایی از مشکلات روانی خود تا جایی پیش میرود که حتی روانکاو خود را به مرز جنون میکشاند و درنهایت نه به عشق میرسد و نه به شفا. تنها چیزی که در فرجام کار عایدش میشود، نوعی فروپاشی روانی همهجانبه است. این رمان به تحلیل فلسفی پیچیدگیهای روح انسان و ناتوانی علم روانکاوی در دستیافتن به هزارتوی آن میپردازد.
ولتر در رمان «کاندید» یا «سادهدل»، داستان انسان سادهانگار فیلسوفمآبی را میگوید که از خوشبینی کورکورانه و اعتماد خودسرانهاش به نیکی ذات انسان، ضربه میخورد. اما رمان کوتاه فلسفی جی. پی. دانلیوی «تابستان غمانگیز ساموئل اس»، نشان میدهد، چیزهایی که انسان به آنها اعتقاد ندارد هم میتواند به اندازه اعتقادات اشتباه، فلجکننده باشد. اینبار موضوع دقیقا عکس خوشبینی موجود در رمان ولتر است؛ یعنی نومیدی. قهرمان دانلیوی، ساموئل اس، از پیگرد قانونی توسط وحشیان اجتماع در عذاب نیست؛ دشمن او خودش است؛ او به هیچچیز اعتقاد ندارد. آقای اس که در دنیای ادبی آمریکا برای خودش کسی بوده، در ۴۰ سالگی، پنجمین سال دوره روانکاویاش را در وین طی میکند. بارزترین مشکلات او، عشق و پول هستند. وقتی روانکاوش پس از پنج سال از پذیرشش سر باز میزند، حین وداع با روانکاو، میگوید «این جلسه آخر، بزرگترین بینش ممکنه رو به من هدیه داد. و اون اینکه، اگر معالجه شده باشم، خودم نمیفهمم که معالجه شدهم.» ساموئل اس باید یک افسرده مفلوک باشد، اما نیست؛ او سرزندهترین ماهزدگان است. سبک نوشتار «جسورانه،» درباره فردی «محافظهکار» تکنیک نادر و ظریفی است که ما را وامیدارد به آینده دانلیوی به عنوان یک نویسنده فکر کنیم. وی در «مرد زنجبیلی» نمایشی سراسر لودگی در دابلین را به نمایش گذاشت، و در «تابستان غمانگیز ساموئل اس»، مردی را به تصویر میکشد که هیچ کاری از او ساخته نیست، مگر پذیرش مرگ. نام فامیل اس، آشکارا به واژهی Singular یا منفرد دلالت دارد؛ و نابودی انسان در تنهایی و انفراد وی ریشه دارد. دانلیوی یک طنزپرداز بالفطره است که بیشتر آثارش ارزش خواندن را دارند.
* مترجم آثار جی. پی. دانلیوی
به نقل از آرمان