این مقاله را به اشتراک بگذارید
خواندنِ رمان کارکرد مغز را افزایش میدهد
نوشته سارا م.الف
۷ | ۱۱ | ۹۳
آیا میدانید وقتی ماجراهای تنتن یا داستانی از شرلوک هلمز را میخوانید چه اتفاقی در مغز شما میافتد؟ خواندن یک داستان بسیار شیرین است. شیرینتر از آن این است که بدانید خواندن چنین کتابی چه تاثیری بر مغز دارد. بیایید چند مطالعه را بررسی کنیم.
کارشناسها کشف کردهاند که خواندن داستان میتواند روی افزایش کارکرد مغز در سطوح گوناگون تاثیر داشته باشد. برنز (Gregory Berns)، متخصص مغز و اعصاب، در یک مطالعه که تازگی در مجلهی مغز چاپ شده است، میگوید: «پیش از این میدانستیم که در یک داستان خوب، میتوانیم خودمان را بصورت ذهنی جای یک شخصیت داستان بگذاریم، اکنون میدانیم که در این میان یک اتفاق بیولوژیک نیز میافتد.»
پژوهشگران کشف کردهاند که جذب یک داستان شدن قدرت ارتباطی مغز را افزایش میدهد و کارکرد مغز را بالا میبرد. جالب است بدانید، خواندن یک داستان، تواناییِ ما را در درک دیگران و خود را جای دیگری گذاشتن افزایش میدهد و تخیل را قوی میکند. این روند شبیه همان روندی است که عضلههای یک ورزشکار بعد از انجام یک حرکت، دارای یک حافظه میشوند که در انجام همان حرکت برای بار بعد به آنها کمک میکند.
عادتهای خواندن در عصر دیجیتال در حال تکامل هستند. آمارها نشان میدهند که داستانهای تخیلی بیشتر خریدار دارند. در سال ۲۰۱۲ تنها چهار کتاب در میان بیست کتاب پرفروش تخیلی نبودند، یعنی علاقه به خواندن داستانهای تخیلی بیشتر است.
در یک مطالعه، یکی از کسانی که داستان خواندن را دوست دارد اینطور گفته است: «دوست دارم با آغوش باز به سمت افکار جدید بروم و بتوانم زمانها و مکانها و اتفاقهای زیادی را تجربه کنم.» آنها از انگیزه بخشیدنِ داستان خواندن میگویند و این که میتوانی خودت را جای یک شخصیت داستانی بگذاری و یک زندگی ذهنی را تجربه کنی، چیزی که بسیار لذتبخش است.
مطالعهی دیگری میگوید، کتاب خواندن یک سبک زندگی است که برخی انتخاب میکنند و این افراد از جریان اطلاعات تصویری مانند تلویزیون قطع میشوند. آنها فکر میکنند که تصور کردن چیزها در ذهنشان بهتر است تا این که آنها را در تلویزیون ببینند.
یکی از مشکلات تلویزیون دیدن این است که نظریهی ذهن (theory of mind) را کاهش میدهد.
نظریهی ذهن که مخفف آن (TOM) است؛ توانایی نسبت دادن شرایط، باورها، اهداف، آرزوها، وانمودها و وضعیتهای ذهنی است به یک نفر و دیگران و درک این که دیگران باورها، آرزوها و اهدافی دارند که با مال دیگری متفاوت است. کتاب خواندن و خود را جای دیگران خیالی گذاشتن این توانایی را افزایش میدهد.
در پژوهشی که روی بیست و یک جوان پیش دانشگاهی انجام شد. با اسکن کردن مغز کسانی که استراحت میکردند و کسانی که رمان جنایی رابرت هریس را نه شب متوالی میخواندند به نتایج جالبی دست یافتند.
- نتیجهی پژوهش: خواندن، شناخت مجسم و نظریهی ذهن را بالا میبرد
در مورد نظریهی ذهن توضیح دادم؛ این توانایی که درک کنیم باورها و آرزوهای متفاوتی در آدمهای متفاوت وجود دارد.
شناخت مجسم (embodied cognition) را با یک مثال میتوان روشن کرد. شناخت مجسم شبیه تصور کردن در ورزش است، وقتی که به بسکتبال فکر کنید، نرونهای مربوط به فعالیت فیزیکی بسکتبال، فعال میشوند.
خواندن باعث میشود درک خوبی از افکار گوناگون دیگران داشته باشیم و قدرت تخیل ما بالا برود.
تواناییِ خود را جای دیگری گذاشتن از طریق شناخت مجسم کلیدی است برای رشد دادن نظریهی ذهن و نیز توانایی همدردی کردن با دیگران. گر چه این پژوهش به شکل مستقیم اشاره نمیکند ولی به نظر میرسد که اگر کودکان را به کتاب خواندن تشویق کنیم _ و البته کمتر تلویزیون دیدن_ نظریهی ذهن و همدردی کردن با دیگران در آنها رشد میکند.
- خواندن یک رمان خوب به تخیل اجازهی پرواز میدهد
رمانها میگذارند مشکلات زندگیِ روزمره را فراموش کنیم و خود را در دنیای خیالی که به چشمِ ذهن ما واقعی است، قرار دهیم. فیلمی که از رمان میسازند به سختی به خوبی اصل رمان است. حتی پیشرفتهترین جلوههای ویژه به پای قدرت تصویری تخیلِ خود ما نمیرسند.
برنز (Gregory Berns) نتیجه میگیرد: «حداقل میتوانیم بگوییم خواندن داستان _ بویژه داستانهایی با روایتهای قوی_ برای چند روزی مغز را فعال میکند.» این نشان میدهد که چطور داستانها با ما میمانند.
البته پیدا کردن یک رمان خوب کار سختی است. لیستهایی وجود دارد که کتابهای تاثیرگذار و خواندنی در آنها معرفی شدهاند. یکی از این لیستها را که در آن کتابهای جذاب و خواندنی با صفحات کم معرفی شده است، در پست بعدی معرفی خواهم کرد.
در مورد خواندن و تاثیرات آن بر مغز مطالعات زیادی انجام شده است. این یادداشت تنها به چند مطالعه پرداخته است. اگر به این موضوع علاقه دارید میتوانید مقالههای جالبی در مجلههای مطالعات مغز و اعصاب پیدا کنید.
منبع: Psychology Today