این مقاله را به اشتراک بگذارید
جهانِ رویدادهایی که معمولی هستند، و عجیب!
هوشیار مجتبوی
سیامک گلشیری نویسندهی شناخته شدهای است. او را نویسندهای فعال و پرکار، داستان نویسی با آثاری پر مخاطب و همین طور نویسنده آثاری جذاب برای نوجوانان میشناسیم. یکی از شایعاتی که درباره او در افواه میچرخد، و انشاءالله که حقیقت دارد، این است که او از معدود داستان نویسان ایرانی است که مخارج زندگی را از حرفه نویسندگی تأمین میکند. اشاره به این موضوع از این جهت است، که اگر چنین باشد، سیامک گلشیری احتمالا از معدود نویسندگان ایرانی است که آثاری پرکشش و جذاب خلق میکند؛ اتفاقی بس نادر در ادبیات داستانی امروز ایران که بسیار خجسته است. به هر روی آنچه مبرهن است، این است که دست کم آثاری که گلشیری برای رده سنی نوجوان به رشته تحریر درآورده است، آثاری شدیدا پرمخاطب بوده. از قضا در هفته آخر مرداد ماه امسال، مخاطبان آثار گلشیری در یک دورهمی دوستانه گِرد سیامک گلشیری جمع شدند و از قصههای شیرین او سخن گفتند.
اکنون سیامک گلشیری در تازهترین اثرش یعنی مجموعه داستان «رژ قرمز» خوشبختانه باز قصههایی جذاب برایمان روایت میکند.
مجموعه داستان «رژ قرمز» شامل ۲۲ داستان میشود: رویای باغ، مسافری به نام مرگ، ضجههای پنهان، رژ قرمز، مهمان هر شب، مار، بعد از مهمانی، ویلاهای آن سوی دریاچه، لباسهای نمدار، عنکبوت، همهش همین هاس، ابرهای سیاه، قهوه ترک کافه فیاما، بدلکار، کاپوچینو، شب آخر، سنگ سیاه، خواب، سایهای پشت پنجره، بوی خاک، خودنویس و موزهی مادام توسو.
خیلی از داستانهای مجموعه داستان «رژ قرمز» آغازی ساده و گاه معمولی دارد. گاه این آغاز تا پایان این روند سادگی را حفظ میکند اما در کلیت اثر و بعد از خوادن آخرین کلمهی داستان میبینیم به لحاظ تماتیک رویدادی نو سربر میآورد. مثلا داستان «رژ قرمز» که کتاب، نام خود را از آن به عاریه گرفته، داستانی است که هیچ اتفاق خاصی در آن نمیافتد. خبری از تعلیقی پرکشش یا رویدادی عجیب نیست، اما در فرجام داستان حسابی مخاطب را به فکر فرو میبرد.
اما عمده داستانهای این مجموعه، سیامک گلشیریِ قصه گو را به رخ میکشد. در آخرین کتاب داستانی گلشیری تا دلتان بخواهد روایتهای بکر پیدا میکنید. بعضی از این روایتها به سرعت راه هذیان میگیرند، بعضی با ریتم و تمپویی آهسته آغاز میشوند و سرانجامی نفس گیر دارند و نهایتا در بعضی از قصههای این مجموعه با داستانی سراسر کشش مواجه میشوید.
یکی از ویژگیهای بارز مجموعه داستان «رژ قرمز» شگفت زده کردن مخاطب است. دست کم در بخش قابل توجهی از قصههای «رژ قرمز» مخاطب داستان کوتاههایی میخواند که او را غافلگیر خواهد کرد. مثلا در داستانی که «مسافری به نام مرگ» نام دارد، نویسنده کاملا ذهن مخاطب را به بازی میگیرد، او را وادار به پیش بینی میکند و البته تا نقطهی آخر داستان او را در موقعیت سردرگمی نگه میدارد. و این کار البته، کاری به غایت دشوار است. شاید به همین خاطر این روزها کمتر داستانهای این چنینی در بازار کتابهای داستانی ایران پیدا میشود.
به مجرد خواندن عنوان داستان کوتاه «مسافری به نام مرگ» ذهنیتی برای مخاطب شکل میگیرد، و آن اینکه رانندهای مسافری سوار میکند، اما این بار مسافر یک مسافر معمولی نیست، خود فرشته مرگ است. این گمان خصوصا وقتی سطرآغازین داستان را میخوانید به یقین تبدیل میشود: «بازم مسافر میزنی؟»
اما نویسندهی حرفهای مثل گلشیری لابد روایتِ کلاسیک و تجربه شدهای از داستانی که به شکلهای دیگری شنیده و خوانده شده است، به ما پس نمیدهد. اما همه چیز نشان از همان روایت کلاسیک را دارد. آخر شب است. رانندهای خسته پشت رل نشسته است. مردی با کلاه شاپو و پالتویی بلند در تاریکی یک میدان ایستاده است. او حتی اولش به چشم راننده نمیآید، اما به هر روی راننده خستهی داستان نزدیک است که با تصادف کند. اگر این مرد عزرائیل نیست پس چرا به چشم راننده نیامد؟ داستان ادامه پیدا میکند و مخاطب دائم با خود میگوید این عزراییل است یا یک آدم معمولی؟ حالا این مرد که رفتاری کاملا مرموز دارد هر چند دقیقه یک بار چیزی میگوید. وقتی راننده از شغلش میپرسد، میگوید که او جان آدمها را میگیرد. هر چند این حرف فقط برای راننده حرفی خنده دار است. اما شما به خود میگویید نکند عزرائیل باشد؟ از طرفی با خود فکر میکنید اگر عزرائیل باشد که قصه نویس، روایتی تجربه شده را برای ما بازگو کرده است؟ جای نقل این قصه البته که اینجا نیست و احتمالا خودتان این قصه را تا پایان خواهید خواند تا ما هم فرجام «مسافری به نام مرگ» را لو نداده باشیم، اما این را بدانید که تا پایان این قصه نمیتوانید به قطع و یقین درباره پایان داستان نظر بدهید.
در میان داستانهایی که در مجموعه داستان «رژ قرمز» میخوانید گاه فکر میکنید سرنوشت گنگ داستان، هر چه میگذرد گنگ تر میشود. سیامک گلشیری در آخرین کتابش به خوبی توانسته است داستانهایی جذاب و پرکشش بنویسد؛ داستانهایی با پایانهای پیش بینی ناپذیر، داستانهایی با رویدادهایی شگفت؛ و داستانهایی به سادگی زندگی معمولی و هر روزِ خیلی از آدمها.
مجموعه داستان «رژ قرمز» به درد چه کسانی میخورد؟ مخاطبان داستان کوتاه و البته داستان کوتاه فارسی قطعا میتوانند از مخاطبان این کتاب باشند. از طرفی نویسندهی داستانهای خوش تراش مجموعه داستان «رژ قرمز» سالهاست که مدرس داستان نویسی است. از این جهت شاید بد نباشد آخرین مجموعه داستان این نویسنده و مدرس داستان نویسی را به علاقهمندانِ داستان نویسی هم معرفی کنیم.
به نقل از الف کتاب
****
«رژ قرمز»
نویسنده: سیامک گلشیری
ناشر: چشمه، چاپ اول ۱۳۹۶
۲۴۷ صفحه؛ ۲۱ هزار تومان