این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی به کتاب «ادوارد براون و ایران» اثر حسن جوادی (نشر نو)
ادوارد بروان که بود؟
حمید رضا امیدی سرور
ادوارد بروان که بود؟ برای عامه مردم ادوارد بروان نام خیابانی است در مرکز شهر تهران! اما نزد کسانی که با او، فراتر از نام یک خیابان، به عنوان ایرانشناسی علاقمند به تاریخ و ادب این دیار آشنا هستند، هویتی دوگانه و متناقض نما از او ترسیم شده است.
ادوارد براون برای عدهای بیگانهایست از تبار استعمار پیر بریتانیا، جاسوس ام آی سیکس و یا مامور حاکم بزرگ! اما نزد گروهی دیگر ایراندوستی بود چنان شیفته فرهنگ این سرزمین که هنگام زمزمه اشعار شاعران بزرگی چون حافظ اشک چشمانش را تر میکرد. دانشمند و پژوهشگری که سهمی بزرگی در شکل گیری نهضتی مهم در تحقیق و پژوهشهای ایران شناسانه داشت و چند نسل از محققان و دانشمندان نامدار ایرانی از شاگردان مستقیم یا با واسطه او بودند.
براستی ادوارد بروان این بود یا آن؟ کتاب «ادوارد براون و ایران» اثر دکتر حسن جوادی که به همت نشر نو منتشر شده، چنان تصویر زنده و ملموسی از این ایرانشناس معروف ترسیم میکند که به شکلی روشن و مستدل میتواند به این تناقضها و ابهاماتی که پیرامون ادوارد براون وجود دارد پایان دهد.
از دوران صفویه بدین سو که بطور جدی سروکله جهانگردان و مستشرقان فرنگی در این سرزمین پیدا شد و به خصوص در دوره طولانی سلسله قاجار که از بیکفایتی و کم توجهی (برخی) شاهان، دست فرنگیان در این سرزمین باز و بر میراثش دراز بود؛ با انواع و اقسام مستشرقان فرنگی روبرو بودهایم؛ با کارنامههایی متفاوت، برخی خادم منافع سرزمین خود بودند و خائن به این دیار، برخی هم اگر خدمتی بدین دیار کردند، صدها برابر قیمت آن، از میراث برجای مانده از پیشینیان به تاراج بردند. سرزمین ایران با تمدنی چند هزار ساله، با سلاطین نالایق و دولت مردان وابسته و فاسد همواره طعمه خوبی برای این قسم سوداگران ظاهرالصلاح بود. با این حال اگر همه آنها را که در چنین شمایل و کسوتی به ایران آمدند با یک چوب برانیم، بی شک تعصب امروز کم از غفلت دیروزمان نخواهد داشت.
درباره ادوارد برواون اگرچه به شکل جسته و گریخته در منابع گوناگون فراوان نوشته شده؛ اما در این میان همواره جای یک تحقیق جدی که هم مفصل باشد و جامع و هم بیطرف باشد و منصف، همواره خالی بوده است.
«ادوارد بروان و ایران» اثر حسن جوادی را میتوان نخستین گام جدی در این زمینه محسوب کرد که تصویری واقعبینانه از این چهره نامدار در عرصه تحقیق و پژوهش تاریخ فرهنگ و ادبیات ایران ارائه میکند.
چنانکه عنوان کتاب حاضر نیز بدان اشاره دارد، دکتر حسن جوادی در این پژوهش بیش از هرچیز به تعامل ادوارد بروان با ایران و ایرانی و نگاهی که به این آب و خاک و فرهنگ و ادبیاتش داشته، پرداخته است. بنابراین به خوبی میتواند با کنار زدن حرفها و شایعاتی که پیرامونش وجود داشته، تصویری مبتنی بر حقیقت از او همراه با روایتی دقیق، فراز و فرودهای زندگی او را ترسیم کند. بنابراین کتاب «ادوارد بروان و ایران» نیز روی این جنبه از زندگی او بیشترین تاکید را داشته است، چنانکه در قیاس با فصولی که به بررسی فعالیتهای تاریخی و پژوهشی او می پردازد، از حجم و جزئیات به مراتب بیشتری برخوردار است.
کتاب حاضر در پانزده فصل نوشته شده است که این فصول عبارتند از: «ایام تحصیل»، «وضع سیاسی انگلیس و دوستان ایرانی براون»، «یک سال در میان ایرانیان»، «تدریس فارسی و مطالعات بابیه»، «بحثی در تصوف و ایرادات کسروی»، «حلقه استانبول»، «بروان و بلانت _ شرق شناسی، اسلام و استقلال ملل شرق»، «مقدمات مشروطه و علاقه مندی براون به سیاست»، «بعد از فتح تهران»، «اوقاف گیب»، «سه کتاب»، «سالهای جنگ جهانی»، «براون و کرزن»، «تاریخ ادبی ایران» و «سالهای بازپسین».
ساختار کتاب و ترتیب فصول آن براساس تقدم و تأخر تاریخی وقایع زندگی ادوارد بروان شکل گرفته است. با تولد و اوضاع خانوادگی براون و تحصیلات مقدماتی آن شروع میشود و سپس مناسبات سیاسی ایران و انگلیس بازگو شده و در ادامه نوبت به ماجرای «یکسال در میان ایرانیان» میرسد؛ سفری که در جوانی ادوارد براون اتفاق میافتد. (او در این زمان بیست و شش ساله بوده)
حسن جوادی ترجیح داده به پژوهشها و آثار ادوارد بروان، نه در فصول یا بخشهایی جداگانه، که ضمن روایت تاریخی زندگی او پرداخته شود. حسن این روش آن است که مخاطب به شکلی عینی از آثار و فعالیتهای ادوارد بروان از جنبه علمی، عملی و دانشگاهی و… در بستر مکانی و زمانی خاص خود آگاهی پیدا میکند.
اتخاذ این تمهید در کتابی که تاکید نویسنده بر روایت جنبههای تاریخی زندگی ادوارد بروان با جزییات زیاد است، بهجا و منطقی به نظر میرسد؛ چه بسا که اگر موضوع کتاب به جنبه علمی کار ادوارد بروان اختصاص داشت، ساختار کتاب و شکل فصل بندی آن تفاوت اساسی با ساختار فعلی پیدا میکرد.
«ادوارد بروان و ایران» با مقدمه حسن جوادی شروع میشود، که در آن نویسنده شرحی از چگونگی آشناییاش با ادوارد بروان و روند تدریجی علاقمندیاش به او و نهایتا چگونگی شکل گیری این کتاب را ارائه کرده است. نویسنده از وقتی شاگرد کلاس نهم بوده، از طریق نوشتههای علامه قزوینی با آثار و زندگی این محقق ایران پژوه آشنا شده است. جوادی ۴ جلد از تاریخ ادبی براون را از نشریات دانشگاه کمبریج سفارش میدهد و با کمک پیرمردی ارمنی، به ترجمه آنها میپردازد؛ کاری که هم به شناخت او از تاریخ ادبیات فارسی می انجامد و هم باعث تقویت زبان انگلیسی او میشود.
حسن جوادی پس از تحصیل در دانشگاه تبریز، به پاریس و سپس کمبریج رفته و در آنجا، پروفسور آربری (از شاگردان نیکلسون)، استاد او بوده که به ادوارد براون ارادت خاصی داشته است. جوادی در کمبریج با لارنس لکهارت، صاحب کتاب «نادرشاه» نیز آشنا میشود. لکهارت خود از شاگردان براون بوده و با حسرت و شور فراوان از کلاسهای او برای جوادی روایت میکند. جمع پرشوری از شاگردان که دور ادوارد براون حلقه میزدند و استادشان با عشق بسیار از ادبیات فارسی برایشان سخن میگفته است. به این ترتیب جوادی، بیشتر و بیشتر با براون و تحقیقاتش درباره ادبیات فارسی و ایران آشنا شده و به او عشق میورزد. او در مقدمه کتاب مینویسد: «من همیشه میخواستم مکاتبات و اسناد براون را در جایی چاپ بکنم ولی افسوس که دیگر به قسمت اعظم آنها دسترسی نداشتم. تمام این نامهها و اسناد براون توسط خانم کرافورد به کتابخانه دانشگاه کمبریج اهدا شده بود، و من بعد از ۱۹۷۰، دیگر گذرم به کمبریج نیفتاده است.» این بخش از علایق او نهایتا به ترجمه بخشی از مکاتبات ادوارد براون میانجامد که در کتابی تحت عنوان «نامههای تبریز» (توسط نشر خوارزمی) منتشر شده است.
ادوارد براون علاوه بر اینکه آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشته و فعالیتها و پژوهشهای او نهضت مهمی در ایران شناسی پایهگذاری کرده، عدهای از شاگردان و همکاران خود را به نشر و پژوهش در آثار ایرانی تشویق کرد که از میان معروفترین شاگردان ایرانی او میتوان به محمد قزوینی، علی اکبر دهخدا، عیسی صدیق، ذبیح بهروز و.. اشاره کرد. از شاگردان غیر ایرانی او نیز میتوان از لارنس لکهارت، نیکلسون، ولادیمیر مینورسکی و… نام برد. سردنیسن راس، بنیانگذار مدرسه زبانهای شرقی و آفریقایی لندن نیز یکی از چهرههای نامداری بود که با تشویق ادورارد براون به شرق شناسی رو آورده بود.
بخش مهمی از جریانی که بروان در ایرانشناسی و پژوهش در حوزه تاریخ و ادبیات ایران به پا کرد را مدیون شاگردانش بود، همچنین برای شناخت بهتر سطح کار بروان میتوان کم و کیف شاگردان و همراهانش را واسطه قرار داد؛ حسن جوادی در پیوستی که به انتهای کتاب افزوده، سیاههای از شاگردان و همکاران ایرانی و فرنگی ادوارد بروان گرد آورده و ذیل نام هریک صفحاتی را به زندگی و آثار آنها اختصاص داده است.
بافت زندگینامهای کتاب «ادوارد بروان و ایران» و سبک نگارش حسن جوادی، کم و بیش از رنگ و بویی روایی برخوردار است، این ویژگی باعث شده برای مخاطب علاقهمند به موضوع متنی خواندنی و روان محسوب شود که اگرچه به ادوارد براون و فعالیتهای او توجه دارد، اما در واقع درباره یک دوره از تاریخ ایران بحث میکند که به دلیل شکلگیری انقلاب مشروطه بسیار پرفراز و نشیب است. در این ایام چهرههای انقلابی پیشرو و متفکران نواندیشی حضور دارند که بسیاری از آنها به اشکال مختلف با ادوارد براون در ارتباط بودهاند.
یکی از مهمترین جنبههای این کتاب حاصل پژوهشهایی است که دکتر حسن جوادی در زمینه گرایشهای سیاسی ادوارد بروان کرده است و مفصلا به همدلی ادوارد براون با مشروطه و مشروطهخواهان پرداخته است، تا آنجا حتی پیش آمده که رویکرد او در تقابل منافع و سیاستهای بریتانیا در ایران قرار داشته است. به نظر جوادی ادوارد براون از جمله روشنفکران طرفدار جناح چپ لیبرال در انگلستان بود که خواهان پیشرفت و دموکراسی در کشورهای شرقی بودند، بنابراین در مقابله با کارشکنیهای بریتانیا در ایران به دفاع و همراهی با مشروطه خواهان ایرانی میپرداخت. دکتر جوادی با استفاده از مکاتبات ادوارد براون و چهرههای مشروطه خواه و همچنین دیگر منابع مرتبط، تصویری از او پیش روی خواننده میگذارد که فرسنگها با تصویر ادوارد براونی که به عنوان مأمور ام آی سیکس برای جاسوسی به ایران آمده فاصله دارد!
یکی از وجوه فعالیت ادوارد براون که باعث به وجود آمدن برخی سوءتفاهمها درباره او (به خصوص از سوی کسانی که دریافتی سطحی از کار او داشتهاند) شده، علاقه او به مطالعه بابیت و بهائیت بوده است. براون در سفرش به ایران به هر شهری که می سید، سراغ محافل بابی را میگرفت. براون بعدها علاوه بر پژوهشهایش درباره متون بابی سفر هم به عکا داشت و جانشین میرزا حسینعلی نوری (بهاء) را ملاقات کرد.
اما این رفت و آمدها و پژوهشها از سر همدلی با بابیان و یا همراهی با سیاست بریتانیا در حمایت از بهائیان نبود، بلکه از کنجکاوی ذاتی او نشات میگرفت، به خصوص برای دانستن درباره فرقهای که برخی از مهمترین وقایع آن روزگار را موجب شده بود. جالب اینکه نتایج این پژوهشها نیز چندان خوشایند بهائیان نبود. سماجت براون برای پیدا کردن نسخه اصلی کتاب نقطهالکاف و تصحیح و انتشار آن در حالی که بهائیان برای اثبات ادعاهای کذب خود تلاش بسیار برای معدوم کردن این کتاب و انتشار نسخه تحریف شده از آن را داشتند. خلاصه اینکه تحقیقات ادوارد براون نشان میداد که از میان دو برادر میرزا یحیی صبح ازل و میرزا حسینعلی نوری (بهاء) که هردو ادعای جانشینی باب داشتند و اولی بانی فرقه ازلیان شد و دومی بهائیت را بنیان نهاد، ادعاهای دومی یکسره ساختگی و در محدوده ادعاهای باب و بابیت نیز بهائیت یکسره دروغین و ساختگی بوده است. بازتاب دیدار ادوارد براون از عکا نیز نشان دهنده تأسف او برای مردمی فریب خورده بودکه راهی دراز را طی میکردند تا داشتههای خود را تقدیم پیامبری دروغین کنند که در قصرخویش زندگی راحت و خوشی را میگذراند.
دکتر فتحالله مجتبایی در دانشنامه جهان اسلام در مدخل مربوط به ادوارد براون در رابطه با این بخش از فعالیتهای او مینویسد: «براون طی چند سفر به استامبول و قبرس و فلسطین، و ملاقات با سران بابیه و بهاییه، چون میرزایحیا صبحازل و میرزا حسینعلی معروف به بهاالله و برخی دیگر از منتسبان به این فرقهها، به گردآوری و نشر نوشتههای آنها پرداخت. کار وی دربارهی فرقههای بابیه و ازلیه و بهاییه، بسیار متنوعتر و پردامنهتر از کارهای دیگر او در این زمینههاست. مقصود براون از این تحقیقات نه تصدیق و ترویج عقاید این فرقهها بود و نه ایجاد تزلزل در مبانی اعتقادی جامعهی ایرانی؛ او به تاریخ و فرهنگ اسلامی ایران دلبستگی عمیق داشت و تعارض گرایشهای انحرافی این فرقهها را با حیات دینی و اعتقادی مردم ایران خوب میشناخت.»
از همه اینها که بگذریم، نوشتههای ادوارد براون از مقبولیت اسلام در نگاه او حکایت دارد، حتی در قیاس با دین زرتشتیان. درحالی که او در سفرش به ایران (کتاب یکسال در میان ایرانیان) با زرتشتیان یزد و دیگر مناطق که متحجران و متعصبان مذهبی، با تحقیر این اقلیت مذهبی (زرتشتیان) زندگی آنها را تلخ و دشوار ساخته بودند، همدلی کرده و از این رفتار انتقاد میکند. اما سالها بعد که با پژوهشهای خود که به درک بهتری از ایران و اسلام میرسد در تاریخ ادبیات خود مینویسد : «هرچه بیشتر به مطالعۀ قرآن میپردازم و هرچه بیشتر برای درک روح قرآن کوشش میکنم، بیشتر متوجه قدر و منزلت آن میشوم. اما بررسی اوستا ملالتآور و خستگیافزا و سیرکننده است مگر آنکه به منظور زبانشناسی و علمالأساطیر و مقاصد تطبیقی دیگر باشد»
برای شناخت ادوارد براون و خدماتش باید به مجموعه فعالیت های او در ظرف زمانی خود نگریست، این کاری است که دکتر حسن جوادی به خوبی از عهده آن برآمده و تصویر واقعبینانه ای از او ارائه می کند که جای آن خالی بوده و حال که توسط نشرنو به شکلی مقبول منتشر شده حیف است که از آن بهرهمند نشد.
«ادوارد براون و ایران»
نویسنده: حسن جوادی
ناشر: نشر نو؛ چاپ اول ۱۳۹۶
۷۴۰ صفحه؛ ۸۰۰۰۰ تومان
3 نظر
خوزه لوپز رودريگز
از “شما “بعید بود بنویسید بی کفایتی شاهان قاجار. اگر قاجاریه نبودند ایرانی هم نبود.
امیدی سرور
البته نه بی کفایتی همه شاهان قاجار بلکه برخی، اصلاح شد. فراموش نکنیم یکی از مردان بزرگ تاریخ ایران عباس میرزا از قاجاریه بوده. خوب بد در هر طایفه هست
خوزه لوپز رودريگز
صحبت سر عوام زدگی است. ویژگی خوب نوشته های شما نبود عوام زدگی بود. چون عوام الناس میگویند قاجارها فلان و بهمان، پس ما هم دنبالشان!